ما معتقدیم که هستی با خواست خداوند و به امر او پدید آمده است و همیشه استمرار دارد، چنان که در آیه ۳۶ سوره یس میفرماید : إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ فرمان آفریدگار چنین است که هرگاه اراده آفرینش چیزی کرد میفرماید : «بشو» پس میشود.
مطابق این تعریف که به آن معتقد هستیم، هستی از کلمه «کن» «بشو» یا باش بوجود آمده است. ما همانگونه که خداوند را بزرگ به معنی مطلق میدانیم و همانند چیزی و کسی نیست ممکن است بتوانیم بگوییم که کلام او هم کلام بزرگ مطلق است و مانند کلام کسی نیست و از این بابت شاید بتوانیم آن را به زبان انگلیسی (BIG BANG) ترجمه کنیم، اما میدانیم که نظر بسیاری از کیهانشناسان متوجه خدا نیست، بلکه متوجه یک حادثهای است که نمیخواهند یا نمیتوانند علتی برای آن بیان کنند.
اما ما میگوییم که اگر بخواهیم با کیهانشناسان «همفکری مسالمت آمیز!» داشته باشیم، میتوانیم فرضیه آنها را به زبان انگلیسی (BANG – of – God) تعریف کنیم، اما این هم عقیده نهایی دینی ما نخواهد بود، زیرا، عقیده ما در ظرف محو و اثبات یا نهان وآشکار قابل تبیین است و در آیه ۱۳ سوره الرعد آمده است؛ یَمْحُو اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ؛ خداوند هر چه را بخواهد محو و ثابت ( یا پنهان و آشکار) میکند، و این در حالی است که ماده یا عنصر یا جوهره یا اصل «امّ الکتاب» نزد او پایدار و ثابت است.
مطابق مفاد این آیه و آیه ۱۰۴ از سوره الأنبیاء هستی که ما هم جزء آن هستیم، طبق تعریف قرآن یک هستی اولیه نیست، که مثلاً با یک انفجار عظیم به وجود آمده باشد و به همین ملاحظه ما فرضیه بیگبنگ را مردود میشماریم.
جهان یا کیهان موجود، کیهانی است که قبلاً در حالت پوشیده وجود داشته و باز و آشکار شده است و لزوماً با انفجار همراه نبوده است.
دلیل این هم (که یک قانون خداوندی است و قابل انکار نیست) آیه ۱۰۴ از سوره الأنبیاء است که میفرماید : یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ؛ به آنگاه بیندیشید که ما آسمان را مانند طوماری که برای نوشتهها بکار میبرند، بهم میپیچیم و به همان شکل اول آفرینش که آغاز کردیم برمیگردانیمش وعدهای است بر عهده ما و مسلم بدانید که ما چنین میکنیم.
پس معلوم میشود که این هستی فعلی، پیش از اینکه به شکل کنونی در آید مانند طومار بر هم پیچیده بوده است اما تمام اجزایش در آن وجود داشته سپس خداوند آنها را از هم باز کرده و اجزایش را عیناً مانند طوماری که چون باز شود کلمات و خطوطش قابل خواندن میشود آشکار و در معرض دید و استفاده قرار داده است (و یا در حال خواب بوده و بیدار شده است) و این هم در حالی است که در دوره جدید نیز مشمول گسترش یافتن از فیوض رحمت آفریننده (و انا لموسعون) هم میگردد.
از کلمه «نعیده» نیز معلوم میشود که در پایان این مرحله فعلی نیز، چون مانند طومار بهم پیچیده میشود، اجزایش نابود نمیشود، بلکه ثابت و محفوظ میمانند تا هرگاه لازم و گشوده شود، خطوط، قابل رؤیت و قرائت باشند؟
چون ضمیر «ه» در کلمه «نعیده» به خلق برمیگردد جمله : کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ – یک جمله معترضه و جدید است و لذا علاوه بر این که مفهوم کلی آیه را توضیح و تأکید میکند، این معنی اضافی را نیز افاده میکند که هر آفرینشی همین گونه است که مانند طومار، گشودنها و پیچیدنهای مکرر را دارد. پس وجود فعلی آسمانها و آنچه در آنها است تکراری است، مانند شب و روز، خواب و بیداری که در دنبال هم میآیند و میروند.
جمله وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ؛ (در هم پیچیدن آسمان مانند طوماری که برای نوشتهها به کار میرود و برگرداندن آن به صورت اول آفرینش) وعدهای است که اجرای آن بر عهده ما است، و قسم میخوریم که همینگونه انجام میدهیم ـ تأکید به این نکته دارد که جهان فعلی نیست نبوده که هستی یابد، بلکه قبل از این مرحله به صورت طومار به هم پیچیده بوده و خداوند آن را از هم باز کرده است، و نیز اشاره به این نکته دارد که این باز و بسته کردن طومار گونه، باز هم تکرار خواهد شد چنانکه میفرماید: وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ.
برای نمونه اگر کهکشانی که عکس آن را ملاحظه میفرمایند مانند ساعت دور محور خود بچرخد بخواست خداوند مانند طومار تحت فشار مقاومتی ناشی از امر درحال انقباض و فشرده شدن است و اگر برخلاف گردش ساعت باشد در حال انبساط و گستردگی است نیز میتوان گفت که این باز شدن و پیچیده شدنهای سحابیها و کهکشانها بهمنزله خواب و بیداریهای ادیان و سایر جانوران است
پس اصل هستی و اجزای آن ثابت و محفوظ است، اما انقباض و انبساط یا در هم پیچیدنها و باز شدنهای پیاپی و به تناوب و مکرر دارد، و لذا مفهوم کلام عینا مانند یَمْحُو اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ که به معنی کل دوران زندگی آنهاست نزد خداوند محفوظ است، هر چه را خداوند بخواهد پنهان و آشکار میکند و این در حالی است که کتاب اصلی نزد اوست. یعنی اصل و مقدار هستی محفوظ است و نه تنها چیزی از آن معدوم نمیشود بلکه پیوسته بر آن هم افزوده میشود؛ یعنی گم ،نیستی و نابودشدن ندارد – مانند خود ما که خوابیدنها و بیدار شدنهای مکرر داریم ومردن هم برایمان نابود شدن نیست بلکه برای انتقال به جهانی بسیار عظیمتر است- چنانکه در آیه ۳ سوره ملک فرموده است …. مَا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ …؛- درنظام آفرینش خداوند مهربان هیچگونه تفاوتی نمیبینی نظر را باز هم برگردان(تحقیق و جستجو را تکرار کن) ببین آیا در نظام هیچگونه شکست یا استثنایی میبینی؟
به عبارت دیگر هستی مانند زمانی است که بر زمین حاکم است ـ اصل زمان ثابت است اما در شکل شب و روزهای مکرر محو و اثبات دارد. اصل هماهنگی نظام آفرینش نیز مؤید این استباط است. نیز مانند عمر ما که در خواب و بیداری میگذرد.
بنابراین، به طوری که قبلاً هم بیان داشتیم، قرآن نه فقط یک کتاب علمی و فوق علمی است بلکه یک کتاب خدایی است میتواند علوم متداول هر زمانی را غنا بخشد و مسیر آنها را اصلاح کند و جهت و هدفدار نماید. کلام آفریننده مانند خود آفریننده آفریننده کلام است و از این جهت است که میتواند با حجم کمی که دارد برای هر زمانی تبیانا لکل شی باشد.
ضمناً به طوری که ذیل آیه : یوم تبدّل الارض غیر الارض و السّموات اشاره شد … احتمالاً ما هم در جهان دیگر به صورت نامریی در میآییم. احتمال مذکور را آیه ۱۰۴ از سوره ۲۱ که مورد بحث است نیز تأیید میکند، زیرا این آیه میفرماید که هستی مانند طومار به هم پیچیده میشود. چون پس از پیچیده شدن طومار خطوط و کلماتش محفوظ میماند. اما از چشمها پنهان میشود. در طومار هستی فعلی، ما هم مانند نقطههای بسیار کوچکی هستیم «امّا هستیم» و لذا ما هم همراه سایر اجزاء کلمات و خطوط آن، نامرئی خواهیم شد و در مرحله بعد از آن مرحله، که خداوند میداند کی خواهد بود، مجدداً طومار گشوده و کیهان آشکار میشود، که ما هم جزء آن خواهیم بود، اما در چه شکل و هیأتی؟ فقط خداوند میداند.
مطابق این تعریف که به آن معتقد هستیم، هستی از کلمه «کن» «بشو» یا باش بوجود آمده است. ما همانگونه که خداوند را بزرگ به معنی مطلق میدانیم و همانند چیزی و کسی نیست ممکن است بتوانیم بگوییم که کلام او هم کلام بزرگ مطلق است و مانند کلام کسی نیست و از این بابت شاید بتوانیم آن را به زبان انگلیسی (BIG BANG) ترجمه کنیم، اما میدانیم که نظر بسیاری از کیهانشناسان متوجه خدا نیست، بلکه متوجه یک حادثهای است که نمیخواهند یا نمیتوانند علتی برای آن بیان کنند.
اما ما میگوییم که اگر بخواهیم با کیهانشناسان «همفکری مسالمت آمیز!» داشته باشیم، میتوانیم فرضیه آنها را به زبان انگلیسی (BANG – of – God) تعریف کنیم، اما این هم عقیده نهایی دینی ما نخواهد بود، زیرا، عقیده ما در ظرف محو و اثبات یا نهان وآشکار قابل تبیین است و در آیه ۱۳ سوره الرعد آمده است؛ یَمْحُو اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ؛ خداوند هر چه را بخواهد محو و ثابت ( یا پنهان و آشکار) میکند، و این در حالی است که ماده یا عنصر یا جوهره یا اصل «امّ الکتاب» نزد او پایدار و ثابت است.
مطابق مفاد این آیه و آیه ۱۰۴ از سوره الأنبیاء هستی که ما هم جزء آن هستیم، طبق تعریف قرآن یک هستی اولیه نیست، که مثلاً با یک انفجار عظیم به وجود آمده باشد و به همین ملاحظه ما فرضیه بیگبنگ را مردود میشماریم.
جهان یا کیهان موجود، کیهانی است که قبلاً در حالت پوشیده وجود داشته و باز و آشکار شده است و لزوماً با انفجار همراه نبوده است.
دلیل این هم (که یک قانون خداوندی است و قابل انکار نیست) آیه ۱۰۴ از سوره الأنبیاء است که میفرماید : یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ؛ به آنگاه بیندیشید که ما آسمان را مانند طوماری که برای نوشتهها بکار میبرند، بهم میپیچیم و به همان شکل اول آفرینش که آغاز کردیم برمیگردانیمش وعدهای است بر عهده ما و مسلم بدانید که ما چنین میکنیم.
پس معلوم میشود که این هستی فعلی، پیش از اینکه به شکل کنونی در آید مانند طومار بر هم پیچیده بوده است اما تمام اجزایش در آن وجود داشته سپس خداوند آنها را از هم باز کرده و اجزایش را عیناً مانند طوماری که چون باز شود کلمات و خطوطش قابل خواندن میشود آشکار و در معرض دید و استفاده قرار داده است (و یا در حال خواب بوده و بیدار شده است) و این هم در حالی است که در دوره جدید نیز مشمول گسترش یافتن از فیوض رحمت آفریننده (و انا لموسعون) هم میگردد.
از کلمه «نعیده» نیز معلوم میشود که در پایان این مرحله فعلی نیز، چون مانند طومار بهم پیچیده میشود، اجزایش نابود نمیشود، بلکه ثابت و محفوظ میمانند تا هرگاه لازم و گشوده شود، خطوط، قابل رؤیت و قرائت باشند؟
چون ضمیر «ه» در کلمه «نعیده» به خلق برمیگردد جمله : کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ – یک جمله معترضه و جدید است و لذا علاوه بر این که مفهوم کلی آیه را توضیح و تأکید میکند، این معنی اضافی را نیز افاده میکند که هر آفرینشی همین گونه است که مانند طومار، گشودنها و پیچیدنهای مکرر را دارد. پس وجود فعلی آسمانها و آنچه در آنها است تکراری است، مانند شب و روز، خواب و بیداری که در دنبال هم میآیند و میروند.
جمله وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ؛ (در هم پیچیدن آسمان مانند طوماری که برای نوشتهها به کار میرود و برگرداندن آن به صورت اول آفرینش) وعدهای است که اجرای آن بر عهده ما است، و قسم میخوریم که همینگونه انجام میدهیم ـ تأکید به این نکته دارد که جهان فعلی نیست نبوده که هستی یابد، بلکه قبل از این مرحله به صورت طومار به هم پیچیده بوده و خداوند آن را از هم باز کرده است، و نیز اشاره به این نکته دارد که این باز و بسته کردن طومار گونه، باز هم تکرار خواهد شد چنانکه میفرماید: وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ.
برای نمونه اگر کهکشانی که عکس آن را ملاحظه میفرمایند مانند ساعت دور محور خود بچرخد بخواست خداوند مانند طومار تحت فشار مقاومتی ناشی از امر درحال انقباض و فشرده شدن است و اگر برخلاف گردش ساعت باشد در حال انبساط و گستردگی است نیز میتوان گفت که این باز شدن و پیچیده شدنهای سحابیها و کهکشانها بهمنزله خواب و بیداریهای ادیان و سایر جانوران است
پس اصل هستی و اجزای آن ثابت و محفوظ است، اما انقباض و انبساط یا در هم پیچیدنها و باز شدنهای پیاپی و به تناوب و مکرر دارد، و لذا مفهوم کلام عینا مانند یَمْحُو اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ که به معنی کل دوران زندگی آنهاست نزد خداوند محفوظ است، هر چه را خداوند بخواهد پنهان و آشکار میکند و این در حالی است که کتاب اصلی نزد اوست. یعنی اصل و مقدار هستی محفوظ است و نه تنها چیزی از آن معدوم نمیشود بلکه پیوسته بر آن هم افزوده میشود؛ یعنی گم ،نیستی و نابودشدن ندارد – مانند خود ما که خوابیدنها و بیدار شدنهای مکرر داریم ومردن هم برایمان نابود شدن نیست بلکه برای انتقال به جهانی بسیار عظیمتر است- چنانکه در آیه ۳ سوره ملک فرموده است …. مَا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ …؛- درنظام آفرینش خداوند مهربان هیچگونه تفاوتی نمیبینی نظر را باز هم برگردان(تحقیق و جستجو را تکرار کن) ببین آیا در نظام هیچگونه شکست یا استثنایی میبینی؟
به عبارت دیگر هستی مانند زمانی است که بر زمین حاکم است ـ اصل زمان ثابت است اما در شکل شب و روزهای مکرر محو و اثبات دارد. اصل هماهنگی نظام آفرینش نیز مؤید این استباط است. نیز مانند عمر ما که در خواب و بیداری میگذرد.
بنابراین، به طوری که قبلاً هم بیان داشتیم، قرآن نه فقط یک کتاب علمی و فوق علمی است بلکه یک کتاب خدایی است میتواند علوم متداول هر زمانی را غنا بخشد و مسیر آنها را اصلاح کند و جهت و هدفدار نماید. کلام آفریننده مانند خود آفریننده آفریننده کلام است و از این جهت است که میتواند با حجم کمی که دارد برای هر زمانی تبیانا لکل شی باشد.
ضمناً به طوری که ذیل آیه : یوم تبدّل الارض غیر الارض و السّموات اشاره شد … احتمالاً ما هم در جهان دیگر به صورت نامریی در میآییم. احتمال مذکور را آیه ۱۰۴ از سوره ۲۱ که مورد بحث است نیز تأیید میکند، زیرا این آیه میفرماید که هستی مانند طومار به هم پیچیده میشود. چون پس از پیچیده شدن طومار خطوط و کلماتش محفوظ میماند. اما از چشمها پنهان میشود. در طومار هستی فعلی، ما هم مانند نقطههای بسیار کوچکی هستیم «امّا هستیم» و لذا ما هم همراه سایر اجزاء کلمات و خطوط آن، نامرئی خواهیم شد و در مرحله بعد از آن مرحله، که خداوند میداند کی خواهد بود، مجدداً طومار گشوده و کیهان آشکار میشود، که ما هم جزء آن خواهیم بود، اما در چه شکل و هیأتی؟ فقط خداوند میداند.
برای مطالعه بخش اول این نوشتار اینجا کلیک کنید.
انتهای پیام