نکات مغفول مانده در یک رویداد هنری
کد خبر: 3827180
تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱۳۹۸ - ۰۸:۳۰

نکات مغفول مانده در یک رویداد هنری

گروه هنر ــ یازدهمین حراج تهران برگزار شد. در این رویداد امکانی فراهم آمد تا برخی آثار دفاع مقدسی در معرض دید مخاطبان قرار گیرد. در این راستا، فروش تابلو فتح خرمشهر اثر سعید صادقی، عکاس جنگ، یکی از اتفاقات خوب این رویداد هنری بود.

یازدهمین حراج تهران که به معرفی هنر کلاسیک و مدرن ایران اختصاص داشت شامگاه جمعه (۱۴ تیر) با عرضه ۷۹ اثر تهران برگزار شد؛ رویدادی که بستری برای معرفی و رشد بازار هنری، هنرمندان انقلاب و دفاع مقدس از جمله سعید صادقی، حبیب‌الله صادقی، ایرج اسکندری، کاظم چلیپا، مرتضی گودرزی و ... فراهم کرده است و برای نخستین بار در این حراج شاهد فروش عکسی از فتح خرمشهر اثر سعید صادقی عکاس از دوران دفاع مقدس بودیم که مسبوق به سابقه نبوده است. اکنون هنرمندان متعلق به نسل انقلاب و دفاع مقدس فرصتی یافته‌اند تا با تکیه بر اعتبار این حراج، آثار ارزشمند خود را از آرشیو‌های شخصی خارج و وارد گردونه بازار هنر ایران کنند.
 
آیا اصلاً برگزاری چنین رویدادی ضرورت دارد؟ آیا خرید آثار هنری در شرایط دشوار معیشتی مردم مصلحت است؟ ریشه پول‌هایی که صرف خرید این آثار می‌شود کجاست؟
 
پرسش‌های زیادی از این دست می‌توان مطرح کرد که گاهی این ابهام‌ها محور پرسش‌گری مخالفان برگزاری حراج تهران قرار می‌گیرد تا به زعم خویش جامه‌ای از اشرافیت بر تن این رخداد کنند و برگزاری آن را غیرضروری به شمار آورند. البته این نگاه تنها محدود به مخالفان حراج تهران نیست، گاهی نظرات مردم نیز بیانگر چنین دیدگاهی در بطن جامعه است.
 
چرایی عدم موفقیت بین‌المللی حراج تهران
اما دسته دیگری از منتقدان پرسش‌هایی مطرح می‌کنند که از جنس دیگری است؛ اینکه چرا این رویداد با وجود ۱۱ دوره برگزاری نتوانسته در شمایل بین‌المللی و با حضور آثار و خریداران خارجی برگزار شود؟ چرا حجم آثار عرضه‌شده اندک و تعداد خریداران این آثار در کشورمان پایین است؟ چرا برای کشور پهناوری همچون ایران فقط یک حراج استاندارد در زمینه آثار هنری و آن هم با حجم و دامنه محدود برگزار می‌شود؟

تفاوت این دو نوع نقد را می‌توان در یک موضوع جست‌وجو کرد؛ منتقدان دسته اول در اندیشه تعطیلی این رویداد هستند. با این استدلال که اقتصاد عمومی کشور وضعیت مناسبی ندارد، اما به این پرسش پاسخ نمی‌دهند که آیا با وجود توقف حراج تهران جز اینکه معیشت هنرمندان همچون همه سال‌های دهه ۶۰ و ۷۰ در شرایط وخیم‌تری قرار گیرد، سودی برای کل اقتصاد ایران و مردم به همراه دارد؟ اما نقد دوم در پی‌یافتن پاسخ‌ها و راهکار‌هایی است که زمینه‌ساز بسط و توسعه چنین رخداد‌هایی در کشور می‌شود و باور دارد که این رویداد‌ها در شرایط اقتصاد مقاومتی می‌تواند بستر شکوفایی اقتصاد هنر را که مورد تأکید مقامات عالیه کشور، از جمله رهبر است، فراهم آورد.

بار دیگر به ابهامات دسته اول منتقدان حراج تهران بازمی‌گردیم و تلاش می‌شود پاسخ برخی از این پرسش‌ها را از بطن رویداد حراج تهران استخراج کنیم. لازم نیست گفته شود که چه رویداد‌های مهم و معتبری در عرصه جهان در بخش‌های مختلف هنری برگزار می‌شود، چون منتقدان از آن آگاهی و اطلاع دارند که این رویداد‌ها با چه کیفیت و رقم فروشی برگزار می‌شود. برای نمونه حراج کریستیز در منطقه خاورمیانه (دوبی) می‌تواند مثال خوبی باشد. از این رو حراج تهران با وجود تمام موانع و عبور از تنگنا‌های تحریم، به صورت آتش به اختیار و با اتکا به توان بخش خصوصی و همت هنرمندان توانسته است در این شرایط سبب رونق بخشی از اقتصاد هنر و معیشت هنرمندان باشد.
 
برگزاری حراج از سوی بخش خصوصی

از دیگر نکات مهم حراج تهران، برگزاری آن از سوی بخش خصوصی و به صورت خودجوش است که با تکیه بر دانش کارشناسان و هنرشناسان ایرانی و همت هنرمندان ایرانی برگزار می‌شود و این در حالی است که در همسایگی ایران، کشور امارات متحده عربی میزبان نمایندگی حراج کریستیز است که با حضور کارشناسان و هنرشناسان اروپایی دایر شده و گالری‌های معتبر این کشور نیز اغلب شعبات گالری‌های اروپایی و آسیایی هستند و متخصصان این کشور نقش چندانی در برگزاری این رویداد‌ها ندارند.

در همسایگی ما کشور امارات متحده عربی میزبان نمایندگی بزرگترین و قدیمی‌ترین حراج دنیا به نام «کریستیز» است که این رویداد با حضور کارشناسان و مدیران اروپایی و با اتکا به درآمد‌های نفتی و سرمایه‌های دولتی این کشور در شهر دبی راه اندازی شده و گالری‌های معتبر این کشور نیز نمایندگی‌های گالری‌های اروپایی و آسیایی است. این در حالی است که حراج تهران از سوی بخش خصوصی و با اتکا بر دانش کارشناسان و هنرشناسان ایرانی و همچنین هنر و هنرمندان ایرانی برپا شده است و با وجود تمام موانع، با عبور از تنگنا‌های تحریم به صورت آتش به اختیار توانسته است در این شرایط، سبب رونق گوشه‌ای از اقتصاد هنر و معیشت هنرمندان باشد.

از دیگر ویژگی‌های «حراج تهران» ایفای نقش مسئولیت اجتماعی است که نمونه مشابه آن را در کمتر رویداد خارجی می‌توان یافت. اهدای عواید حاصل از فروش اثر ۴ میلیارد تومانی رکوردار حراج تهران در دوره قبل به بیماران هموفیلی که از سوی مرحوم منیر فرمانفرمایان و در دوران حیات او صورت گرفت و همچنین اهدای مبلغ ۲ میلیارد تومانی فروش اثری از سهراب سپهری در یازدهمین حراج تهران به یک انجمن خیریه تنها نمونه‌های بارزی در این زمینه هستند.

اما شاید رقم فروش ۴۲ میلیارد تومانی این دوره از حراج برای برخی شگفت‌انگیز و منشأ این پول‌ها مبهم باشد؛ می‌توان با مقایسه ساده و بررسی اجمالی نیز رفع ابهام کرد؛ ۴۲ میلیارد تومان حاصل فروش ۷۹ اثر از ۶۰ هنرمند بوده که با حضور عوامل اجرایی و کارشناسان بسیاری قیمت گذاری و کارشناسی شده است و در حقیقت ذی‌نفعان اصلی این فروش، هنرمندان و مالکان آثار هنری هستند که اگر رقم نهایی فروش کل را بر این حجم از نیروی انسانی به اضافه تجهیزات، اجاره محل برگزاری و دیگر هزینه‌های جاری تقسیم کنیم، به رقم قابل توجهی نخواهیم رسید. همه کسانی که از شنیدن فروش ۴۲ میلیارد تومان آثار هنری شوکه شده‌اند، اگر سری به بنگاه‌های معاملات ملکی در شمال تهران بزنند، خواهند دید که این میزان فروش تنها برای خرید یک یا دو واحد آپارتمان در بهترین نقطه تهران کفایت می‌کند.

حراج تهران رویدادی است که در هر دوره یک شیب ملایم رشد را طی می‌کند. هر چند به اذعان کارشناسان با در نظر گرفتن نرخ تورم و مقایسه این دوره فروش با دوره‌های پیشین نمی‌توان رشد چندانی را برای آن در نظر گرفت؛ اما به لحاظ کیفی و مهمتر از همه ایجاد بستری برای حضور سلایق مختلف هنری، از هنرمندان پیشکسوت گرفته تا نسل جوان و خالقان آثار ارزشی از جمله هنرمندان انقلاب، همدلی قابل تحسینی را به وجود آورده است.

از سوی دیگر باید توجه داشت که فروش ۴۲ میلیارد تومانی حراج تهران در یازدهمین دوره برگزاری آن در حالی اعلام می‌شود که فروش کل سینمای ایران در سال ۹۷ حدود ۲۴۰ میلیارد تومان بود. سینمای ایران برای زنده ماندن و رشد خود نیاز به مخاطب و فروش گیشه دارد و هنر‌های تجسمی ایران نیز برای رشد و شکوفایی خود نیاز به دیده شدن و فروش آثارش دارد و این مهم در قالب برگزاری نمایشگاه‌های فروش و رویداد معتبری به نام «حراج تهران» اتفاق می‌افتد.

ایرانیان همواره مفتخر به هنر سرزمین خود بوده‌اند، ولی باید پذیرفت که معیشت هنرمندان بخش هنر‌های تجسمی در همه سالیان گذشته همیشه در تنگنا قرار داشته است و در مواقع بحرانی از جمله تحریم‌ها نیز هیچ‌گاه خرید محصولات هنری در اولویت دستگاه‌های دولتی نبوده و نیست. بنابراین بودجه‌ای هم برای خرید آثار هنری در نظر گرفته نمی‌شود. اکنون در این شرایط آیا باید آثار تولیدشده هنرمندان ایران‌زمین مهمان انبار‌های غبارآلودشان شود یا همتی کرد و این هنر را به جهانیان شناساند و فرصتی را برای خلق آثار تازه در اختیار این هنرمندان قرار داد؟

دست آخر اینکه حراج تهران راه طولانی در پیش دارد تا در شمار رویداد‌های صاحب‌نام و موفق جهانی قلمداد شود، اما این مهم نیازمند همراهی و همدلی همه مردم کشورمان است.
 
خبرنگار، داوود کنشلو
 
انتهای پیام
captcha