آریان عطارپور، مستندساز در گفتوگو با ایکنا پیرامون مستند جدید خود با عنوان «تا قبل از نتانیاهو من آشغالترین آدم دنیا بودم!» که به نوزدهمین جشنواره بینالمللی سینماحقیقت راه یافته است، اظهار کرد: این فیلم براساس مکالمات واقعی دو نفر در دوران جنگ ۱۲ روزه شکل گرفته و تلاش کرده است تأثیر جنگ را نه در سطح تحلیلهای کلان، بلکه در زیست روزمره و تجربه شخصی انسانها روایت کند. این اثر به سفارش مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی تولید شده و تهیهکنندگی و کارگردانی آن بر عهده بنده بوده است. سفارشی بودن اثر به معنای تعیین موضوع از پیش نبود، بلکه مجموعهای از طرحها درباره جنگ ۱۲ روزه ارائه شد و فیلم بنده یکی از ایدههایی بود که به مرحله تولید رسید. برای من اهمیت داشت که جنگ از منظر زندگی عادی مردم دیده شود.
وی درباره ایده اولیه مستند توضیح داد: دغدغه اصلی، نمایش تأثیر روانی و عاطفی جنگ بر روابط انسانی بود. در دوران جنگ امکان فیلمبرداری مستقیم وجود نداشت یا با دشواری همراه بود و محدودیتهای جدی حاکم بود، به همین دلیل تصاویر فیلم بهطور کامل بازسازی شده است. آنچه به اثر وجاهت یک مستند را میبخشد، مکالمات واقعی است که پایه آن را شکل میدهد. این مکالمات ستون فقرات فیلم محسوب میشود و تمامی تصاویر در نسبت مستقیم با آنها طراحی شدهاند.
عطارپور با اشاره به ساختار روایی فیلم بیان کرد: مکالمات مورد استفاده، پیامکهایی واقعی بوده که میان دو نفر رد و بدل شده است. کل مستند بر بستر این پیامکها پیش میرود و تصاویر در برخی جاها، تفسیر بصری آنها محسوب میشود و در جاهایی دیگر در هارمونی با باند صوتی قرار میگیرند. روایت درباره فردی است که در خانه خود، در یکی از مناطق شمالشرق تهران، از وضعیت پیرامونی زندگیاش تصویربرداری کرده است. همسایگی محل سکونت راوی با یک شهرک سازمانی که مورد حملات هوایی قرار گرفته، بستری برای نمایش تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی فراهم کرده است.
آنچه به اثر وجاهت یک مستند را میبخشد، مکالمات واقعی است که پایه آن را شکل میدهد
وی افزود: در باند صوتی فیلم، روایت همان مکالمات جریان دارد که در اصل مکتوب بوده اما برای روانتر شدن روایت سینمایی، به گفتار تبدیل شده است. این تبدیل، به شکل نریشن انجام شده تا مخاطب بتواند ارتباط عاطفی عمیقتری با روایت برقرار کند. استفاده از این شیوه کمک کرده است متن نوشتاری از حالت ایستا خارج شود و در دل تصویر جان گیرد. به این ترتیب، فرم و محتوا در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.
این مستندساز درباره ریشه ایده گفت: جرقه اولیه پس از شنیدن گفتوگویی در یک پادکست شکل گرفت که در آن یک روانشناس به بازگشت ذهنی افراد به روابط گذشته در دوران جنگ اشاره میکرد. در شرایط اضطراب و ناامنی، انسانها بیش از پیش به یاد عزیزان گذشته خود میافتند. جنگ با همه پلیدیهایش، گاه بهانهای برای احوالپرسی و گفتوگو میشود. همین نگاه، نقطه روشنی در دل تاریکی جنگ بود که الهامبخش این اثر شد.
عطارپور در پاسخ به ضرورت پرداختن به جنگ ۱۲ روزه تصریح کرد: این جنگ یکی از وقایع مهم سالهای اخیر است که تأثیر مستقیمی بر زندگی فردی و اجتماعی مردم گذاشته است. هر پدیده مهم اجتماعی و سیاسی نیازمند بازنمایی در سینماست، بهویژه سینمای مستند. جنگ ۱۲ روزه نیز باید از زوایای گوناگون دیده شود، همانگونه که در بطن جامعه با نگاههای متکثر مواجه است. این بازنمایی میتواند مخاطب را به تفکر و بازاندیشی وادارد.
وی ادامه داد: در شرایطی که شکافهای اجتماعی عمیقی در جامعه وجود دارد، فیلمسازی درباره چنین موضوعاتی میتواند نقش ترمیمکننده داشته باشد. کنار هم قرار گرفتن نگاههای متفاوت فیلمسازان به جنگ، عاملی وحدتبخش است. در سانسی که این فیلم نمایش داده شد، چند اثر دیگر نیز حضور داشتند که هر کدام از زاویهای متفاوت به جنگ نگاه کرده بودند. شنیده شدن صداهای متنوع، به شکل برابر، از مهمترین دستاوردهای چنین رویدادی است.
این جنگ یکی از وقایع مهم سالهای اخیر است که تأثیر مستقیمی بر زندگی فردی و اجتماعی مردم گذاشته است
این کارگردان درباره مخاطب اثر گفت: فیلم صرفاً برای جشنواره ساخته نشده و مخاطب عام نیز در نظر بوده است. هرچند حضور در جشنواره مسیر طبیعی نمایش فیلم محسوب میشود، اما هدف نهایی، دیده شدن اثر توسط طیف گستردهتری از مردم است. نمایش فیلم در اکرانهای هفتگی و برنامهریزی برای نمایشهای گروهی، میتواند زمینه گفتوگو با مخاطبان را فراهم کند. بزرگترین موهبت برای یک فیلمساز، دیده شدن اثر و ایجاد دیالوگ است.
عطارپور با اشاره به راهکارهای نمایش افزود: یکی از پیشنهادها، بسته شدن چند فیلم کوتاه با موضوع مشترک و نمایش آنها در سانسهای ویژه است. فیلم کوتاه بهتنهایی امکان اکران مستقل ندارد و نیازمند همراهی با آثار دیگر است. نمایش در قالب برنامههای هنر و تجربه یا سانسهای موضوعی، میتواند به دیده شدن بهتر این آثار کمک کند. مدت زمان این مستند ۲۱ دقیقه است و برای چنین ساختاری مناسب ارزیابی میشود.
وی درباره جشنواره سینما حقیقت بیان کرد: این رویداد مهمترین جشنواره سینمای مستند ایران است و تداوم برگزاری آن، به جشنواره اصالت و اعتبار بخشیده است. در شرایط بیثبات اقتصادی، رسیدن جشنواره به نوزدهمین دوره، دستاوردی ارزشمند محسوب میشود. سینما حقیقت همواره بستری برای گفتوگوی میان فیلمسازان ایرانی و خارجی بوده و امکان تماشای آثار روز جهان را فراهم کرده است. همین گفتوگوها، زمینهساز خلاقیت و شکلگیری فیلمهای آینده میشود.
عطارپور با اشاره به انتخاب لوکیشنهای فیلم بیان کرد: بخش قابل توجهی از روایت بصری در مناطقی از شمالشرق تهران شکل گرفته که در جریان جنگ ۱۲ روزه در معرض حملات هوایی قرار داشتهاند. اگرچه تمامی تصاویر بازسازی شدهاند، اما تلاش شده است فضاهایی انتخاب شود که از نظر جغرافیایی و حسی، بیشترین نزدیکی را به واقعیت داشته باشند. این انتخاب آگاهانه، به باورپذیری اثر کمک کرده و پیوند میان روایت شخصی و بستر اجتماعی را تقویت کرده است.
وی درباره رویکرد انسانی مستند تصریح کرد: تمرکز اصلی فیلم بر انسان عادی است؛ انسانی که نه تحلیلگر سیاسی است و نه در موقعیت تصمیمگیری قرار دارد، اما بیشترین آسیب را از جنگ میبیند. نمایش این زاویه دید، مخاطب را با تجربهای ملموس مواجه میکند و جنگ را از سطح اخبار و آمار به سطح احساس و زندگی روزمره میآورد. این نگاه انسانی، میتواند همدلی مخاطب را برانگیزد و فهم عمیقتری از پیامدهای جنگ ایجاد کند.
این مستندساز ادامه داد: یکی از اهداف اثر، فاصله گرفتن از روایتهای کلیشهای درباره جنگ بوده است. در این فیلم، خبری از قهرمانسازی یا شعارپردازی نیست، بلکه تلاش شده است پیچیدگی احساسات انسانی در شرایط بحران به تصویر کشیده شود. تناقض میان ترس، دلبستگی، خاطره و امید، بخش مهمی از ساختار احساسی فیلم را شکل میدهد. چنین رویکردی، امکان مواجهه صادقانهتر مخاطب با واقعیت جنگ را فراهم میکند.
عطارپور در ادامه اظهار کرد: سینمای مستند میتواند مکمل روایتهای رسمی و رسانهای از جنگ باشد. مستند این امکان را دارد که به لایههایی نفوذ کند که کمتر دیده میشوند؛ لایههایی که در آنها زندگی خصوصی، روابط عاطفی و دغدغههای فردی جریان دارد. پرداختن به این ساحتها، تصویر کاملتری از یک رویداد تاریخی ارائه میدهد و مانع تکبعدی شدن حافظه جمعی میشود.
وی در پایان تأکید کرد: نمایش چنین آثاری در فضای عمومی، میتواند زمینهساز گفتوگوهای اجتماعی شود. وقتی مخاطبان با تجربههای متفاوت از یک رویداد مشترک مواجه میشوند، امکان درک متقابل افزایش مییابد. سینما، بهویژه سینمای مستند، ظرفیتی جدی برای ایجاد این گفتوگو دارد و میتواند به کاهش سوءتفاهمها و شکافهای اجتماعی کمک کند. این همان نقشی است که انتظار میرود آثار مستند در بزنگاههای تاریخی ایفا کنند.
انتهای پیام