به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) مهندس سیدمجتبی حسینی در پنجمین شب از مراسم سوگواری محرم به تببین عبارت «اسمائکم فی الاسماء» در زیارت جامعه کبیره پرداخت. وی اظهار کرد: رسیدیم به این عبارت «اسمائکم فی الاسماء»؛ نامهای شما درون نامهاست. من یکسری مقدمات را ذکر خواهم کرد و بقیه مباحث را در فراز «فَمَا أَحْلَي أَسْمَاءَكُمْ» خواهم گفت. نکات خیلی مهمی در بحث اسماء وجود دارد. هر کسی به طور طبیعی یک اسمی دارد. اسم اگر از ماده «سموّ» باشد یک معنا دارد، اگر از ماده «وَسَمَ» باشد یک معنا دارد. اگر از ماده «وسم» باشد یعنی نشانه. اسم در معنای «سمو» یعنی چیزی که روی هر چیزی قرار میگیرد. در مورد خداوند اسامی و صافت عین هم است وقتی میگوییم خدا قادر است، این هم اسم خداست و هم صفت خداست. در خیلی مواقع دیگر اسم و صفت عین هم است.
وی در ادامه عنوان کرد: در جامعه کبیره میگوییم اسمهای شما داخل اسماء است. یک ارتباط وجودی بین اسم است و مسمی برقرار است. حتی این اسمهایی که پیش از تولد برای شخص گذاشته میشود، چنین است. گرچه آنچنان ارتباط صددرصد کاملی در این مورد وجود ندارد اما کاملا بیارتباط هم نیست. حتی آن موقعی که طرف در رحم مادر است و مستحب است برای او اسم انتخاب کنند، آن اسم یک ارتباطی با او برقرار میکند. در روایت گفته شده است: تحسن اسمه؛ برای فرزنداندانتان اسم خوب بگذارید. اگر در زبانهای دیگری مثلا زبان لاتین، افراد اسمی روی فرزندشان بگذارند که معنای خوبی داشته باشد به روایت «تحسن اسمه» عمل کردهاند.
وی افزود: در زبانهای قبل اعراب اسامی بدی روی فرزندانشان میگذاشتند مثل قبیله بنی کلب. دلیلش این بود که جنگ تن به تن یک روانشناسی دارد. سیمای جنگجویان باید طوری باشد که برای دشمن وحشت ایجاد کند. برای همین در زمان جاهلیت اسمهایی میگذاشتند که طرف مقابل بترسد. اسلام گفت «تحسن اسمه». حیدر اسم تهاجمی امیرالمومنین(ع) بود و ایشان آن را در رجزها میخواند. این نام را فاطمه بنت اسد انتخاب کرده بود. یکی از مسائلی که ارتباط بین فرزند و والدین است در نامگذاری است. فرزند، امتداد وجود انسان است و یکی از وجوه امتداد همین اسم است. یکی از خوش رفتاریهای پیامبر(ص) این بود که از اسامی افراد برایشان بهرهای میگرفت؛ یعنی این اسمها را به یک ماهیتی در وجود آن شخص ارتباط میداد.
کارشناس علوم اسلامی تصریح کرد: اهل بیت(ع) اسامی مختلف داشتند که هر کدام از اسامی برای یک لایه بود. مثلا پیامبر(ص) اسمش در زمین محمد(ص) بود، چه بسا در آسمان احمد(ص) باشد، چه بسا نزد خدا محمود باشد؛ اما همه اسم پیامبر(ص) است. اینها مسائلی است که در جای خودش مهم است. ائمه(ع) اسامیشان «تنزل من السماء» بود. مثلا اسم امام حسن(ع) صراحتا از بالا نازل شد. آنقدر مسئله اسم مهم است که وقتی خداوند درباره یحیی صحبت میکند میگوید: «إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا؛ ما تو را به پسرى كه نامش يحيى است مژده مىدهيم كه قبلا همنامى براى او قرار ندادهايم»(سوره 19 آیه 7). اسم امام حسین(ع) هم با خودش آمد و پیش از او سابقه نداشت. در مورد یحیی هم قرآن میفرماید که همنامی نداشته است.
وی در ادامه گفت: اینکه در میان آن همه مقاماتی که حضرت یحیی داشت، خداوند این فضیلت را برای او ذکر کرده است، نشان میدهد که این موضوع نامگذاری چقدر مهم است. هم اسم یحیی مهم است و هم اینکه این اسم، با خود یحیی آمد. چنانچه اسم شریف حسین با خود حضرت به وجود آمد. تناظرها و تشابههایی بین حضرت یحیی و امام حسین(ع) است که یکی از آنها همین است که اسمشان با خودشان آمد. در قضیه نزول آیه «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ؛ خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد (سوره 4 آیخ 59) جابر آمد خدمت پیامبر عرض کرد: اولوالامر چه کسانی هستند؟ شیعه و سنی این روایات را نقل کرده است که پیامبر یکی یکی همه اهل بیت(ع) را نام برد تا رسید به امام زمان(عج). یعنی در آن روز اسامی تمام اهل بیت(ع) به صورت کامل ذکر شد.
سیدمجتبی حسینی در پایان به داستان شباهتهای امام حسین(ع) و حضرت یحیی اشاره کرد و یادآور شد: یکبار جبرئیل آمد پیش حضرت زکریا. حضرت زکریا از او درخواست کرد که ذکری به او یاد بدهد. جبرئیل اسامی پنج تن را به ایشان تعلیم کرد. دفعه بعد که حضرت زکریا جبرئیل را دید گفت: من وقتی اسم محمد، علی، فاطمه و حسن(ع) را میگویم نشاط قلبم را پر میکند اما این اسم آخری آه مرا را در میآورد. آنجا جبرئیل شروع کرد و مصیبتهای امام حسین(ع) را تعریف کرد. زکریا به درگاه خداوند دعا کرد که من دوست دارم فرزندی به من بدهی که پیشمرگ حسین(ع) شود؛ لذا هر دوی این بزرگواران دوران حملشان شش ماه بود. یکی دیگر از مشابهتها این بود که «لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا». یکی دیگر از مشابهتها این بود که سر هر دو را در تشت گذاشتند.