سهوالنبی(ص) و رابطه آن با عصمت در آرای شیخ صدوق
کد خبر: 3832347
تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۹
یادداشت وارده/

سهوالنبی(ص) و رابطه آن با عصمت در آرای شیخ صدوق

گروه حوزه‌های علمیه ــ استاد حوزه علمیه در مطلبی به بازخوانی نظریه شیخ صدوق در مورد سهوالنبی(ص) و رابطه آن با عصمت پرداخته و تأکید کرده است که گرچه صدوق، سهوالنبی(ص) را در نماز می‌پذیرد، ولی این به معنای عدم عصمت نیست.

بازخوانی نظریه شیخ صدوق درباره سهوالنبیّ(ص) و رابطه آن با «عصمت»/ تکمیلبه گزارش ایکنا، متن یادداشت حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی مروجی طبسی، استاد تفسیر حوزه علمیه قم به شرح زیر است: شیخ صدوق(ره) جواز سهوالنبی(ص) را در باب احکام السهو فی الصلاة (احکام وقوع سهو در نماز) مطرح کرده و ظرف وقوع آن را مربوط به نماز می‌دانسته است. وی در این کتاب، اشکالی را از مخالفان سهوالنبی(ع) ـ که وی آنان را غالی می‌داند ـ مطرح کرده، بدان پاسخ می‌دهد که نشان می‌دهد معتقد به عصمت پیامبر(ص) و ائمّه(ع) بوده است. وی می‌گوید: «وَ يَقُولُونَ لَوْ جَازَ أَنْ يَسْهُوَ ع فِي الصَّلَاةِ لَجَازَ أَنْ يَسْهُوَ فِي التَّبْلِيغِ لِأَنَّ الصَّلَاةَ عَلَيْهِ فَرِيضَةٌ كَمَا أَنَّ التَّبْلِيغَ عَلَيْهِ فَرِيضَةٌ وَ هَذَا لَا يُلْزِمُنَا وَ ذَلِكَ لِأَنَّ جَمِيعَ الْأَحْوَالِ الْمُشْتَرَكَةِ يَقَعُ عَلَى النَّبِيِّ ص فِيهَا مَا يَقَعُ عَلَى غَيْرِهِ وَ هُوَ مُتَعَبِّدٌ بِالصَّلَاةِ كَغَيْرِهِ مِمَّنْ لَيْسَ بِنَبِيٍّ وَ لَيْسَ كُلُّ مَنْ سِوَاهُ بِنَبِيٍّ كَهُوَ فَالْحَالَةُ الَّتِي اخْتُصَّ بِهَا هِيَ النُّبُوَّةُ وَ التَّبْلِيغُ مِنْ شَرَائِطِهَا وَ لَا يَجُوزُ أَنْ يَقَعَ عَلَيْهِ فِي التَّبْلِيغِ مَا يَقَعُ عَلَيْهِ فِي الصَّلَاةِ «2» لِأَنَّهَا عِبَادَةٌ مَخْصُوصَةٌ وَ الصَّلَاةُ عِبَادَةٌ مُشْتَرَكَةٌ وَ بِهَا «3» تَثْبُتُ لَهُ الْعُبُودِيَّةُ وَ بِإِثْبَاتِ النَّوْمِ لَهُ عَنْ خِدْمَةِ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ غَيْرِ إِرَادَةٍ لَهُ وَ قَصْدٍ مِنْهُ إِلَيْهِ نُفِيَ الرُّبُوبِيَّةُ عَنْهُ لِأَنَّ الَّذِي لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ هُوَ اللَّهُ الْحَيُّ الْقَيُّومُ وَ لَيْسَ سَهْوُ النَّبِيِّ ص كَسَهْوِنَا لِأَنَّ سَهْوَهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّمَا أَسْهَاهُ لِيُعْلِمَ أَنَّهُ بَشَرٌ مَخْلُوقٌ فَلَا يُتَّخَذَ رَبّاً مَعْبُوداً دُونَهُ وَ لِيَعْلَمَ النَّاسُ بِسَهْوِهِ حُكْمَ السَّهْوِ مَتَى سَهَوْا وَ سَهْوُنَا مِنَ الشَّيْطَانِ وَ لَيْسَ لِلشَّيْطَانِ عَلَى النَّبِيِّ ص وَ الْأَئِمَّةِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ سُلْطَان‏»؛«غلاة و مفوّضه می‌گویند اگر وقوع سهو برای پیامبر(ص) در نماز جایز باشد، پس ممکن است پیامبر(ص) در تبلیغ دین هم مرتکب سهو و خطا شود زیرا همانطور که نماز برای پیامبر(ص) فریضه است، تبلیغ دین نیز بر او فریضه و واجب است.

چنین اشکالی ـ اینکه میان امکان وقوع سهو برای پیامبر(ص) در نماز و امکان وقوع سهو و خطا در تبلیغ دین ملازمه وجود دارد ـ وارد نیست زیرا همه حالات مشترکی که در نماز برای پیامبر(ص) واقع می‌شود، برای غیر پیامبر(ص) هم وقوع می‌یابد. پیامبر(ص) مانند دیگران که پیامبر نیستند، متعبّد به نماز است. اینگونه نیست همه کسانی که پیامبر نیستند، در همه حالات مانند پیامبر(ص) باشند. حالت ویژه و اختصاصی پیامبر(ص) همان نبوّت است که از جمله شرائط آن تبلیغ دین است و جایز نیست که آنچه در نماز بر پیامبر(ص) واقع می‌شود، در تبلیغ دین هم برای او اتفاق بیفتد. زیرا نبوّت عبادت مخصوص و نماز عبادت مشترک است...».

وی در ادامه با تفاوت نهادن میان سهو افراد عادی و سهو پیامبر(ص) در نماز می‌گوید که منشأ سهو ما مردم، شیطان است. در حالی که سهو پیامبر (ص) ناشی از خواست تکوینی خداست و شیطان هیچ سلطه‌ای بر پیامبر(ص) و ائمّه صلوات الله علیهم ندارد. از این عبارات به صراحت بر می‌آید که اوّلا شیخ صدوق ظرف بحث از سهو النبی(ص) را نماز قرار داده است نه غیر آن، و ثانیا وی هیچ ملازمه‌ای میان پذیرش دیدگاه سهوالنبی در نماز و جواز وقوع سهو و خطا در امر نبوّت و تبلیغ دین پیامبر(ص) قائل نبوده است و به عبارتی دیگر، شیخ صدوق نظریه سهو النبی را معارض عصمت پیامبر(ص) نمی‌دانسته است. شاهد و دلیل این مطلب تصریح شیخ صدوق در کتاب دیگرش بر عصمت انبیاء، رسل، ائمه اطهار(ع) و ملائکه از گناه (صغیره و کبیره) و هر گونه نقص و خطاست. وی معتقد است ایشان دارای صفات کمال و مبرّا از عیب و نقص و جهل مبرّا هستند. وی می‌گوید: «اعتقادنا في الأنبياء و الرسل و الأئمّة و الملائكة صلوات اللّه عليهم أنّهم معصومون مطهّرون من كل دنس، و أنّهم لا يذنبون ذنبا، لا صغيرا و لا كبيرا، و لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ، وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ و من نفى عنهم العصمة في شي‏ء من أحوالهم فقد جهلهم و اعتقادنا فيهم أنّهم موصوفون بالكمال و التمام‏ و العلم من أوائل امورهم إلى أواخرها، لا يوصفون في شي‏ء من أحوالهم بنقص و لا عصيان‏ و لا جهل.» اعتقادات الامامیة، ص96.

باور صدوق به سهوالنبی با عصمت منافات ندارد

همچنین وی درباره عصمت مخصوص ائمّه(ع) تصریح می‌کند که از خطا و لغزش معصوم هستند:«و أنّهم معصومون من الخطأ و الزلل و أنّهم الّذين أذهب اللّه عنهم الرجس و طهّرهم تطهيرا‏» همان، ص94. جالب این که شیخ صدوق زیارت جامعه را در کتابش «من لایحضره الفقیه، ج2، ص274» ـ که از دیدگاهش تمام روایات آن صحیح است ـ نقل کرده است. از جمله فرازهای این زیارت که به صراحت دلالت بر عصمت امام(ع) ـ و به طریق اولی پیامبر(ص) ـ می‌کند، این عبارت است: «عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهِيراً»؛ در نتیجه گرچه عدم اعتقاد به سهوالنبی یکی از نشانه‌های غلوّ در نزد شیخ صدوق و استادش ابن ولید است و این مطلب مورد پذیرش عالمان سرشناس بغداد از جمله شیخ مفید(ره) نبوده است، ولی نمی‌توان از عبارات شیخ صدوق(ره) درباره سهوالنبی، انکار عصمت پیامبر(ص) را برداشت کرد و به او نسبت داد. سپس گفته شود که عصمت پیامبر(ص) و ائمه(ع) از محورهای اختلافی میان متکلّمان شیعه بوده و شیخ صدوق(ره) عصمت را یکی از اندیشه‌های غلوّآمیز می‌دانسته است. این مطلب در برخی پژوهش‌های معاصر مانند کتاب «غالیان؛ کاوشی در جریان‌ها و برآیندها، نعمت‌الله صفری فروشانی، ص35؛ غالیان و شیوه‌های برخورد امامان معصوم(ع) با ایشان، یدالله حاجی زاده، ص59، مورد غفلت قرار گرفته است.

انتهای پیام

captcha