به گزارش ایکنا؛ دهمین جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی فجر 4 اسفند با برگزاری مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. جشنوارهای که نخستین دوره آن سال 87 با طرحی از غلامعلی طاهری و دبیرکلی او به عنوان یکی از هنرمندان پیشکسوت عرصه تجسمی و یکی از مدیران اجرایی موفق در این عرصه، برگزار شد.
اکنون پس از برگزاری 10 دوره از این جشنواره به عنوان یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی و هنری تحت عنوان فجر، در گفتوگویی با غلامعلی طاهری ارزیابی از تاریخچه این جشنواره، بایدها و نبایدهای آن و نقاط ضعف و قوتی که طی این 10 دوره در روند برگزاری این جشنواره شاهدش بودیم، مطالبی ارائه شد که در ادامه میخوانید:
ـ آنچه که در جریان جشنواره «تجسمی فجر» و در قالب آثار هنری به نمایش درمیآید، تا چه اندازه توقعات شما و سایر پیشکسوتان این عرصه را برآورده میسازد و برغنا و اعتبار جشنواره صحه میگذارد؟
بارها به این موضوع اشاره کردم که براساس اساسنامه مدون این جشنواره که سال 87 تنظیم و به تصویب معاونت هنری وقت رسید اهدافی مورد نظر بود، یکی از آنها عرضه آثار تجسمی که ماحصل تلاش یکساله هنرمندان کشور در این رویداد هنری است، علاوه بر این ما از همان ابتدا در نظر داشتیم تا آثار به نمایش درآمده در این جشنواره شامل آثار پیشکسوتان و اساتید در کنار آثار هنرمندان فعال این عرصه باشد تا به این واسطه علاوه بر اعتبار مضاعفی که به جشنواره داده میشود، آثار اساتید و پیشکسوتان نیز مورد ارزیابی و داوری قرار گیرد، همانند آنچه که مثلاً در جشنواره «فیلم فجر» شاهد آن هستیم و تفاوتی نمیکند که فیلمسازی که در عرصه رقابت شرکت کرده است جوان و جویای نام باشد یا استاد و پیشکسوت، چیزی که یا در روند جشنواره دیده نمیشود و یا کمتر شاهد آن هستیم.
ـ چه هدفی از این امر که باید حضور پیشکسوتان در جشنواره پُررنگ باشد دنبال میشد؟
علاوه بر این مقوله که حضور آنها در جشنواره همانگونه که اشاره کردم بر اعتبار جشنواره میافزود، ظرفیت جشنواره موجب میشود که روندی پویا و تأثیرگذارتری را در عرصه هنرهای تجسمی شاهد باشیم؛ یعنی حتی پیشکسوتان و اساتید در حوزه هنرهای تجسمی نیز خود را موظف کنند تا با خلق آثار جدید و اشراف بر قالبها و سبکهای جدید هنری که در تمام دنیا مرسوم است، خود را همچنان بهروز کنند.
متأسفانه چیزی که اکنون آفت عرصه هنرهای تجسمی محسوب میشود این است که بسیاری از اساتید، هنرمندان پیشکسوت سالهاست که بر اجرا و خلق آثار هنری براساس همان شیوههای متداول قدیمی که به نظر میرسد تاریخ مصرف آنها گذشته است اصرار دارند و جشنوارهای همچون «تجسمی فجر» میتواند انگیزه لازم را در این هنرمندان برای الزامات و آشنایی با شیوههای جدید و نوین خلق آثار هنری ایجاد کند؛ هنرمندان پیشکسوت و اساتید دانشگاه که همچنان بر خلق و ارائه اثر براساس همان تجارب گذشته خود اصرار دارند اینکه حداقل در نظام آموزش مشغول تربیت هنرجویانی هستند که متأسفانه بعد از فارغالتحصیلی هیچ قابلیتی برای خلق اثر و ورود به عرصه حرفهای هنری و بازار کار ندارند.
ـ پس معتقد هستید که به جهت کمرنگ شدن حضور پیشکسوتان در جشنواره هنرهای تجسمی فجر، این رویداد بزرگ هنری فاقد جایگاه و مرتبه هنری درخوری است؟
مسلماً همینگونه است. شاهد هستیم که جشنواره در طی سالیان اخیر از نظر کیفی روند رو به جلویی نداشته و کیفیت مطلوبی را در آن شاهد نبودهایم؛ به شکل محدود هم که آثار پیشکسوتان هنری و اساتید را در جشنواره مشاهده میکنیم، ارائه این آثار در قالب بخشهای جنبی جشنواره منحصر شده است.
از سوی دیگر آثاری که در دورهای از جشنواره مورد ارزیابی و قضاوت قرار گرفته و جوایزی به آنها تعلق میگیرد پس از اتمام زمان جشنواره به حال خود رها میشوند، در حالیکه برای ترغیب و تشویق آنها به منظور مشارکت در دورههای بعد جشنواره باید با صدور دعوتنامه از آنها دعوت به عمل آید که در دورههای آتی نیز حتی در بخش جنبی هم آثار خود را به نمایش درآورند.
حال پرسش من اینجاست که برگزاری جشنواره «تجسمی فجر» چه شکل و صورتی پیدا کرده است؟ آیا اکنون از این جشنواره به عنوان یک رویداد مرجع و تأثیرگذار در عرصه حرفهای هنرهای تجسمی یاد میشود؟ پاسخ منفی است چرا که در شرایط فعلی با رویدادی کاملاً خنثی مواجه هستیم که حتی هنرمندان فعال این عرصه، هنرجویان و بسیاری از علاقهمندان نیز در زمانی نسبتاً مشخص از سال که این جشنواره برگزار میشوند انتظار آن را نمیکشند چرا که عملاً اتفاقی در آن به غیر از نمایش چند اثر بدون هیچ شرح و رویداد مکملی را شاهد نیستیم.
این در شرایطی است که وقتی شاهد افول در سایر رویدادهای حوزه تجسمی هستیم بیش از پیش برای این جشنواره بها قائل شد و برنامهریزی خوبی برای آن داشت، اکنون که بیینالها و دوسالانهها به طور منظم برگزار نمیشود لذا انتظار و توقع از جشنواره «تجسمی فجر» بسیار بیشتر از گذشته است، باید در آن شاهد برگزاری برنامههای گوناگونی همچون کارگاههای آموزشی، نشستهای تجزیه و تحلیل آثار و موارد دیگر باشیم، اساساً چرا باید آثار برگزیده هر دوره از جشنواره پس از برگزاری آن به حال خود رها شوند؟ چرا برنامه مشخصی برای پس از جشنواره نداریم و اینکه مثلاً این آثار در اختیار دیگر رسانهها همچون رسانه ملی، خبرگزاریها و... قرار گیرند و بر روی اجزا و مختصات آنها تجزیه و تحلیلهای کارشناسی قرار صورت گیرد.
ـ در اختتامیه جشنواره معمولاً از برخی از مفاخر هنرهای تجسمی با اهدای طوبای زرین تجلیل به عمل میآید، نظر شما در این رابطه چیست؟
طرح تجلیل از مفاخر هنری ایران در عرصه هنرهای تجسمی نیز ابتکار اینجانب بود و اینکه باید از حضور این اساتید و هنرمندان پیشکسوت با اعطای نشان عالی جشنواره «تجسمی فجر» قدردانی صورت گیرد. ما به دنبال یک تندیس که شاخصه جشنواره باشد بودیم تقریباً چیزی معادل سیمرغ بلورین در جشنواره «فیلم فجر» و در نتیجه به طرح طوبای زرین به عنوان نماد و سمبل جشنواره رسیدیم. این تندیس باید اختصاص به هنرمندان پیشکسوت و اساتید هنری تعلق میگرفت؛ اساتیدی که با ارائه آثار خود حضوری پویا، فعال در جشنواره دارند و این حضور اعتبار و وقار جشنواره را دوصدچندان خواهد کرد.
متأسفانه به مرور اعطای نشان عالی جشنواره «تجسمی فجر» که به همراه آن دکترای افتخاری نیز به شخص هنرمند اهدا میشود تبدیل به جریانی تشریفاتی شد که در پی آن از تعدادی هنرمند آن هم براساس سلیقه یک مسئول دولتی دعوت به عمل آمده و تقدیر میشود و در آن معیارهایی حرفهای و هنری چندان در اولویت نیست.
ـ در این دوره از جشنواره «تجسمی فجر» شاهد اهتمام بیشتر مسئول ستاد برگزاری به تعمیم رویدادهای جشنواره در سایر استانهای کشور هم بودیم که با هدف تمرکززدایی رویدادهای هنری از پایتخت صورت گرفت، چه نظری در این مورد دارید؟
شاید هدفی ارزشمند از این رویداد دنبال شود که حتماً هم همینطور است اما آیا صرف این اتفاق میتواند به نشر عادلانه ظرفیتهای هنری در تمامی کشور کمک شایان توجهی کند؟ به نظرم تأثیرگذاری مثبت یک رویداد هنری و جریانسازی آن به محتوا و برنامهریزی مطلوب و هدفمند آن متکی است و وقتی حتی در نمایشگاههای اصلی این جشنواره که در پایتخت دایر شدند، برنامه مؤثری که حداقل ترغیب جامعه هنری را در پی داشته باشد شاهد نیستیم پس نمیتوان تمرکززادیی و برگزاری استانی جشنواره را چندان کارساز دانست.
گفتوگو از امیرسجاد دبیریان
انتهای پیام