سلسله الذهب امام رضا (ع) یعنی توحید رکن اول شیعه باید باشد
کد خبر: 3762250
تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۸

سلسله الذهب امام رضا (ع) یعنی توحید رکن اول شیعه باید باشد

حدیث سلسله الذهب بر روی توحید پافشاری و اصرار می کنند یعنی اولین رکن که در چشم امام رضا(ع) برجسته است و همه اهل بیت بر روی آن توجه دارند توحید است امری که امروز متاسفانه در ما شیعیان کم رنگ شده است و بعد از توحید رکن دومی که بیان می شود امامت است.

به گزارش ایکنا شبستان نوشت: «در آن روزگار نیشابور مرکز و محل تجمع و زندگی بسیاری از محدثان بوده و این که در آن روز چند نفر قلم به دست بوده اند معلوم می کند که از مراکز علمی اهل تسنن آن روزگار  بوده است. اما حدیث سلسله الذهب که امام رضا علیه السلام بیان می کنند این گونه است که  ایشان می فرماید من از پدرم - امام موسی کاظم - شنیدم که ایشان هم از پدرشان - امام جعفرصادق - شنیده بودند و همین طور ادامه می دهند و به وجود امیرالمومنین و سرانجام به رسول الله می رسند که: کلمه لا اله الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی  اما در ادامه حضرت نکته مهمی را هم بیان می کنند یعنی در آن جمع سرشان را از کجاوه بیرون می کنند و می گویند بشروطها و انا من شروط ها. توجه کنیم که در این حدیث امام معصوم بر روی توحید پافشاری و اصرار می کنند یعنی اولین رکن که در چشم امام برجسته است و همه اهل بیت بر روی آن  توجه دارند توحید است امری که امروز متاسفانه در ما شیعیان کم رنگ شده است و بعد از توحید رکن دومی که بیان می شود امامت است.»

آنچه در ادامه می آید گفتگوی گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام و المسلمین دکتر صادقی عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب به مناسبت فرا رسیدن شهادت امام رضا علیه السلام است.

در روز شهادت امام رضا علیه السلام قرار داریم و طبیعتا سخن امروز ما در رابطه با آن حضرت است. آنچه به ذهن من می رسد این است که اگر موافق باشید از سیره آن حضرت به یکی دو نمونه برای واکاوی بهره ببریم.

این که اشاره می کنید امروز از سیره اهل بیت و مشخصا امام رضا علیه السلام بهره ببریم حرف درستی است. اساسا ما ائمه را برای چه می خواهیم. ما به ائمه از چه جایگاهی نگاه می کنیم جز این که در واقع آن بزرگواران الگو و اسوه ما هستند؟ همچنان که عبارت قرآن درباره پیامبر (ص) این گونه است که: لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه / این تصریح قرآن است که رسول خدا برای شما الگو و اسوه قرار داده شده است و به همین نسبت اهل بیت هم از چنین جایگاهی برخوردارند همچان که می بینیم که امام حسین (ع) در نامه ای که به اهالی بصره می نویسند خود را الگویی برای تبعیت معرفی می کند.

عرض بنده معطوف به این موضوع است که امروز هم رابطه ما با ائمه معصومین علیهم السلام این گونه است و اگر ما در این باره موضوع را به درستی نبینیم متضرر خواهیم شد این در حالی است که متاسفانه ما گاه در این باره دچار سو برداشت هایی هستیم. مثلا گاه به یک باره چنان به ذکر فضایل و مناقب آن حضرت می پردازیم و خودمان و مستمعین هم از این رویداد خوشحال هستند که متوجه نیستیم با این کار آن رابطه الگویی را مخدوش می کنیم و به قول ما طلبه ها ثم ماذا / بعد چه؟ بسیار خب ائمه ما این فضایل و مناقب را داشتند. مثلا می آیند می گویند امام درخت میوه را در زمستان لمس کرد  درخت میوه داد اما متوجه نیستیم که من امروز آیا مساله ام این است که مثلا چرا درخت در زمستان میوه نمی دهد؟ برجسته کردن افراطی برخی نکات آن رابطه الگویی را از بین می بریم. من امروز اگر دور و برم را نگاه کنم می بینم بیشترین رنج ها و چالش هایی که در  نوع زنگی با آن مواجه هستم از ناحیه اخلاق است. می بینم که من در این باره مساله دارم اما ما به جای این که آن بعد از حیات امام را برجسته کنیم صرفا بر روی مناقب و فضایل ماورایی و خاص تکه می کنیم و به قول امروزی ها امام را تاقچه بالا می گذاریم در صورتی که آن ها هم مثل ما انسان بودند گیرم که زمانه ما با آن ها تفاوت هایی دارد اما اشتراکات هم کم نیست یعنی همچنان که در آن روزگار مردم درگیر مسایل معیشتی بودند امروز هم چنین است، همچنان که در آن روزگار مردم سوار مرکب می شدند امروز هم این اتفاق می افتد گیرم که در این میان نوع مرکب ها تغییر یافته است. همچنان که در آن روزگار همسایه ها و همسایگی وجود داشته می بینید که امروز هم این رابطه  وجود دارد و همان چالش ها  و راهکارها در امروز هم معنا و مفهوم دارد.

در واقع شما به یک معنا می خواهید بگویید که اگر ما ائمه را اسوه قرار دهیم به دنبال آن نسبت رفتار خودمان با ائمه هم خواهیم بود. 

ببینید اگر ما آن رابطه اسوه و الگویی را به خوبی متوجه شویم به تعبیر شما به دنبال نسبت رفتار خودمان با ائمه هم خواهیم بود یعنی من رصد خواهم کرد که رفتار من در این موضع با رفتار معصوم شباهت دارد؟ مثلا من در سیره امام حسن (ع) می خوانم که مردی از شام نزد حضرت آمد و به حضرت ناسزا گفت و اما حضرت  بسیار کریمانه برخورد کردند. خب این جا من وقتی این را می خوانم داستان تمام می شود یا نه تازه شروع شده است که من در رفتار خود دقت کنم و ببینم آیا من هم وقتی امروز در خیابان با صحنه مشابهی روبرو شدم همین برخورد کریمانه را داشتم یا نه.

اگر موافق باشد روایت سلسله الذهب از امام رضا علیه السلام را در حد وسع و وقت مان مورد توجه قرار دهیم.

روایت سلسله الذهب از میان روایت هایی که از امام رضا (ع) دست ما رسیده هم مشهورتر است و هم به یک معنا بسیار روایت مهمی است.  اهمیت از این جهت که در مسیر انتقال امام از مدینه تا خراسان و توس فرصتی برای بیان گهربار حضرت پدید نیامد. در واقع به گونه ای برنامه ریزی شده بود که حضرت امکان تماس با پیروان را نداشته باشد. حدیث در نیشابور آن روز و در میان اهل تسنن بیان می شود. اگر نیشابور و آن زمان را بشناسیم متوجه می شویم که حدیث امام بسیار مهم است. اولا توجه کنیم که امام را از راهی بردند که کسی در راه حضرت قرار نگیرد. در واقع حضرت دسترسی به مراکز شیعه در ایران از جمله قم نداشته باشد. وقتی به مسیر  انتقال امام از مدینه تا توس نگاه می کنید می بینید این اتفاق افتاده است همچنان که وقتی به کتاب ارزشمند "جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا" مراجعه می کنید نشان داده شده که امام رضا از چه راه هایی عبور کرده است و چطور امام را از بصره و جنوب از چه راه هایی برده اند. این دستور مامون بود که امام را از راه هایی نبرند که مراکز شیعی بود و همین موضوع نشان دهنده وجود مراکز تشیع در ایران بوده است.

خب در آن روزگار نیشابور مرکز و محل تجمع و زندگی بسیاری از محدثان بوده و این که در آن روز چند نفر قلم به دست بوده اند معلوم می کند که از مراکز علمی اهل تسنن آن روزگار  بوده است. اما حدیث سلسله الذهب که امام رضا علیه السلام بیان می کنند این گونه است که  ایشان می فرماید من از پدرم - امام موسی کاظم - شنیدم که ایشان هم از پدرشان - امام جعفرصادق - شنیده بودند و همین طور ادامه می دهند و به وجود امیرالمومنین و سرانجام به رسول الله می رسند که: کلمه لا اله الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی  اما در ادامه حضرت نکته مهمی را هم بیان می کنند یعنی در آن جمع سرشان را از کجاوه بیرون می کنند و می گویند بشروطها و انا من شروط ها. توجه کنیم که در این حدیث امام معصوم بر روی توحید پافشاری و اصرار می کنند یعنی اولین رکن که در چشم امام برجسته است و همه اهل بیت بر روی آن  توجه دارند توحید است امری که امروز متاسفانه در ما شیعیان کم رنگ شده است و بعد از توحید رکن دومی که بیان می شود امامت است.

captcha