نمازهای شب، پلی برای رسیدن به شهادت شد/ روزانه پنجاه آیه از قرآن را بخوانیم
کد خبر: 3735347
تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۴۵
گزارش ایکنا از دیدار هفتگی جامعه قرآنی با خانواده شهدای قرآنی؛

نمازهای شب، پلی برای رسیدن به شهادت شد/ روزانه پنجاه آیه از قرآن را بخوانیم

گروه جهاد و حماسه ــ همسر شهید مرادی درباره ویژگی‌های این شهید اظهار کرد: صبح‌ها قرآن تلاوت می‌کرد و با صدای تلاوت او بیدار می‌شدم. بر نماز شب بسیار تأکید می‌کرد و خود نیز به این امر قائل بود.

شهید محمدعلی م‌مرادیبه گزارش خبرنگار ایکنا، در راستای گرامیداشت و تجلیل از مقام شهدای قرآنی و نیز تکریم خانواده این شهدا، دیدارهای هفتگی جامعه قرآنی از خانواده معظم شهدا با حضور اساتید، قاریان و مدیران قرآنی در روزهای چهارشنبه هر هفته انجام می‌شود.

سیزدهمین دیدار هفتگی جامعه قرآنی با خانواده شهید محمدعلی مرادی، بود. در این دیدار تنها حسین جعفری قاری قرآن به همراه اصحاب رسانه حضور داشت و متأسفانه شاهد حضور هیچ یک از جامعه قرآنی در این دیدار نبودیم.

این مراسم با قرائت قرآن آیاتی از سوره مجادله توسط حسین جعفری آغاز شد و در ادامه رحیم قربانی، مسئول سازمان قرآن و عترت بسیج سپاه حضرت محمد رسول‌الله(ص) تهران بزرگ با اشاره به این موضوع که بسیاری از جامعه قرآنی، شناخت کافی را نسبت به شهدا ندارند، گفت: غفلت بزرگی در این حوزه صورت گرفته که البته این کم‌کاری به خودمان برمی‌گردد. برای تحقق این امر از سال 92 ستاد شناسایی شهدای قرآنی را راه‌اندازی کرده‌ایم و به دیدار شهدای قرآنی اعم از معلم، حافظ، مربی و فعال قرآنی می‌رویم و از زندگینامه آنها تولیدات بسیاری را محقق کرده‌ایم.

در ادامه ناصر مرادی، برادر بزرگتر شهید محمدعلی مرادی اظهار کرد: ما هشت خواهر و برادر بودیم و محمدعلی در میان ما بسیار صادق‌تر بود. باید صراحتا بگویم که ما نتوانسته‌ایم هیچ یک از شهدا را درک کنیم که با چه نیتی عازم جبهه‌ها شدند، شهدایی که با عشق و علاقه به جبهه رفتند.

برادرشهید مرادی تصریح کرد: محمدعلی متولد سال 1337 است که 13 مهرماه در عملیات مرصاد شهید شد. اول به ما گفتند محمدعلی دچار جراحت شده و به زودی بهبود می‌یابد اما بعد خبر شهادتش را برایمان آوردند.

مرادی اظهار کرد: مادرم همیشه تا زمانی که محمدعلی زنده بود، می‌گفت که الهی صدام هم چنین داغی(داغ فرزند) را نبیند، چون بسیار سخت است اما او هم چنین داغی را دید.

 رد نشود///

وی بیان کرد: محمدعلی هفت سال در جبهه‌ها بود که دوسالش در زمان سربازی و پنج سالش به عنوان بسیجی در جبهه‌های حق علیه باطل جنگید.

در ادامه رحیم مرادی، برادر دیگر شهید محمدعلی گفت: محمدعلی همچون دیگر شهدا بسیار پاک طینت بود. یکی از برادران‌مان خدمت آیت‌الله مجتهدی تهرانی رسیده بودند، حاج‌آقا وقتی فامیلی برادرمان را دید پرسید که شما با محمدعلی مرادی نسبتی دارید؟ برادرم گفت بله او برادرم است و حاج آقا یک قبض طلبگی که از محمدعلی مانده بود را به برادرم داد. آنجا فهمیدیم که محمدعلی حتی قبض طلبگی‌اش را هم نگرفته بود و به دنبال مادیات نبود.

در ادامه کریم مرادی، برادر شهید محمدعلی مرادی تصریح کرد: ما سال 63 ازدواج کردیم و روز ازدواج من و محمدعلی یکی بود و باهم  در یک روز داماد شدیم. محمدعلی جوان سالمی بود و همیشه به او غبطه می‌خوردند که چه جوان پاک و سالمی است.

در ادامه آذر شاهرخی، همسر شهید محمدعلی مرادی تصریح کرد:  شهید مرادی دوشنبه‌ها و پنجشنبه‌های هر هفته روزه بود. پنجشنبه‌ها برنامه تلاوت قرآن را داشت. از صوت زیبایی برخوردار بود و هنوز هم صوت قرآنش در گوشم می‌پیچد. صد حیف که صوتش را ضبط نکردیم.

وی افزود: 30 سال از شهادتش می‌گذرد، اما هنوز هم شهادتش برایم تازگی دارد. دراین سی سال، یک روز هم تنها نبودم و محمدعلی همیشه کنارم بود.

همسرشهید مرادی تصریح کرد: دایی محمدعلی همسایه ما بود که از این طریق ما باهم آشنا و ازدواج کردیم. حاصل ازدواج‌مان دو دختر به نام‌ها فاطمه و زهرا است. زمان شهادت محمدعلی، فاطمه سه ساله و زهرا هشت ماهه بود.

رد نشود///

شاهرخی اظهار کرد: محمدعلی در جبهه‌ها جنگ، امدادگر، راننده آمبولانس و در آخرین اعزام‌هایش تک تیرانداز بود که در اثر اصابت گلوله به سرش در عملیات مرصاد به شهادت رسید. البته من این صحنه شهادتش را پیش از شهادت خواب دیده بودم و وقتی خوابم را برایش تعریف می‌کردم می‌گفت به خدا توکل کن.

همسرشهید مرادی خطاب به جامعه قرآنی گفت: ما هرچه داریم از قرآن داریم و وظیفه ماست که روزانه 50 آیه قرآن بخوانیم. ما با قرآن رشد می‌کنیم و معتقدم همسرم با تلاوت قرآن و نماز به درجه شهادت دست یافت.

در پایان هم رحیم قربانی به نیابت از جامعه قرآنی لوحی را به همراه هدیه‌ای تقدیم جامعه قرآنی کرد و در نهایت عکس یادگاری با خانواده شهید محمدعلی ممرادی به ثبت رسید.

 

رد نشود///

گزارشی از زینب رازدشت

انتهای پیام

 

captcha