کد خبر: 3711818
تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۳:۳۰

«چهار راه استانبول» نیاز این روزهای سینمای گیشه/اشارات ظریف دینی و اخلاقی عامل جذب مخاطب

گروه هنر ــ در شرایطی که گیشه‌های سینما این روزها در تسخیر فیلم‌های سطحی و سخیف است، فیلمی نظیر «چهار راه استانبول» می‌تواند استانداردهای سینمای تجاری را بالا برد.

«چهارراه استانبول» نیاز این روزهای سینمای گیشه

مصطفی کیایی در ششمین ساخته سینمایی خود (چهارراه استانبول) سراغ موضوعی رفته که دو سال پیش کشور را تحت تاثیر خود قرار داد. این اتفاق فاجعه آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو بود که در آن عده‌ای از هموطنان و آتش‌نشانان غیور کشورمان جان باختند، البته قصه فیلم به صورت مستقیم به این موضوع توجه ندارد، بلکه در پس زمینه قصه به این موضوع توجه می‌شود، اما نگاهی که وی به این اتفاق دارد، گوشه‌ای از آنچه رخ داده را نشان می‌دهد. در ضمن در «چهارراه استانبول» ما بخشی از تلاش ماموران آتش‌نشان را می‌بینیم که چگونه جان بر کف نهاده  تا زندگی هموطنانشان را نجات دهند.

مصطفی کیایی در این فیلم سعی کرده با تعلیق‌هایی که به قصه می‌دهد تا پایان تماشاگر را با خود همراه کند، این خصیصه مثبت نیز تا پایان با کار همراه تماشاگر است، البته بحث تعلیق که در اکثر کارهای کیایی وجود دارد، باعث می‌شود تماشاگر کار را پسندیده و تا پایان با آن همراه شود. این خصیصه فاکتوری است که متاسفانه در بسیاری از فیلم‌های ایرانی کیمیاست. درباره فیلمنامه این کار یک ویژگی مهم دیگر نیز وجود دارد، آن هم پیرنگ‌های خاکستری است که در تمام شخصیت‌ها مشاهده می‌شود.

رنگ‌بندی خاکستری شخصیت‌ها در چهاراه استانبول باعث شده وقتی نسبت به شخصیت‌ها دقیق می‌شویم در می‌یابیم که هر فرد برای خود قصه‌ای دارد که سیاهی و سفیدی کامل را از او می‌گیرد. برای مثال شخصیت آتش‌نشان که مهدی پاکدل آن را ایفا می‌کند به گونه‌ای خصوصیات رفتاریش، رنگ آمیزی شده که ما آن را به راحتی باور می‌کنیم، حتی خشمی که از او در برخی سکانس‌ها می‌بینیم به نوعی در خدمت عمق فاجعه رخ داده است.

اما بحث دیگری که شاید بتوان درباره اشارات مفهومی فیلم به آن توجه کرد، موضوعات دینی و اخلاقی است که در چهارراه استانبول مد نظر قرار گرفته است. این توجهات نیز به گونه‌ای نیست که ما نسبت به آن موضع بگیریم، بلکه نیازهای قصه، رفتار مورد نظر را توجیه می‌کند. برای مثال وقتی ما ایثار ماموران آتش‌نشان را می‌بینیم آن را باور می‌کنیم، چون فضایی که کارگردان در قصه فراهم آورده، رفتار قهرمان‌گونه آتش نشان‌ها را قابل درک می‌کند.

جدا از بحث ایثار و فداکاری اشارات دیگری هم در فیلم می‌بینیم که هر یک از آنها ریشه در اخلاقیات دارد، حتی در فیلم به نوع برخورد ما با مشکلات نیز توجه شده است. منظور این است که برای حل مشکل مالی نباید راه ناصحیح را طی کرد، چون در نهایت آن روش ما را به سر منزل مقصود نمی‌رساند. این نکته را کارگردان در پایان فیلم خود به روشنی آورده است.

کیایی یکی از بهترین تیم‌های خود را برای چهارراه استانبول برگزیده است. برای مثال بازی مجدد بهرام رادان و محسن کیایی، تکرار خاطره خوش «بارکد» است، همچنین حضور مهدی پاکدل یکی دیگر از امتیازات خوب این فیلم محسوب می‌شود، البته مسعود کرامتی، ماهور الوند، رعنا آزادی‌ور و سحر دولتشاهی نیز به خوبی از عهده نقششان بر آمده‌اند. این دو امتیاز نیز از دو امر نشئت می‌گیرد؛ ابتدا فیلمنامه خوب، دوم کارگردانی حرفه‌ای محسن کیایی که در آثارش روز به روز در حال بهتر شدن است.

کارگردانی چهارراه استانبول را باید مهمترین امتیاز فیلم در مباحث فنی فیلم محسوب کرد. در حقیقت این فیلم تا به امروز بهترین کار کیایی در زمینه کارگردانی است، چون بازسازی صحنه‌های مربوط به ساختمان پلاسکو، کاری است که از عهده هر فردی بر نمی‌آید، به ویژه که این فیلم با هزینه‌های شخصی ساخته شده است. درباره سرمایه‌گذاری شخصی این فیلم باید گفت وقتی فیلمسازی برای موضوعی تا این اندازه هزینه می‌کند، می‌توان فهمید موضوع را باور دارد، وگرنه کارگردان با توجه به سابقه فیلم‌های قبلی قادر بود مجدداً سراغ موضوعی رود که نیاز به سرمایه‌ گذاری کلان نداشته باشد و بازگشت هزینه برای او مسجل باشد، اما او با ریسکی که در این حوزه کرده به نوعی یکی از رویدادهای مهم این سرزمین را به تصویر کشید.

بحث بعدی به استقبال تماشاگران مربوط می‌شود. این فیلم با فروشی خیره کننده به کار خود ادامه می‌دهد. این استقبال نیز عموماً در تمامی فیلم‌های محسن کیایی وجود دارد، چون علاوه بر این‌که سلیقه تماشاگر را می‌شناسد به شعور او نیز احترام می‌گذارد. این موضوع نشان می‌دهد که تنها  راهکار جذب گیشه تولید فیلم‌های سخیف نیست، بلکه می‌توان با تولید کارهای ماندگار و موضوعات ملی گیشه را نیز به دست آورد.

مطلب پایانی این‌که سینمای ایران نیازمند کارهایی نظیر چهارراه استانبول است، چون این قبیل کارها به نوعی استانداردهای سینمای تجاری را بالا می‌برد، زیرا در شرایطی که فیلم‌های سخیف که عنوان طنز را به یدک می‌کشند و با همین حربه پرده سینما را تسخیر می‌کنند، آثاری نظیر چهارراه استانبول کلاس این ژانر را بالا می‌برد، اتفاقی که فیلم‌های نظیر «به وقت شام» و «لاتاری» نیز در گونه خود به آن رقم زده‌اند.

به قلم، داود کنشلو

انتهای پیام

captcha