به گزارش ایکنا؛ به نظر میرسد رابطه پزشک و بیمار در سالهای گذشته با آسیبهایی مواجه شده است. میزان نارضایتی از هزینههای بالای درمان، اخذ مبلغ اضافه بر تعرفه، خطای پزشکی، نپذیرفتن انتقاد و ... دائماً در فضای حقیقی و مجازی مطرح شده و فضای بیاعتمادی را میان پزشک و بیمار دامن زده است. این در حالی است که به نظر میرسد تریبونهای رسمی درباره انعکاس تصویر درست از زحمات جامعه پزشکی در ایران و به خصوص فعالیتهای داوطلبانه و خیریه آنان کمکاری کرده است. از این رو، درباره چرایی فاصله پزشک و بیمار با دکتر شهریار خاقانی، عضو هیئت مدیره انجمنهای علمی پزشکی کشور، که سابقه پنج سال مدیریت کل نظارت سازمان نظام پزشکی کشور و دو دوره دبیری انجمن پزشکان عمومی ایران را در کارنامه دارد به گفتوگو نشستیم.
*به نظر میرسد در سالهای گذشته رابطه پزشک و بیمار مثل گذشته همدلانه نیست و شاید گاهی بیاعتمادی هم در این فضا وجود داشته باشد. فاصله پزشک و بیمار چگونه ایجاد میشود؟
فاصله بین پزشک و بیمار فرایندی طبیعی است که در طول زمانهای گذشته به علت آموزشهای مختلف که پزشکان داشتهاند به وجود آمده است و ذاتاً اصل قضیه از نگاهی متفاوت به یک مقوله مشترک ناشی میشود. بیماری یک مقوله مشترک میان پزشک و بیمار است اما نگاه هر دو طرف به این موضوع تفاوت دارد. مثلاً پزشک یک بیماری را یک فرایند پاتولوژیک و آسیبشناسانه میبیند که اتفاق افتاده و بیمار در طول زمان با آن درگیر شده است. حال پزشک به عنوان تعمیرکننده و اصلاحکننده این فرایند وارد عمل میشود. بنابراین نگاه پزشک فقط در جنبه اصلاح فرایند بیماری است اما بیمار بیماری را این گونه نمیبیند چون کاملاً درگیر این بحث است. تمام بیماری را با وجودش لمس میکند و بیماری زندگی او را تحت تأثیر قرار داده است. بنابراین هر دو به مقوله مشترکی متفاوت نگاه میکنند و طبیعتاً اگر در موضوع مشترکی تفاوت نگاه باشد، انتظارات هم متفاوت است و در تلقی عامه مردم فاصلهای بین پزشک و بیمار رخ میدهد.
*چرا این فاصله که به عقیده شما تا حدی طبیعی است، گاهی افزایش مییابد و تبدیل به بیاعتمادی میشود؟
به لحاظ آماری اگر نگاه کنیم حدود 200 هزار پزشک در کشور داریم که گاهی تعداد آنها در شهرهای بزرگ جمعیت اندکی محسوب میشود. وقتی واژه پزشک را به کار میبرید همان پزشکان عمومی را باید به یاد آورید که در مناطق صفر مرزی در درمانگاههای دولتی با حقوق اندک و حداقل امکانات طبابت میکنند. باید پزشکانی را به یاد آورید که به علت محرومیت یک منطقه چه ساعات طولانی و چه شیفتهای فراوانی در شب فعالیت میکنند. در این میان، یک عده از همکاران ما به لحاظ سابقه و جایگاههای مختلف علمی و حتی گاه جایگاههای سیاسی که دارند، از موقعیت بهتری برخوردار هستند و در بیمارستانهای بزرگ و خصوصی و خاصی طبابت میکنند و درآمدهای خوبی دارند؛ هرچند این درآمد هم در قبال استرسی که پزشک برای جراحیهایش تحمل میکند خیلی بالا نیست، اما مردم این گروه در نظرشان جلوه میکند و از واژه پزشک فقط چنین تصویرهایی به ذهنشان میآید. در حالی که در کشوری زندگی میکنیم که کمترین هزینههای درمان از مردم گرفته میشود.
*آیا این بیاعتمادی به تنشهایی نیز دامن زده است؟ مثلاً خشونتورزی علیه پزشکان...
بله، علاوه بر آنکه بیاعتمادی و تنشهای کلامی و فیزیکی- که اخیراً در شهرهای مختلف شاهد آن هستیم- برای پزشکان آسیبزاست، باعث آسیب رساندن به روند درمان بیمار هم میشود. بعضی وقتها بیاعتمادی باعث میشود که مریض روال درمان خود را متوقف کند و به کسانی که ادعای غیرعلمی و چهرههای به ظاهر مهربانتر دارند، پناه ببرد. این سبب میشود تا درمانهای غیرعلمی را پیش گیرند و دچار آسیب شوند. پس اختلاف بین پزشک و بیمار نخست به بیمار آسییب میرساند و علاوه بر آن، حس زیبایی که قرار بود بین پزشک و بیمار باشد و تقدس واژه پزشک از بین میرود؛ همچنین لذت طبابت هم برای پزشک از بین میرود. من به عنوان کسی که سالهاست پزشک اورژانس هستم عرض میکنم که قبلاً نگران خشونتهای خانواده بیمار نبودم، اما در حال حاضر گاهی حین طبابت احساس میکنم که خانواده بیمار خشن میشوند و به سمت به هم ریختن فضای درمانی میروند. بنابراین به خاطر نجات جان بیمار، مریض را به بیمارستان دیگری منتقل میکنیم. در حالی که اگر این فضا را به وجود نمیآوردند پزشک و پرسنل میتوانستند به کار خود ادامه دهند. این مهمترین آسیب بیاعتمادی است.
*نقش رسانهها و صداوسیما را در آگاهیبخشی یا عدم آگاهیبخشی به فاصله پزشک و بیمار چگونه ارزیابی میکنید؟
احساس میکنم صداوسیما نقش خوبی را در طی این مدت ایفا نکرد. بعضی برنامهها پزشکان را به عنوان گروهی که خون جامعه را میمکد معرفی کرد. در حالی که در کشوری زندگی میکنیم که کمترین هزینههای درمان از مردم گرفته میشود چون تعرفههای پزشکان را دولت تعیین میکند. همه چیز در قالب تعریف شده قبلی است. بله عدهای زیرمیزی میگیرند اما مگر چند نفر هستند؟ طبق آمار سازمان نظام پزشکی در میان 200 هزار پزشک کشور حدود 300 تا 400 نفر در کشور مبلغی اضافه بر تعرفه دولتی میگرفتند و در این زمینه خارج از چارچوب قوانین وزارت بهداشت و نظام پزشکی عمل میکردند. اینکه کل جامعه پزشکی را به خاطر آن تعداد اندک که در هر صنفی وجود دارند مورد هجمه و حمله قرار دهیم صحیح نیست.
*بحث خطای پزشکی هم در دو سه سال اخیر پررنگ شده است. آیا این امر به بیاعتمادی دامن نمیزند؟
خطای پزشکی اتفاقی است که در کتابهای پزشکی تعریف شده است، یعنی پیش میآید که فردی 100 جراحی میکند اما یکی از جراحیها به مشکل برمیخورد. این یک عارضه است. عوارض پزشکی هم «تعریفشده» است. آپاندیس میتواند پس از جراحی، گاهی باعث عفونت کامل شکم شود و شکم مریض دوباره باز شود. این خطای پزشکی میتواند پزشکان را هم درگیر کند. یعنی من را دوستم عمل کند و دچار مشکلی بشوم. کاملاً از لحاظ پزشکی تعریف شده است اما قصور پزشک چیز دیگری است. قصور آنجاست که پزشک میتوانست کاری انجام دهد و نداده است. مثلاً به موقع بر بالین بیمار حاضر شود و نشده است. این از نظر قوانین انتظامی سازمان نظام پزشکی مجازات دارد. بعضی وقتها که یک پرونده را بررسی میکنیم میبینیم که عارضهای برای بیمار رخ داده، زیرا پزشک تمام کارهای لازم را انجام داده اما بیماریهای زمینهای وجود داشته است، مثلاً دیابت او به عفونت پنهان کمک میکرده است.
*جمعبندی شما از رابطه پزشک و بیمار در ایران در حال حاضر چیست؟
همان طور که عرض کردم به اعتقاد من، نگاه پزشک و بیمار به بیماری متفاوت است. نگاه بیمار به بیماری پدیدارشناسانه است اما پزشک این گونه است که واقعیتی را میبیند و از کنارش میگذرد. نگاه جامعه دلسوزانه و هنجارشناسانه است. بنابراین این سه نگاه را بعضی وقتها باید به هم نزدیک کنیم تا رابطه پزشک و بیمار دچار بیاعتمادی و آسیب نشود. باید از پزشکان بخواهیم همدردی خود را با بیمار افزایش دهند. نگاه گذشتهای که به رابطه پزشک و بیمار حاکم بود به این صورت بود که آن را رابطهای پدرسالارانه میدانستند. پزشک یک پله بالاتر مینشست و دستور میداد. این دیگر در دنیا منسوخ شده و روابط به شکل همدردیِ بیشتر و دادن توضیح بیشتر به بیمار است. فکر میکنم باید در آینده تغییراتی درباره ارتباط پزشک و بیمار ایجاد و آموزشهایی به پزشکان جوان داده شود. پزشکان جوان با وجود فشارهای زیادی که متحمل هستند، باید شرایط بیماران را درک کنند و مثل جامعه که دلسوزانه نگاه میکند به بیمار نزدیکتر شوند.
*در این زمینه چه انتظاری از بیماران دارید؟
فقط از جامعه پزشکی انتظاراتی دارم و میخواهم که نگاه مذکور را داشته باشند. زیرا فرهنگسازی جامعه و بیماران کار پیچیدهای است که وظیفه ما نیست و سازوکارهای زمانبر مخصوص به خود را دارد اما از رسانهها انتظار دارم که با مردم به گونهای صحبت کنید که پزشکان کشورشان را درک کنند. در سال گذشته میزان خروج پزشک از کشور بسیار زیاد بود. اینها سرمایههای کشور هستند و خروج آنان از کشور بسیار زیاد است. پزشکان بعضی شهرها را به اصطلاح بلکلیست کردهاند و به یکدیگر از مخاطرات طبابت در آن شهرها اطلاع میدهند. با این کار عدهای از بیماران ناخواسته از خدمات پزشکی محروم میشوند. مثلاً اخیراً در یکی از شهرهای استان بوشهر در طی 15 روز، دو بار دو پزشک مختلف را حمله و زخمی کردند که این نگرانکننده است.
گفتوگو از مجتبی اصغری
انتهای پیام