به گزارش ایکنا؛ نهمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی» به صاحبامتیازی انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی و مدیرمسئولی مریم قبادی منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «نسبت گرایش تفسیری وجودگرایانه با سایر گرایشهای تفسیری»، «بازتفسیر واژگان «فقر/ غنا» در قرآن کریم با تکیه بر زمینههای انسانشناختی ساخت مفهوم»، «بررسی تحلیلی تحول تاریخی پژوهشهای غربیان درباره تفسیر شیعه ۱۹۰۰ – ۲۰۱۶»، «تحلیل مشخصههای فهرستی سعدالسعود و کارکردهای آن در نسخهپژوهی»، «گرایشهای تفسیری شیعه در عصر امام باقر(ع): پیجویی دو گفتمان «ظاهر/باطن» و «تنزیل/تاویل»»، «گونههای سکوت گفتمانی در قصه مریم(س)».
بررسی تحلیلی تحول تاریخی پژوهشهای غربیان
در چکیده مقاله «بررسی تحلیلی تحول تاریخی پژوهشهای غربیان درباره تفسیر شیعه ۱۹۰۰ – ۲۰۱۶» میخوانیم: «نوشتار حاضر برآن است تا به بررسی وتحلیل وضعیت پژوهشهای غرب در حوزه تفسیر شیعه از قرآن در چهار دوره زمانی نیمه اول قرن بیستم، نیمه دوم قرن بیستم، دهه اول قرن بیست و یکم و دهه دوم آن تا دوره حاضر بپردازد. برای این منظور از برخی کتابها و منابع فهرست برای بدست آوردن آماری از این پژوهشها استفاده شده است. همچنین با مطالعه برخی از آثار قرآنپژوهان غربی در این حوزه در دورههای مختلف میتوان تحلیلی از تحول دیدگاه آنان داشت. نتایج کلی این بررسیها حاکی از رشد پیوسته گرایش به موضوع تفسیر شیعه در غرب است که در نیمه دوم قرن بیستم با جهش جدی همراه بوده است و انقلاب اسلامی ایران را میتوان یکی از دلایل آن برشمرد. همچنین از آغاز قرن بیست و یکم به تدریج بر تنوع موضوعات پژوهشها افزوده شده و در دهه دوم آن شاهد بیشترین شتاب و تنوع و گستردگی هستیم.»
گرایشهای تفسیری شیعه در عصر امام باقر(ع)
در طلیعه مقاله «گرایشهای تفسیری شیعه در عصر امام باقر(ع): پیجویی دو گفتمان «ظاهر/باطن» و «تنزیل/تاویل»» اثر محمدهادی گرامی آمده است: «پژوهشهای مربوط به اندیشههای تفسیری و تاریخ تفسیر یکی از حوزههای شناخته شده در مطالعات قرآنی و تفسیری است و کارهای زیادی در این خصوص انجام شده است. با این حال تاکنون پژوهش مستقلی درباره جریانها و گرایشهای تفسیری در دوره تشیع نخستین براساس یک رویکرد عمیق تاریخی صورت نگرفته است. این بررسی هنگامی مهمتر میشود که براساس یک قرائت رایج تصور کنیم رویکرد تفسیری در نخستین مکتوبات تفسیری شیعه «باطنی/روایی» بوده است که یکسوی آن پدیده غلو قرار داشته است. این پژوهش بر آن است تا با استفاده از گزارشهای تفسیری برجای مانده از عصر حضرت باقر(ع) گفتمانهای اصلی تفسیری در دوره ایشان را بر پایه انگاره «تفسیر باطن»، پیجویی کند. این پژوهش در نهایت با کاربست رویکرد تاریخ انگاره و اندیشه در حوزه تفسیر، نشان خواهد داد که در اوایل سده دوم هجری رد پای دو گفتمان اصلی تفسیری در میان امامیه قابل پیجویی است. گروندگان به گفتمان اول که در اینجا از آن به عنوان گفتمان «ظاهر/باطن» یاد می شود عمدتا شخصیتهای وابسته به طیف مفضل بن عمر جعفی بودند. گروندگان به گفتمان دوم که در اینجا از آن به عنوان گفتمان «تاویل/تنزیل» یاد میشود طیف اکثریت امامیه در آن دوره بودند که خوانش گستردهتری از مفهوم باطن بر پایه دوگان تنزیل/تاویل را دنبال میکردند.»
انتهای پیام