قربانی شدن «جان» و «توان» دانشجویان در دانشگاه/ لزوم انقلاب فرهنگی دوم
کد خبر: 3775786
تاریخ انتشار : ۰۵ دی ۱۳۹۷ - ۱۲:۱۴

قربانی شدن «جان» و «توان» دانشجویان در دانشگاه/ لزوم انقلاب فرهنگی دوم

گروه اندیشه ــ افزایش روزافزون مراکز آموزش عالی در کشور که فاقد حداقل‌های لازم کیفی برای ارائه خدمات آموزشی هستند، پدیده‌ای است که با هدف رشد شاخص‌های علمی و فرهنگی شکل گرفت، اما امروزه به آسیبی برای کشور بدل شده است.

به گزارش ایکنا؛ حادثه ناگوار درگذشت تعدادی از دانشجویان دانشگاه آزاد فضایی از بهت و اندوه را در جامعه دانشگاهی کشور ایجاد کرد. گرچه از دست دادن «جان» مصیبتی است جانسوز، اما بزرگ‌تر از آن، مسئله هدر رفت استعداد‌ها و توانایی‌های دانشجویان در دانشگاه‌هایی است که جز یک برگه کاغذ به نام مدرک تحصیلی، دستاورد دیگری برای جامعه دانشجویانی که سال‌ها عمر و سرمایه و استعداد خود را مصروف حضور در کلاس‌های متعدد کرده‌اند به ارمغان نمی‌آورد.

به همین مناسبت محمدرضا علیزاده، دانشجوی مقطع ارشد دانشگاه علم و صنعت در یادداشتی به بررسی ناکارآمدی دانشگاه‌های بی‌کیفیت پرداخته است: «توصیف توسعه علم و فناوری همزمان با اعراض جامعه از مقام علم از آن پارادوکس‌های عجیب و غریب دنیای امروز است که شاید نمونه آن را فقط در کشورمان بتوانیم ببینم. حکایتی پر قصه و پر غصه از به ظاهر توسعه و رشد فضای علمی و فرهنگی در شهر‌های کوچک و بزرگ کشور که شاید یکی از اهداف مهم سیاستگذاری‌های مسئولان کوچک و بزرگ کشور در دهه شصت و هفتاد بوده است. هدفی که از ظهور دانشگاه‌های اقماری و زنجیره‌ای و وابسته در هر نقطه از کشور، انتظار رشد شاخص‌های علمی و فرهنگی و اجتماعی و افزایش سطح سواد و تفکر در سطوح مختلف از سنین پایین تا سطوح سنی بالای جامعه در آن شهر را داشت.

برای مثال مشخص انتظار داشتند که با تاسیس دانشگاه پیام نور و آزاد و علمی کاربردی و غیرانتفاعی‌ها در شهر الف فضای اجتماعی و علمی و فرهنگی این شهر رشد قابل توجهی پیدا کند؛ اما رهگذر زمان بیش از پیش بطلان این برنامه‌ها را آشکار کرد. زمانی که با رشد بیش از پیش افزایش جمعیت در دهه هشتاد و دهه نود و افزایش تصنعی تقاضا‌های مبنی بر ادامه تحصیل، در لایه‌های مختلف صنوف و قشر‌های مختلف سنی بجای ارائه راهکار‌های متناسب مهارتی، شغلی و اجتماعی و درخور شأن، حرکتی غلط با ایجاد سریع‌السیری هزاران مکان بی تشبیه به مقام دانشگاه و کلاس درس و نصب کردن تابلوی دانشگاه و تحویل مدرک سریع‌الصدور به مردم شکل گرفت. اماکنی موسوم به دانشگاه و نه در معنای حقیقی و واقعی «دانشگاه»، که با کمترین امکانات آزمایشگاهی و کارگاهی و با حداقل سطح علمی اساتید و مینیمم فضای علمی آموزشی مکفی و بدون هیچ فیلتر ورودی و آزمون ورودی کنکور، مجوز پذیرش دانشجو را دریافت کرده‌اند.

چقد رعجیب که حتی شهری فرمانداری ندارد، ولی نام چندین دانشگاه را در خود یدک می‌کشد. برای درک عمق و ژرفای این موضوع کافی است به آمار زیر توجه کنید که تعداد دانشگاه‌های ایران را با کشور چین و انگلستان و آلمان و هلند مقایسه می‌کند: در ایران ۲ هزار و ۶۴۰ دانشگاه وجود دارد درحالی که چین تنها ۲ هزار و ۴۸۱ و هند هزار و ۶۲۰ دانشگاه دایر کرده است. حال تعداد دانشگاه‌ها در اغلب کشور‌های پیشرفته جهان زیر ۵۰۰ دانشگاه است به‌طوری که آلمان ۴۱۲، انگلیس ۲۹۱، کانادا ۳۲۹، ایتالیا ۲۳۶ و هلند ۴۲۳ دانشگاه دارند.

مقایسه این آمار حقیقی متأسفانه خود حاکی و نشانگر همه قضایا و نتایج است و نیازی به توضیح و تببین ندارد. نتایجی که با گذر زمان بیش از پیش عمق سوء مدیریت‌ها و سوء تدبیر‌های دولت‌های گذشته و به عبارت بهتر و واضح‌تر خیانت به کشور را رخ می‌نمایاند. نتایجی همچون بی اعتباری روزافزون مدارک تحصیلی این‌گونه دانشگاه‌ها، رشد قارچ‌گونه این‌گونه دانشگاه‌ها در شهر‌های کوچک و روستا‌های کشور، افزایش دادن توقع و انتظارات اجتماعی در درون فارغ‌التحصیلان این دانشگاه‌ها به محض ارتقای مدرک، انباشت بیش از اندازه و بی سابقه توقعات شغلی برخواسته از این‌گونه مدارک بی‌اعتبار تحصیلی و همچنین رشد بی رویه و سرطان‌گونه ژست‌های روشنفکرانه و ادیبانه و عالمانه و مدعیانه تو خالی که محصول چنین مراکزی است.

البته شایان ذکر است که نخبگان بسیاری هم از این‌گونه مراکز آموزشی برخاسته‌اند و سرمایه خدمت برای کشور شدند، اما صحبت ما بر روی کلیت و میانگین این مراکز است نه بر روی اقلیتی بسیار کم. این‌ها گوشه‌ای بزرگ از نتایج سیاست‌های بیمار و مغرضانه و زنگ‌زده دولت‌های گذشته می‌باشد که به جای رشد و شکوفایی علمی کشور، خسران و زیان اجتماعی متعدد را به بار آورده است و تبعات آن نسل‌های متمادی را دربر گرفته و بصورت قطعی آینده را هم متاثر می‌کند.

تنها راهکار موثر و عاجلی که فی‌الحال می‌توان جهت پاسخ به مطالبه مردم و دلسوزان دانشگاهی پیش‌بینی کرد، ورود مستقیم نهاد بالادستی شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان ضابط و آسیب‌شناس با کمک فکری جامعه دانشگاهیان دانشگاه‌های بزرگ و مادر کشور و همچنین حضور دلسوزانی متعهد از وزارت علوم و ادوار کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، جهت جلوگیری از فروپاشی مقام متعالی معلم و متعلم در فضای جامعه و بررسی اساسی و جامع و بنیادی و اصولی و ساختاری به شاکله کلی کیفی و کمی نظام آموزش عالی است که احتمالا مستلزم تعطیل و توقیف کردن اکثر قریب به اتفاق مراکز آموزش عالی بی کیفیت غیردولتی نظام خواهد بود. شورای عالی انقلاب فرنگی شروع «انقلاب فرهنگی دوم» را این‌بار نه برای پالایش و تصفیه فرهنگی دانشگاه‌ها، بلکه برای پالایش و تصفیه کیفی دانشگاه‌ها و حذف کامل اغلب دانشگاه‌های جعلی غیر سراسری کلید خواهد زد که هم‌سویی و هم‌افزایی دلسوزان نظام آموزش عالی را جهت نیل به آرمان‌های مقدس نظام آموزش عالی جمهوری اسلامی می‌طلبد.»

انتهای پیام

captcha