
بهرنگ توفیقی و حامد عنقا بعد از تجربه نسبتاً موفق سریال «پدر»، این بار با مجموعهای دیگر در ایام نوروز میهمان خانههای مردم هستند. «بر سر دوراهی» عنوان این اثر است که در آن داستانی تکراری روایت میشود؛ داستانی از جنس فیلمهای فارسی دهه ۴۰ و ۵۰ که در آن، یک جوان فقیر یکشبه راه چندساله را طی کرده و به اوج ثروت میرسد. درباره، چرایی انتخاب چنین سوژهای کارگردان و تهیهکننده بهتر میتوانند توضیح دهند، اما آنچه مشخص است جذب تماشاگر به هر قیمتی ملاک ساخت چنین سریالی بوده است.
همیشه قصه آثار سینمایی و تلویزیونیای که به اختلافات طبقاتی میپردازد، جذابیتهای خاص خود را داشته چون معمولا مخاطبپسند هستند؛ زیرا مردم آرزوهای خود را در آن جستجو میکنند. این شکل از روایت در سینمای هند نیز رایج است و هنوز هم مورد استفاده قرار میگیرد، اما برای بهرنگ توفیقی بهعنوان فیلمسازی که آثاری چون «زیر پای مادر» و «پدر» را کارگردانی کرده است، این سریال امتیازی بالاتر محسوب نمیشود، حتی باید گفت که از آثار یادشده، کیفیتی پایینتر دارد، ولی بههرحال بهواسطه آشنایی با تماشاگر، فیلمسازی و قصهگویی خوب عنقا این کار در مقایسه با بسیاری از سریالهای خنثی تلویزیون، اثرگذاری بهتری داشته است.
سریال، قصه جوانی (حمید گودرزی) است که ثروتی بادآورده به وی میرسد، اما این موقعیت که از آن بهعنوان آزمایشی هم میتوان نام برد، باعث جدایی او از تعلقات گذشته میشود. سریال میخواهد این نکته را بگوید که برخی مواقع خیری پشت هر سرنوشت قرار دارد. این تفکر همان چیزی است که در فیلمهای فارسی، آن را بارها دیدهایم که به مردم طبقه ضعیف گفته میشد به همان زندگی که دارند، قانع باشند، چون پول، آنها را به آدمهای دیگری تبدیل میکند.
البته اینکه در پایان، نویسنده چه سرنوشتی را برای سریال رقمزده مشخص نیست، اما پرواضح است که از همین ابتدا میتوان حدس زد قهرمان فیلم در پایان به اشتباهات خود پی خواهد برد. نقد اصلی وارد دیگر بر سریال برسردوراهی، تیپسازی آشکار در مجموعه است. آدمها در این مجموعه کمتر شخصیت دارند، بلکه بیشتر هویت خود را از تیپ قرض میگیرند، برای همین هم خوب یا بد بودن آن کاملاً تکراری و شعاری است. در این مجموعه همچون بسیاری از کارهای رایج تلویزیون قشر مرفه آدمهای بیاحساس و منفی نشان داده میشوند که برای خانواده کوچکترین ارزشی قائل نیستند، در عوض قشر فقیر آدمهایی بهشدت خانوادهدوست نشان داده میشوند، حتی این شعارزدگی را در پوشش بازیگران هم میتوان مشاهده کرد.

مهراوه شریفینیا که نقش مثبت سریال را بازی میکند با پوششی همانند مجموعههای دهه ۶۰ شکلی فرشتهگونه دارد. پدر و مادر قهرمان سریال هم چنین ویژگیای را دارا هستند. نکته جالب اینکه قهرمان قصه برای کارهایی که میکند توجیه منطقی ندارد، تنها سعی شده به هر بهانه برای او امتیازی لحاظ شود. در این میان، نقشی که عنایتبخشی آن را بازی کرده، تیپترین کاراکتر برسردوراهی است که نمونه آن را در بسیاری از فیلمهای فارسی مشاهده میکنیم.
شعاری و غیر واقعی بودن قصه نقطه ضعف دیگر این مجموعه است، شاید توجیه شود که چنین قصهای در عالم واقع رخداده است، اما باید توجه داشت وقتی میخواهیم در یک مجموعه درام، قصهای را بیان کنیم، عموماً روی استثناءها تأکید نداریم، بلکه کل، در نظر گرفته میشود، همین موضوع بهنوعی درام را تقویت میکند. اما موضوع دیگر پیامهای اخلاقی یا دینی مجموعه است. در بر سر دوراهی موضوعاتی که ظاهر دینی داشته باشند، کم نیستند، اما همانگونه که پیشتر گفته شد روایت شعاری از مضمون مورد نظر، تأثیرگذاری آن پیام را از بین برده است.
درباره سریال بر سر دوراهی یک موضوع کاملاً عیان است، آن نیز تعجیلی است که کارگردان برای رساندن مجموعه دارد، همین مسئله نیز تا حد زیادی از کیفیت کار کاسته است، اما درباره بخشهای فنی این سریال هم باید به چند مورد اشاره کرد. کارگردانی این کار برای توفیقی نسبت به کارهای قبلی پسرفت محسوب میشود؛ حامد عنقا نیز بهعنوان نویسنده کار، سناریویی نخنما را بیان میکند.
نکته خاصی از بازی بازیگران هم قابل گفتن نیست. از حمید گودرزی گرفته تا میترا حجار و مهراوه شریفینیا، نهتنها بازی خیرهکنندهای از خود ارائه نکردهاند، بلکه نسبت به کارهای گذشته خود ضعیف ایفای نقش کردهاند. در این میان تنها بهرنگ علوی است که بازی قابل قبولی دارد.

در میان نکات فنی سریال که باید به عنوان امتیاز فیلم از آن یاد کرد؛ تیتراژ ابتدایی سریال است که تماشاگر را به فیلمها و سریالهای دو یا سه دهه پیش میبرد. این رویکرد به معنای تکرار نیست، بلکه یک نوستالژی زیباست که باید از آن به نیکی یاد کرد. دو آیتم دیگر مجموعه که میتواند نقطه قوت کار باشد، موسیقی و سپس فیلمبرداری بر سر دوراهی است. این دو امتیاز همیشه در کارهای توفیقی وجود داشته و بهخوبی از آن بهره برده است.
در انتها باید گفت بر سر دوراهی اثری است که در میان سریالهای حال حاضر نوروز به لحاظ جذابیت و ساختار، کیفیت بهتری دارد، برای همین تماشاگر هم بیشتر جذب آن میشود، اما برای کارگردان و تهیهکننده آن امتیازی مثبت محسوب نمیشود.
به قلم داود کنشلو
انتهای پیام