چرا شهید بهشتی به تهمت‌ها پاسخ نداد/ تهیه الگوی پوشش بانوان در مشاغل مختلف با همکاری شهید مطهری
کد خبر: 3822731
تاریخ انتشار : ۰۹ تير ۱۳۹۸ - ۱۲:۴۷
ملوک‌السادات بهشتی در گفت‌وگوی تفصیلی با ایکنا:

چرا شهید بهشتی به تهمت‌ها پاسخ نداد/ تهیه الگوی پوشش بانوان در مشاغل مختلف با همکاری شهید مطهری

گروه سیاسی ــ فرزند شهید آیت‌الله دکتر بهشتی درباره سکوت ایشان در مقابل هجمه‌ها و تهمت‌ها گفت: شبی که ما فرزندان دور ایشان جمع شده بودیم و درخواست کردیم که حداقل به این شایعات پاسخ دهند تا این شبهات از بین برود. ایشان پاسخ دادند: عزیزان من این حرف و نقل‌ها ریشه در کینه و حسادت افراد کوته‌بین دارد. پس حیف عمر من است که صرف پاسخ دادن به این افراد کوته‌فکر شود. هنوز کارهای زیادی هست که برای این مردم باید انجام دهم و زمان من بسیار کم است.

شهید بهشتیشهید آیت‌الله بهشتی از جمله شخصیت‌های متفکر و تأثیرگذار در جریان پیروزی انقلاب و سال‌های آغازین انقلاب بود که با ذهنی منسجم و آینده‌نگر در تأسیس و تثبیت سیاسی نظام جمهوری اسلامی با ایجاد حزب جمهوری اسلامی، سامان دادن به تشکیلات قضایی پس از انقلاب و پرورش و تربیت کادر سیاسی و مدیریتی برای نظام نقش مؤثری ایفا کرد.

ایشان در کنار بعد سیاسی، ابعاد و وجوه دیگری نیز دارند که نیازمند تبیین است که شخصیت اخلاقی و فرهنگی، نگاه ایشان به جایگاه زن، مسئله حجاب و اصول تربیت فرزندان در مقام پدر از جمله آنهاست.

در این راستا ایکنا در گفت‌وگویی با ملوک السادات بهشتی، دختر شهید بهشتی و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات، به تبیین و واکاوی ابعاد شخصیتی این شهید بزرگوار پرداخته که متن آن به شرح ذیل است:   

ایکنا ــ شهید آیت‌الله بهشتی بیشتر در میان مردم به عنوان یک اندیشمند سیاستمدار و فعال در کار اجرایی و حزبی شناخته می‌شود. از زاویه فرزند ایشان، شما شهید بهشتی را در مقام یک پدر و معلم چگونه توصیف می‌کنید و مشی تربیتی و آموزشی ایشان در زندگی خانوادگی چه شاخصه‌ها و مؤلفه‌هایی داشت؛ به عبارتی اصول تربیتی ایشان را در صورت امکان با ذکر خاطره‌ای بیان کنید؟

ــ شهید بهشتی بیش از آنکه برای فرزندان خود پدر باشد، استادی به تمام معنا دلسوز و مهربان بود و الگویی بارز از شخصیتی از سلاله جد بزرگوارشان پیامبر اکرم(ص) بودند.

از ویژگی‌های اخلاقی ایشان این بود که از ظرف زمان حیات خود و از لحظه لحظه عمر گرانبهایشان بیشترین و بهترین استفاده را می‌کردند و چهره ایشان نورانی و همواره به یاد پروردگاه متعال بودند. این نکته که هر لحظه عمر خود در حال فعالیت‌های علمی و اجتماعی بودند و حتی در زندگی خانوادگی خود را در حال عبادت می‌دانستند و از این‌ رو حتی ثانیه‌های فرصتی که خداوند در اختیارشان گذاشته بود را از دست نمی‌دادند و به غفلت نمی‌گذراندند، رمز موفقیت ایشان در زندگی خانوادگی، اجتماعی و سیاسی ایشان بود.

ایشان در زمینه تربیت دینی و انتقال اصول و ارزش‌ها بسیار موفق بودند؛ وقتی وارد خانه می‌شدند، کارهای متفرقه را کنار می‌گذاشتند و از تک تک اعضای خانواده احوال‌پرسی می‌کردند. اول از همه از همسرشان می‌پرسیدند که در طول روز چه کارها کرده‌اند و آیا مشکلی نداشته‌اند و از ایشان برای مدیریت امور خانه تشکر و قدردانی می‌کردند. از تک تک فرزندان می‌پرسیدند که مثلاً در مدرسه و در ارتباط با دوستان‌شان مشکلی نداشته‌اند و در مسائل هر روزشان مشورت می‌دادند.

شهید بهشتی در زمینه تربیت دینی تجویزی و آمرانه عمل و برخورد نمی‌کردند، بلکه با گفت‌وگو مسائل را حل می‌کردند و فقدان گفت‌وگو یکی از مشکلات جامعه ماست. ایشان در مورد مسائل مختلف تربیت دینی، اجتماعی و حتی مشارکت سیاسی با فرزندان‌شان گفت‌وگو می‌کردند و تبادل نظر داشتند و حتی از آن‌ها نظرخواهی می‌کردند. اصولاً به عقاید و خواسته‌های فرزندان‌شان توجه زیادی می‌کردند. ایشان معتقد بودند که فرزندان خانواده حتی در سنین کم از بزرگ تا کوچک، عقل و شعور و قدرت تشخیص دارند و باید به نظرات آنان توجه کرد و احترام گذاشت.

در زمینه آشنایی با مسائل اجتماعی و سیاسی آن روز نیز ما را به مطالعه کتاب تشویق می‌کردند و گاهی حتی می‌بینیم در جمع خانوادگی اصول اخلاقی و اسلامی را در قالب داستان و قصه بیان می‌کردند و از جمع خانواده نظرخواهی می‌کردند و مسائل را به بحث می‌گذاشتند. تشویق ایشان به مطالعه و کتابخوانی باعث شده بود که ما نیز علاقه‌مند به خواندن کتاب‌های مختلف و حتی خرید کتاب و هدیه دادن کتاب به دوستان و اقوام شویم و به ما آموختند که در عین شناخت نظریات مخالف اسلام به کتاب‌های اصول عقاید اسلام نیز بپردازیم و معتقد بودند که با شیوه مقایسه‌ مکاتب می‌توان نسل جدید را انتخابگر تربیت کرد. 

ایکنا ــ بخشی از زندگی این شهید بزرگوار به همراه خانواده در هامبورگ آلمان سپری شد. تأثیر ایشان بر جامعه مسلمانان و حتی غیرمسلمانان آن منطقه چه بود و ایشان به عنوان فردی روشنفکر که از تجربیات و دستاوردهای بشری نیز بهره می‌برد چه تجربه و ره‌آوردی از زندگی در غرب کسب کرد و در حیات سیاسی و اجتماعی خود در ایران به کار برد؟

ــ چون رژیم گذشته مانع فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی ایشان می‌شد و تحت نظر ساواک بودند، علمایی مانند آیت‌الله خوانساری و میلانی پیشنهاد کردند که ایشان و تعداد ی از روحانیون که به درجه اجتهاد رسیده بودند و نیز مدارج دانشگاهی را هم طی کرده بودند و مسلط به زبان‌های انگلیسی، عربی و یا فرانسه بودند و در حد مطلوبی با جامعه اسلامی آشنایی داشتند و اطلاعات مفیدی نیز در سطح بین‌الملل داشتند به مناطق مختلف دنیا اعزام شوند تا آن‌ها در آن مناطق به تبلیغ اسلام بپردازند. در نتیجه شهید بهشتی برای مرکز اسلامی هامبورگ آلمان انتخاب و به آن‌جا اعزام شدند تا در آن مرکز مستقر شوند. دوران اقامت ایشان در اروپا بسیار تأثیرگذار بود و می‌توانستند از این جهت کل اروپا را پوشش دهند.

شهید بهشتی که در آن زمان به واسطه تسلط به زبان انگلیسی خیلی سریع به زبان آلمانی نیز تسلط یافته بودند، خودشان به زبان آلمانی در جلسات مختلف و نیز در جلسات دانش‌آموزانی که اکثرا از خانواده‌های ایرانی مقیم آلمان بودند صحبت می‌کردند و به سؤالات‌شان پاسخ می‌دادند و این موضوع بسیار تأثیرگذار بود و آنقدر پیشرفت کرد که ایشان جلسات ماهانه با دانش‌آموزان آلمانی زبان مسلمان مقیم آلمان که عملاً فقط زبان آلمانی می‌دانستند برگزار کرده و به سؤالات روزمره و مرتبط با جامعه آلمانی که نه فقط مسائل حجاب اسلامی بلکه به طور کل پوشش، روابط دختر و پسر، رفتن به اردوهای دانش‌آموزی از طرف مدرسه و غیره را نیز پاسخ می‌دادند.

شهید بهشتی در زمینه تربیت دینی تجویزی و آمرانه عمل و برخورد نمی‌کردند، بلکه با گفت‌وگو مسائل را حل می‌کردند و فقدان گفت‌وگو یکی از مشکلات جامعه ماست.

در کنار این می‌بینیم که افراد از همه مذاهب و ملیت‌های مختلف به مرکز اسلامی هامبورگ می‌آمدند و این یکی از ویژگی‌های شهید بهشتی بود که با استدلال قوی که داشتند، سعی می‌کردند همه آن‌ها را جذب کنند و معتقد بودند که در جامعه اسلامی باید با همه مذاهب و ملیت‌ها منصفانه و با احترام برخورد کرد و در میان آنان وحدت ایجاد نمود. در نتیجه خانواده‌های عرب‌زبان، ترک زبان، اردوزبان وآلمانی‌زبان و... نیز به این جلسات می‌آمدند و در حین این جلسات احساس آزادی، غرور و سربلندی می‌کردند که زن مسلمان نیز در همه جوامع و جلسات می‌تواند شرکت کند و سخن بگوید و اشکال بگیرد و ابراز وجود کند و اظهار نظر و انتقاد کند.

از طرف دیگر ارتباط شهید بهشتی با علمای دین مسیحیت و یهودیت به گونه‌ای بود که ایشان جلسات مختلفی را در مراکز علمی اروپا و نه فقط در هامبورگ با روحانیون این ادیان داشتند و در آنجا با سران این ادیان بحث و گفتگو می‌کردند و چون از استدلال قوی برخوردار بودند همه ایشان را می‌شناختند و از ایشان برای شرکت در گفت‌وگوی میان ادیان دعوت می‌کردند.

ایکنا ــ این روزها بحث عفاف و حجاب در جامعه و همچنین در میان مسئولان بسیار مطرح است و گاه دیدگاه‌های افراطی و تفریطی نیز در این زمینه بیان می‌شود. شهید بهشتی در حوزه فرهنگی به طور کل و مسئله حجاب و عفاف به صورت خاص قائل به چه دیدگاهی بودند و در مقابله با بی‌حجابی به چه روش و رویکردی اعتقاد داشتند؟ برای نمونه روش ایشان در مورد حجاب فرزندانشان و رعایت این اصل از سوی فرزندان چه بود؟

ــ همان‌گونه که گفته شد، ایشان معتقد بودند که اعضای خانواده فکر و شعور دارند و حق انتخاب شیوه زندگی خود را دارند. از این رو در مسائل اعتقادی هرگز با فرزندان‌شان تحکم‌آمیز برخورد نمی‌کردند، زیرا معتقد بودند اجبار به‌ ویژه در دینداری باعث دوری جوانان از مکتب اسلام می‌گردد. دستورات دینی و واجبات مانند نماز و روزه را عملاً به آنان یاد می‌دادند. اگر می‌گفتند فضیلت نماز اول وقت را رعایت کنید خودشان تا آخرین لحظه عمرشان حتی در جلسات مهم وقتی اذان گفته می‌شد به نماز می‌ایستادند و سیره عملی پیامبر(ص) را نشان می‌دادند.

همواره معتقد بودند که بایستی با مطالعه و بررسی و تفکر در مسائل، انتخاب را به عهده خود جوان گذاشت. ایشان همچون معلمی دلسوز و مهربان، ساعت‌ها وقت صرف می‌کردند و با فرزندان خود به بحث پیرامون مسائل مختلف مبتلابه جوانان می‌پرداختند که برای ما در زندگی فردی هم بسیار راهگشا بود. من که به عنوان دختری 10 ساله به همراه خانواده به اروپا رفته بودم و در آن‌جا در همان زمان (دهه 70 میلادی) نیز بی‌بند و باری غوغا می‌کرد، مسئله داشتند حجاب در محیط مدرسه مطرح شد. در سال‌های اول چون مدرسه‌ای که می‌رفتم دخترانه بود، کمتر مشکل داشتم، زیرا در کلاس لازم نبود روسری سر کنم، اما در دبیرستان که مختلط بود مسئله داشتن روسری برایم مطرح شد. اصولاً پوشش برای دختران در آن زمان اصلاً به این معنا مطرح نبود، به‌ویژه آن که دانش‌آموزان ایرانی داشتیم که خود را مسلمان معرفی می‌کردند ولی روسری سر نمی‌کردند و این مورد سؤال هم‌کلاسی‌های من شده بود که اگر مسئله ایرانی و مسلمانی است، پس چرا برخی حجاب را قبول دارند و برخی ندارند. این بود که مسئله را با پدر مطرح کردم و ساعت‌ها ایشان در فواید داشتن پوشش و در مضار نداشتن این پوشش با من گفت‌وگو کردند و وقتی که برای فرزندان می‌گذاشتند تحسین‌برانگیز بود. همین صبر و بردباری و دادن اطلاعات دقیق در زمینه مسائل اسلامی باعث شد که در دبیرستان حجاب را کاملاً قبول کنم و مرتب با لباسی پوشیده و روسری به مدرسه بروم و در مقابل سؤالات دوستان و هم‌کلاسی‌ها از آن دفاع کنم.

روزی دبیر دینی ‌مان که جوانی خوش‌فکر بود در کلاس در مورد مرکز اسلامی هامبورگ سؤال کرد و درخواست کرد که یک روز همه دانش‌آموزان کلاس را به مسجد ببریم. در کتابخانه مسجد که مجهز به تجهیزات دیداری و شنیداری هم بود و پدر خود آن را راه‌اندازی کرده بودند، به صورت میزگرد و مباحثه با دانش‌آموزان و به‌ واسطه تسلط‌شان به زبان آلمانی به سؤالات آنان نیز پاسخ گفتند. مدتی گذشت و رادیو و تلویزیون آلمان درخواست کرد که در یکی از این جلسات مباحثه با دانش‌آموزان حضور یابد و فیلمی تهیه کرد که از تلویزیون آلمان نیز پخش شد و در آشنایی با اسلام بسیار تاثیرگذار بود.

ایکنا ــ با وجود دیدگاه‌هایی قبل و پس از انقلاب که اعتقادی به حضور زنان در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی نداشتند، نگاه شهید بهشتی به حضور زنان در این عرصه‌ها چه بود و حضور زنان در این عرصه‌ها را حامل چه منافع و فوایدی برای آنان و جامعه می‌دانستند؟

ــ ایشان برای همسر خود احترام وافری قائل بودند و در جریان فعالیت‌های اجتماعی خود، ایشان را در جلسات گوناگون به همراه می‌بردند. به‌ خصوص در اروپا که می‌خواستند زن مسلمان با حجاب را به جامعه اروپایی معرفی کنند، زیرا در آن زمان شناخت کافی از اسلام وجود نداشت و پیش‌داوری‌های بسیاری بر اساس تبلیغات سوء صهیونیسم درباره مکتب اسلام حاکم بود. در داخل کشور نیز در اکثر جلسات خانواده را همراه می‌بردند و این خود سبب شده بود که دید جامعه تحصیل‌کرده نسبت به روحانیت و دیدگاه آن نسبت به حضور زنان در جامعه تغییر یابد. در بازگشت به ایران جلسات گوناگون سخنرانی برای دانشجویان، فرهنگیان، مهندسین، پزشکان، بازاریان، و روحانیت به صورت جلسات هفتگی تشکیل می‌شد که ضمن تفسیر قرآن به بحث و بررسی مسایل سیاسی- اجتماعی روز مانند حجاب زنان و انتخاب حجابی متناسب با محل کار مانند آزمایشگاه‌ها، کارگاه‌های ساختمانی، بیمارستان‌ها، کارخانجات و غیره بپردازند. در این جلسات نیز سعی می‌کردند همسر و فرزندان خود را همراه ببرند و همین باعث شده بود که همگی اعضای خانواده در جریان بسیاری از فعالیت‌های ایشان قرار گیرند و علاقه‌مند به شرکت در این گونه بحث‌ها شوند. گفتم که استدلال پدر در زمینه‌های مختلف بسیار قوی بود زیرا تکیه ایشان به آیات قرآن بود و تمامی این جلسات را مبتنی بر نشان دادن وجه کاربردی آیات الهی برگزار می‌شد. همچنین ایشان مطالعات فراوانی در مکاتب دیگر حاکم در آن زمان با خواندن کتاب‌ها و منابع دست اول این مکاتب به واسطه تسلط‌شان به زبان انگلیسی، عربی و آلمانی انجام داده بودند و سعی می‌کردند تا جایی که دسترسی داشتند با واسطه از این منابع استفاده نکنند، بلکه مستقیم کتاب‌های نظریه‌پردازان این مکاتب را مطالعه کنند و در مقایسه با مکاتب غنی اسلام در مورد مسائل بحث و گفت‌وگو کنند.

در دهه 50 شمسی ایشان به همراه استاد مطهری طرحی را اجرا کردند که علاوه بر مطالعه و بررسی متون درباره حجاب، از طراحان لباس مدد گرفتند و برای هر صنف و شغلی که بانوان در آن‌ها فعال بودند، لباسی طراحی شد که عمدتاً شامل مانتو، شلوار و مقنعه بود که زنان کارگر، پرستار، پزشک، مهندس، معلم و غیره می‌توانستند با پوشیدگی کامل به فعالیت اجتماعی بپردازند. حاصل آن مقالاتی است که در مجله «زن روز» آن زمان به قلم استاد مطهری به چاپ رسید و بعدها به صورت کتاب حجاب درآمد و در اختیار مشتاقان و زنان فعال و جوان آن روز قرار گرفت. باید گفت که حتی در زمینه حجاب زنان ورزشکار نیز اندیشیده شده بود که لباسی مانند گرم کن و سرپوشی شبیه آنچه ورزشکاران زن قهرمان ما امروزه می‌پوشند و در میادین بین‌المللی حضور می‌یابند، طراحی شده بود.

ایکنا ــ شهید بهشتی از جمله شخصیت‌های شناخته‌شده و تراز اول انقلاب بود که به ویژه پس از انقلاب با هجمه‌ها و تهمت‌های غیراخلاقی زیادی از سوی جریانات مختلف سیاسی مواجه شد و شاید به جرئت بتوان گفت ایشان قبل از ترور فیزیکی، ترور شخصیت شد. اما نکته مهم نوع برخورد ایشان و رعایت اخلاق سیاسی بود. درباره سیاست‌ورزی اخلاقی و پیوند دیانت و سیاست در زندگی ایشان و دلایل اتخاذ این رویکرد توضیحاتی دهید؟ آیا مواردی بود که خانواده انتظار واکنش و مقابله به مثل در مقابل این تهمت‌ها و بی‌اخلاقی‌ها را داشتند و ایشان غیر از خواست خانواده عمل کرده باشند؟

ــ قاطعیت ایشان در قبال انحراف گروه‌های سیاسی و مسائل عقیدتی اسلام باعث شد که چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب ایشان مورد افتراها و تهمت‌های بسیار قرار گیرند. در سالهای 1354-1353 در سازمان منافقین مسئله تغییر ایدئولوژیک توسط تقی شهرام و همدستانش انجام پذیرفت و به سوی مکاتب الحادی بویژه مارکسیسم روی آوردند، زیرا معتقد بودند مکتب اسلام به تنهایی نمی‌تواند حکومت تشکیل دهد و قوانین اسلامی برای اداره کشور کافی نیست. علیرغم مخفی‌کاری‌ها شهید بهشتی از این موضوع اطلاع یافته بودند و با قاطعیت تمام در مقابل این حرکت انحرافی ایستادند. قبل از این اتفاق بسیاری از علما و بازاریان به این سازمان کمک مالی می‌کردند. در کتابی که اخیراً منتشر شده آمده است که چون دکتر بهشتی با تمام قوا سعی کرده دوستدارانش را متقاعد کند که دیگر به این سازمان کمک نکنند و مانع حمایت مالی شده و حتی آقای طالقانی را متقاعد کرده که حمایت نکند، دستور قتل وی صادر می‌شود و تأکید می‌شود که به صورت کاملاً اتفاقی و در یک صحنه تصادف با ماشین از بین برده شود، مبادا به صورت قهرمان ملی در‌آید و شهید محسوب شود.

در دهه 50 شمسی ایشان(شهید بهشتی) به همراه استاد مطهری طرحی را اجرا کردند که علاوه بر مطالعه و بررسی متون درباره حجاب، از طراحان لباس مدد گرفتند و برای هر صنف و شغلی که بانوان در آن‌ها فعال بودند، لباسی طراحی شد که عمدتاً شامل مانتو، شلوار و مقنعه بود که زنان کارگر، پرستار، پزشک، مهندس، معلم و غیره می‌توانستند با پوشیدگی کامل به فعالیت اجتماعی بپردازند.

پس از آن است که انواع تهمت‌ها مبنی بر داشتن حساب‌های بانکی در اروپا، داشتن زندگی مرفه و حتی داشتن همسری آلمانی جزو افتراهایی است که به شهید بهشتی بستند. از 14 اسفند 59 تا تیرماه 60 ایشان با داشتن مسئولیت سنگین ریاست دیوان‌عالی کشور و حساس‌تر شدن موقعیت ایشان به شدت مورد آماج تهمت‌ها و شایعات قرار گرفتند ولی هرگز به این شایعات پاسخ ندادند.

شبی که ما فرزندان دور ایشان جمع شده بودیم و درخواست کردیم که حداقل به این شایعات پاسخ دهند تا این شبهات از بین برود. ایشان پاسخ دادند: عزیزان من این حرف و نقل‌ها ریشه در کینه و حسادت افراد کوته‌بین دارد. پس حیف عمر من است که صرف پاسخ دادن به این افراد کوته‌فکر شود. هنوز کارهای زیادی هست که برای این مردم باید انجام دهم و زمان من بسیار کم است. گویی می‌دانستند که عمر کوتاهی خواهند داشت. هر چند با داشتن فقط 53 سال سن عرض آن بیش از طول آن بود و برکتی که خداوند به عمر ایشان افزود، حاصل آن خدمات فراوان به ویژه تدوین قانون اساسی کشور و تثبیت نظام جمهوری اسلامی، شکل‌گیری مجلس، دولت و حزب فراگیر جمهوری اسلامی بود. آن‌گونه که امام عزیزمان فرمودند: «بهشتی یک ملت بود برای این ملت» و مظلومیت ایشان را بالاتر از شهادت ایشان دانستند.

گفت‌وگو از مهدی مخبری

انتهای پیام

captcha