کد خبر: 3810304
تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۹:۲۳

«نهنگ آبی»؛ سریالی برای مخاطبان اندک/ حضور ناموفق جیرانی در شبکه نمایش خانگی

گروه هنر ــ سریال‌هایی نظیر «نهنگ آبی» آثاری شخصی هستند که به مذاق عده اندکی خوش می‌آیند و به همین جهت در استقبال عمومی با شکست مواجه می‌شوند.

«نهنگ آبی» اولین تجربه فریدون جیرانی در شبکه نمایش خانگی است. این سریال پربازیگر سعی دارد با ارائه داستانی جوان‌پسند، مخاطب وسیعی را جذب کند، همانند اتفاقی که در سریال «عاشقانه» رخ داد، اما به دلیل ناآشنایی جیرانی با فضای شبکه نمایش خانگی، این سریال که ساختاری خوب و منسجم دارد نتوانست به جایگاه خوبی در میان مخاطبان دست یابد تا آنجا که لیلا حاتمی، بازیگر اصلی این مجموعه، ساز جدایی از آن را سر داده است.
چرایی استقبال نکردن از «نهنگ آبی» را در دو عامل می‌توان بیان کرد. ابتدا اینکه جنس سریال به گونه‌ای نیست که عموم مردم با آن ارتباط برقرار کنند، بلکه فقط بخشی از مخاطبان بیننده چنین آثاری هستند. به همین جهت وقتی قرار است که یک مجموعه نمایشی برای تماشاگر عام تولید شود، اشتباه بزرگی است که سلیقه آن‌ها نادیده انگاشته شود. در این مجموعه کارگردان به موضوعاتی پرداخته که دغدغه بخشی از مخاطبان است. بخشی که شاید 5 درصد کل جامعه را هم تشکیل ندهد. برای مثال ازدواج سفید جدا از اینکه به لحاظ شرعی حرام است، به لحاظ اجتماعی نیز امری مذموم دانسته می‌شود و در این مجموعه فضای چنین ارتباطاتی ترسیم می‌شود.
روابط زن و مرد در این مجموعه بسیار آزاد است و حتی گرایش‌های کوچک دینی در شخصیت‌ها مشاهده نمی‌شود. آدم‌ها در نهنگ آبی حتی شکل ظاهری مناسبی ندارند. به عبارت دیگر ایرانی بودن شخصیت‌ها را فقط از اسم و حجاب ظاهری آن‌ها می‌توان تشخیص داد و اگر این دو معیار را از سریال جدا کنیم، هیچ هویت ایرانی برای آن باقی نمی‌ماند. 
نکته دیگر این سریال به طبقه‌بندی‌های اجتماعی بازمی‌گردد و قضاوت‌های نادرستی درباره اقشار جامعه در این مجموعه شکل گرفته است، مثلاً افراد طبقه متوسط یا ضعیف را افرادی سطحی نشان می‌دهد که قصد دارند به سادگی کسب درآمد کنند و متأسفانه همین نگاه طبقاتی در بسیاری از آثار داخلی وجود دارد.
بازیگر مطرح ضامن موفقیت نیست
در حوزه فیلمنامه نهنگ آبی می‌توان به تعدد شخصیت‌ها اشاره کرد. در این مجموعه کارگردان سعی دارد برای اینکه مخاطبان بسیاری را جلب کند از بازیگران مطرحی استفاده کند و البته ثابت شده که این روش قدیمی، ضامن موفقیت اثر نیست، زیرا این حضور نیازمند شخصیت‌پردازی مناسب است، اما ظرفیت این قصه چنین چیزی را طلب نمی‌کند، به‌نحوی‌که حضور برخی شخصیت‌ها اصلاً در سریال ضرورتی ندارد.
در بخش‌هایی از این سریال دیالوگ‌های افراد جنبه بدآموزی دارد و گفت‌وگوهای زوج‌ها و یا والدین و فرزندان با الگو‌های دینی و اجتماعی همخوانی ندارد. البته ممکن است در بخشی از جامعه چنین رفتاری مشاهده شود اما نسبت دادن آن به کل جامعه چندان مطلوب نیست.
این مجموعه درصدد است به صورت غیرمستقیم استفاده نادرست جوانان را از فضای مجازی مذموم شمارد اما رویکرد آن مانند بسیاری از آثار تلویزیونی به مذاق بیننده خوش نمی‌آید زیرا قضاوت یکسویه در سراسر داستان جریان دارد بدون اینکه به نقاط مثبت آن اشاره شود.
مخاطبانی که دیده نمی‌شوند
شکل و فرم این سریال برای بسیاری از مخاطبان جذاب نیست و نمایش تصاویر تاریک که برگرفته از سینمای هیچکاک است احتمالاً برای عده بسیاری خوشایند نیست اما این شکل تصویرسازی در سینمای آمریکا مورد توجه جمع کثیری از مخاطبان است. بازی‌ها در این مجموعه در حد متوسط است و در برخی مواقع حتی بازی‌های ضعیف هم ارائه شده و فقط ساعد سهیلی بازی قابل‌ قبولی در این مجموعه دارد. انتخاب بازیگران هم در این سریال چندان قوی نیست و حسین یاری دقیقاً همان نقشی را بازی کرده که در سریال عاشقانه قبلاً آن را ایفا کرده است.
فریدون جیرانی اگرچه در مباحث فنی به خوبی عمل کرده است و مجموعاً این اثر میزانسن و دکوپاژ خوبی دارد. تنها نکته‌ای که شاید بتوان به آن اشاره کرد تاریکی صحنه‌هاست اما به هرحال در سینمای جیرانی عموماً این سبک مشاهده می‌شود و نمی‌توان از آن به عنوان نقطه ضعف سریال یاد کرد. ریتم این اثر در مقایسه با سایر آثار نمایشی خوب و جذاب است و شوک‌های داستان تماشاگر را برای قسمت بعد با خود همراه می‌کند و این اتفاقی است که عموماً در آثار ایرانی رخ نمی‌دهد. تیتراژ و موسیقی این اثر هم جزء نکات مثبت این اثر است که می‌توان به نیکی از آن یاد کرد.
در پایان باید اشاره کرد که آثاری همچون نهنگ آبی به جز مباحث فنی در ذهن مخاطبان ماندگار نخواهند شد زیرا این قبیل آثار فقط برای گروه خاص تولید می‌شوند.
به قلم داوود کنشلو
انتهای پیام
captcha