
تلویزیون رسانهای است که در بدو پیدایش وسیله برای ایجاد سرگرمی بود. این کارکرد هنوز هم برای تلویزیون اصلیترین ویژگی است، اما شاخصههای دیگری هم این روزها برای این رسانه میتوان متصور شد، آن هم جریانسازی اجتماعی و فرهنگی است. در این میان مجریان به منزله یکی از اصلیترین بخشهای تلویزیون زینتبخش رسانه هستند، اما متأسفانه در چند سال اخیر دیگر در این حوزه شاهد غنای لازم نیستیم! این نکته را همه ما در برخی اظهارنظرهای مجریان تلویزیون مشاهده کردهایم، اما در این میان سؤال جدی این است که مدیران تلویزیون تا چه حد بر کار نیروهای خود نظارت دارند؟ آیا آنها شرایط را به گونهای فراهم کردهاند که یک مجری در پخش زنده به بدترین نحو میهمان خود را تخریب شخصیت میکند؟
با ذکر این مقدمه خبرنگار ایکنا گفتوگویی با ژیلا صادقی یکی از مجریانی که جزو نیروهای خوب سازمان صداوسیماست انجام داده و درباره این مسئله گفتوگو کرده است که در ادامه با وی همراه میشویم.
استانداردهای اجرای تلویزیونی بر چه معیارهایی استوار است و گویش و پوشش تا چه حد در این میان اهمیت دارد؟
قبل از هر چیز باید نگاهی مجزا به اجرای هر برنامه تلویزیونی داشته باشیم. نگاه ما اگر به یک برنامه تخت و یکسویه و تکبعدی باشد، همه برنامهها شبیه هم شده، همه مجریها شبیه هم اجرا میکنند، همه کارها تکراری شده، لحنها تکراری شده، ادبیات تکراری شده و به قول برخی از خبرنگارها فکر میکنید بسیاری از مجریها دارند ادای یکدیگر را درمیآورند. در حالی که این واقعیت ندارد.
به نظر من یک برنامه تلویزیونی وقتی میتواند جذاب باشد که در قدم اول برای آن تعریف ژانر و گونه ارائه کنیم. در این صورت قطعاً بر این اساس که مخاطبانش فرق میکند، تمامی آن دسته از عناصری که گفتیم نوع پوشش و گویش آن نیز تغییر خواهد کرد. پس خیلی مهم است که بدانیم برنامه را برای چه کسی اجرا میکنیم. در واقع ژانر تعیینکننده اجرای مجری در یک برنامه است.
در برنامه تخصصی حضور کارشناس ـ مجری تا چه حد ضروری است؟ آیا این خصیصه در میان مجریان فعلی تلویزیون وجود دارد؟
باید ببینیم آن برنامه چه نوع تخصصی را میطلبد. وقتی که موضوع برنامه پزشکی است، مسلماً مجری نمیتواند نگاه تخصصی به موضوع داشته باشد. وقتی یک برنامه علمی در یک حوزه کاملاً تخصصی برگزار میکنیم، قاعدتاً میطلبد که یک کارشناس و مجری ـ کارشناس داشته باشد، اما من اعتقاد دارم که مجری باید توانایی و در تمام زمینهها اطلاعات داشته باشد و براساس مطالعاتی که قبل از اجرای هر برنامه دارد، بتواند درست آن را پیش ببرد؛ من در تمام این سالها سعی کردهام بر همین منوال خود را بهروز کنم و براساس اطلاعات نسبی روی آنتن بروم. اگر هم نیاز باشد از کارشناسی مشاوره بگیرم. این کار را انجام میدهم تا براساس یک سناریو مشخصشده، که قرار است از مردم وقت بگیریم، به آنها جنس مرغوب تحویل بدهیم.
به هر حال معتقدم یک برنامه تلوزیونی در وهله اول نیازمند مخاطب خوب است و مخاطب خوب وقتی به تو اعتماد میکند که بداند وقت او را تلف نخواهید کرد. ما در برنامه «نگی که نگفتی» براساس موضوع روزمان تحقیق داریم و این تحقیقاتمان قاعدتاً براساس مشاهده و گروه اتاق فکر و اتاق سردبیران است. برای مثال مجتبی احمدی و تیم اتاق فکر او براساس سلیقه و نگاه مخاطب موضوع را انتخاب میکند و بر همان اساس متن نوشته و اجرا میشود.
من هم در جلسات آخر هفته اتاق فکر حضور پیدا میکنم و با پیشنهادهای لازم، سعی میکنیم حداکثر استفاده را از حداقل زمانی که داریم ببریم تا به آن چیزی که به درد مخاطب میخورد بپردازیم.
آیا دانشافزایی مجریان تلویزیون اولویت سیماست؟ در این زمینه چه اقداماتی شده است؟
بیشک مجریان تلویزیون نیازمند مطالعه روزانه و بهروز شدن در مورد مطالب و مسائل مختلف در جامعهشان هستند. مگر میشود هر شب با طیف وسیعی از مخاطب طرف بود و مطالعهای نداشت. گاهی اوقات شاید باورتان نشود که تماشاگر تلویزیون با ما طوری برخورد میکند که گویا باید از همه چیز مطلع باشیم! با این اوصاف باید گفت که مجری تلویزیون نیازمند دو جنس مطالعه است: اول مطالعه روزانه و کسب اطلاع از اتفاقات روز جامعه و دوم مطالعات برنامهریزیشده سالیانه که میزان اطلاعات و سواد مجری را در اوج نگه دارد. البته باید اشاره کنم که سواد رسانهای چیزی جز این است. در واقع سواد رسانهای از ملزومات مجری رسانه قبل از قرار گرفتن جلوی دوربین است.
سیما در حوزه تربیت مجری چه اقداماتی کرده است؟
به نظرم این سؤال را از مسئولان تلویزیون بپرسید بهتر است، چون قطعاً برای این مسئله صداوسیما قاعده و سرفصلهای مهمی دارد و مسئولان پاسخ این سؤال شما را بهتر خواهند داد.
نظارت و ارزیابی برای صیانت از زبان فارسی و فرهنگ ایرانی ـ اسلامی تا چه حد در اولویت است؟
به هر حال هر کسی که در رسانهای کار میکند باید چهارچوبها و قوانین و قواعد آن را بداند، بشناسد و رعایت کند. در رسانه ملی ادبیات و زبان فارسی و فرهنگ ایرانی قطعاً باید انعکاس خوبی داشته باشد. ما به عنوان یک ایرانی برایمان واجب است که با تفکر به فرهنگ خودمان نگاه درست داشته باشیم و آن را به مخاطبانمان منتقل کنیم. تمام تلاش و تیمهای تولید برنامههای مختلف در صداوسیما این است که بتوانند از واژگان و ادبیات فارسی درست برای انتقال گفتوگوهایشان استفاده کنند و مجری به عنوان ویترین رسانه در این حوزه بسیار تأثیرگذار است. البته ممکن است با وجود ادبیات محاورهای برخی اوقات دچار اشتباهاتی شویم که نظارت حوزه فرهنگی رسانه به کمتر شدن این اشتباهات کمک میکند.
نمایش فرهنگ با اصالت ایرانی که برگرفته از اقوام مختلف ایرانی باشد در رسانه ملی کار خیلی مهمی است. در برنامه «نگی که نگفتی» خیلی به این موضوع پرداختیم. شک نکنیم که اگر ما نگاهی عمیق به فرهنگ اصیل ایرانی داشته باشیم، به نکات مهمی در مسائل اخلاقی و رفتاری و روابط اجتماعی و خانوادگی دست پیدا میکنیم.
نبایدهای اجراهای تلویزیونی (خطوط قرمز) چیست؟
بهتر است این طور بگویم که رعایت قوانین و قواعد خانهای که مهمان آن هستی مهم است. رسانه ملی هم مثل هر رسانه دیگری چهارچوبهای مختص به خود را دارد که قطعاً ب گرفته از عرف و اخلاق و اعتقادات دینی ماست که مخاطب هم به آن احترام میگذارد. در تعریف خطوط قرمز باید بگویم که هر چیزی که برخلاف عرف و اخلاق دینی ماست میشود چهارچوب و نه غیر آن. ما در طرح هر نوع هنجار و ناهنجاریها دستمان باز است و موضوعهای مختلف را به چالش میکشیم و هنرمندانه حرفمان را میزنیم و هیچ وقت نگاه آمیخته با سانسور به موضوعات نداشتهایم. در ضمن، باید این را بدانیم که رعایت قوانین و قواعد و چهارچوبهای رسانه قبل از هر چیز به نفع خودمان است.
تیپسازی فرهنگی در حوزه اجرا اقدامی پسندیده است یا خیر؟
کلاً تیپسازی فرهنگی یعنی اینکه تعریف درستی به مسیر ذهنی مخاطبمان چه در امور فرهنگی و اجتماعی و چه امور مختلف اخلاقی واکنش و روابطها داشته باشیم، نباید برای ذهن مخاطبمان مسیر درست کنیم. باید مسیر درست را تعریف کنیم. اگر این تیپسازی که مد نظرشماست، به این سمت و سو برود در واقع یک فرهنگ درست را که برگرفته از اعتقادات دینیمان است نمایش میدهیم و ایرادی ندارد، ولی اگر بخواهیم سلیقهای با این موضوع برخورد کنیم، کاری اشتباه است و حداقل تمام تلاش من این است که این اتفاق رخ ندهد.
چگونه یک مجری میتواند الگو باشد و چرایی این امر چیست؟
مجری هم بخشی از جامعه است؛ مثل همه افراد این جامعه میتواند خوب یا بد باشد. قطعاً وقتی من هر شب روی آنتن تلویزیون هستم و مخاطب تصویر من را میبیند، مجبور هستم در زندگی عادی خودم هم خیلی از کارهایی را که حتی عرف جامعه هم با انجام آن مخالفتی ندارد انجام ندهم، چون چهره شناخته شده من در رسانه ملی مورد توجه قرار میگیرد و باید مراقب باشم. شاید شما راحت بتوانید در خیابان بستنی بخورید و یا به انجام کارهای روزمره بپردازید، ولی من نتوانم این کارها را انجام دهم. قاعدتاً ما باید مراقبت بکنیم از نوع پوششمان، نگاهمان، برخوردمان و لحن دیالوگهایمان با آدمهای مختلف. به هر حال ما عضو یک رسانه هستیم و به عنوان نماینده رسانه باید از پرچم رسانه خود دفاع کنیم، خیلی جاها ممکن است حقمان را بخورند، ولی باید سکوت کنیم، اما مهم این است که لزومی ندارد یک مجری الگو باشد. مردم برای اینکه الگوهای خودشان را انتخاب کنند نمونههای زیادی دارند، ولی شک نکنید نه تنها یک مجری خوب، بلکه هر هنرمند، نقاش و نانوایی میتواند برای مردمش نمونه و الگوی خوبی باشد. وقتی که راننده تاکسی با مسافرش برخورد درستی دارد، قطعاً این برخورد در رفتار مسافرش تأثیر خوبی میگذارد.
در مورد مجری هم به خاطر اینکه ویترین دارد و مخاطب چهره او را میبیند و بیشتر در معرض شناخت و پذیرشهای رفتاری است، انتظار میرود الگوی مناسبی باشد.
وقتی که منِ مجری در مورد موضوع انسانیت صحبت میکنم و حرفهای خوب میزنم، خودم حق ندارم که انسانیت را نادیده بگیرم و قوانین انسانی را زیر سؤال ببرم. اینکه خداوند لطف داشته و به من اجازه داده که با مردم کشورم از یک تریبون معتبر مثل تلویزیون ارتباط برقرار کنم، باید شرط ادب را به جا بیاورم و ارزش این جایگاه را بدانم.
گفتوگو از داود کنشلو
انتهای پیام