چهار شرط مولانا برای بهره‌گیری از قرآن/ گرایش به مولانا مُد شده است
کد خبر: 3845903
تاریخ انتشار : ۰۸ مهر ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۵
ایرج شهبازی بیان کرد:

چهار شرط مولانا برای بهره‌گیری از قرآن/ گرایش به مولانا مُد شده است

گروه ادب ــ یک مولوی‌پژوه با اشاره به چهار شرط مولانا در بهره‌گیری از قرآن کریم گفت: بخش عرفانی مثنوی به درد عموم جامعه نمی‌خورد. به این دلیل که عرفان هر چه از نظر شخصی رشد دهنده است، اما از نظر اجتماعی ویرانگر است.

چهار شرط مولانا برای بهره‌گیری از قرآن/ گرایش به مولانا مد شده است

ایرج شهبازی، استادیار دانشگاه تهران و مولوی‌پژوه، در گفت‌وگو با خبرنگار ایکنا درباره وجه قرآنی شخصیت مولوی و مثنوی معنوی گفت: مولانا به دلیل شغل پدرش که وعظ بوده و پدربزرگش نیز واعظ بوده، خود نیز در دامن آن‌ها تربیت شده و با قرآن کریم انس و الفت بسیاری داشته است. در واقع همه واعظان این طور بودند که باید چنان اشرافی به متن قرآن کریم و علوم قرآنی همچون تفسیر و حدیث و ... داشته باشند که در مجالس وعظ بتوانند فی‌البداهه درباره آیاتی که قاریان در پای منبر پیش از سخنرانی می‌خواندند سخن بگویند. این اشراف را مولانا داشت و حافظ قرآن کریم بود، آن هم نه فقط حافظ، بلکه آشنایی کاملی به تفاسیر قرآن از جمله کشف‌الاسرار، سهل بن عبدالله تستری، لطایف الاشارات و ... داشته و در مثنوی با بسامد بسیار بالایی از آن‌ها استفاده کرده است.

وی افزود: در مثنوی بیش از دو هزار آیه قرآن به صورت مستقیم اشاره به مضمون یا ترجمه دارد یا با آوردن برخی کلمات نقل کرده است و این نقل نیز ساده نیست، به این معنی که در کنار آیه قرآن اشاره به معانی و تفاسیر نو و ویژه‌ای نیز دارد که در طول تاریخ نظایری برای آن وجود ندارد. به دلیل همین ویژگی بوده که کسانی مانند علی آقا واعظی مثنوی را مفسر قرآن می‌دانستند. عشق مولانا به قرآن شگفت‌آور است و او اعتقاد دارد که قرآن سخن خداوند است و از زبان پیامبر(ص) نازل شده و به ما رسیده است.

شهبازی ادامه داد: مولانا تعبیر‌های ویژه‌ای از آیات قرآن کریم دارد که در پایان‌نامه‌ها، کتاب‌ها و مقالات گوناگونی به آن‌ها اشاره شده و برخی از این تفسیر‌ها و تعبیر‌های او نیز ویژه خودش است. درباره شیوه اشاره به آیات قرآن در مثنوی گاهی اوقات یک آیه را بدون هیچ دخل و تصرفی در شعر خود نقل می‌کند. لازمه اینکه یک آیه قرآن در شعر وارد شود این است که با وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن بیاید. برای مثال «وز ملک هم بایدم جستن ز جو/ کل شیء هالک الا وجهه» و یا «پس عدم گردم عدم، چون ارغنون/ گویدم که انا الیه راجعون» یا گاهی اوقات آیه‌ای که مولانا می‌خواهد نقل کند، با وزن جور درنمی‌آید او ناگزیر می‌شود برخی کلمات را تغییر دهد و به عبارتی نقل به مضمون کند و گاهی هم متن کامل آیه را ذکر نمی‌کند و از اول یا آخر آیه را در نظر می‌گیرد و برخی کلمات مورد نظرش را می‌آورد، مثل «عاشق رنج است نادان تا ابد/ خیز لا أقسم بخوان تا فی کبد».

به نظر مولانا قرآن مانند ریسمانی است که هم می‌تواند از چاه درآمد و هم به ته چاه افتاد. در واقع این امر بستگی به نیت و هدف از مراجعه به قرآن دارد

تقوا قبل از مراجعه به متن

وی در ادامه بیان کرد: مولانا به شکل‌های گوناگونی از آیات قرآن بهره برده و هم سخن خود را به آیات قرآن آراسته و هم از آن‌ها برای تبیین نظرات عرفانی استفاده می‌کند. نظر مولانا درباره خود قرآن این است که برای فهم آن باید قرآن را از خود قرآن دریافت کنیم، یعنی روش تفسیری مورد قبول او، تفسیر قرآن به قرآن است و به همین دلیل می‌گوید «معنی قرآن ز قرآن پرس و بس». گذشته از اینکه قرآن را باید با قرآن تفسیر کرد، نظر مولانا درباره قرآن با اشاره به آیه «و نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً» این است که قرآن اگر با جان ظلمانی خوانده شود، بر زیان او خواهد افزود یا در جان دیگری «یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً، یعنی با آیات قرآنی عد‌ه‌ای گمراه می‌شود و عده‌ای هم هدایت می‌شوند». نظر مولانا این است که برای بهره‌گیری از قرآن تقوای قبل از متن را رعایت کرد. یعنی همان طور که در ابتدای سوره بقره درباره اهل تقوا آمده است، منظور تقوا قبل از مراجعه به متن قرآن است که اگر کسی اهل هوا، هوس، ظلم، سوء استفاده، پیش‌داوری و ... باشد، ممکن است آیات قرآن را در راستای اهداف و منافع خود تفسیر کند. 

شهبازی گفت: به نظر مولانا قرآن مانند ریسمانی است که هم می‌تواند از چاه درآمد و هم به ته چاه افتاد. در واقع این امر بستگی به نیت و هدف از مراجعه به قرآن دارد. مولانا می‌گوید: «مر رسن را نیست جرمی‌ای عنود/ چون ترا سودای سربالا نبود» سودای سربالا یعنی نیت رسیدن به خداوند است که اگر با این نیت به سراغ قرآن برود، این کتاب دستش را می‌گیرد و در غیر این صورت می‌تواند از قرآن استفاده کند تا بیشتر در ظلمت و گمراهی فرو نرود.

وی تصریح کرد: مولانا برای بهره‌گیری از قرآن چهار شرط را بیان می‌کند؛ یکی تفسیر قرآن به قرآن است، کنار گذاشتن هوا و هوس، سودای سربالا داشتن یعنی نیت تقرب به خداوند و کنار گذاشتن قیاس به نفس است. شرط آخر به این معنی است که برای اینکه انسان بتواند از قرآن استفاده کند باید تلاش کند به افق انتظار متن نزدیک شود و حتی الامکان خواسته‌های خود را به متن نسبت ندهد و آنچه را مایل است در متن نبیند، بلکه آنچه را وجود دارد ببیند. بیشتر ما انسان‌ها وقتی با متنی مواجه می‌شویم، به جای اینکه بفهمیم مراد اصلی آن متن چیست، سخن خودمان را از دهان آن متن بیرون می‌کشیم و این کار بسیار نادرست و خطرناکی است. بنابراین از نظر مولانا، کسی که به قرآن مراجعه می‌کند باید دقت کند که از قرآن به متن نگاه کند و به جای اینکه خود را در متن ببیند، متن را ببیند.

تب پرداختن به مولانا بالا گرفته است

وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه به نظرتان چرا تب پرداختن به مولانا بالا گرفته است، یکی رمان در موردش می‌نویسد، یکی می‌خواهد فیلم بسازد، آیا به نظرتان آن‌ها به دنبال نام و نانی برای خود هستند، بیان کرد: در اینکه امروز مولانا مد شده و بسیاری بدون اینکه اعتقادی به مبانی فکری مولانا داشته باشند، چون می‌دانند که در این راه نام و نانی وجود دارد، به سراغ او می‌روند و در این زمینه شکی نیست و بسیاری از این موضوع سوء استفاده می‌کنند، اما من با شناختی که از حسن فتحی، کارگردان، دارم و فیلم‌هایی که درباره امام حسین(ع)، ملاصدرا، مدار صفر درجه، شهرزاد و ... ساخته‌اند، نیت ایشان کسب نام و نان نیست. 

مثنوی و مولانا اختصاص به طبقه خاصی ندارد. در میان 26 هزار بیتی که در مثنوی وجود دارد، موضوعات اخلاقی، عرفانی، فلسفی و ... هست که می‌تواند برای گروه‌های گوناگون مفید باشد

این مولوی‌پژوه در پاسخ به اینکه آثار مولانا چه اندازه برای عموم جامعه کاربرد دارد، گفت: نه فقط مولانا بلکه فرهیختگان درجه یک مانند حافظ، سعدی، عطار، خیام، گوته، شکسپیر و ... فقط به یک گروه خاص تعلق ندارند. مثنوی خوان گسترده‌ای است که برای همه نوع طبعی غذا در آن وجود دارد و می‌تواند افراد مختلفی را به خود جذب کند. کسانی مانند مرحوم علی آقا قاضی، ملاهادی سبزواری، آیت‌الله حسن‌زاده آملی، آیت‌الله جوادی آملی و امام خمینی(ره) اهل عرفان بودند و از سال‌ها در زمینه عرفان کار کرده‌اند از مثنوی نیز بهره گرفته‌اند و کسانی هم که فلسفه کار کرده‌اند، از آن استفاده می‌کنند و کسانی که در سطوح پایین‌تر هستند از آن بهره می‌گیرند. بنابراین مثنوی و مولانا اختصاص به طبقه خاصی ندارد. در میان 26 هزار بیتی که در مثنوی وجود دارد، موضوعات اخلاقی، عرفانی، فلسفی و ... هست که می‌تواند برای گروه‌های گوناگون مفید باشد، اما به نظرم اگر حد شناسی داشته باشیم و بدانیم که کجا ایستاده‌ایم با توجه به نیاز خودمان سراغ مثنوی می‌رویم.

عرفان اجتماعی سازنده نیست

شهبازی تصریح کرد: بخش عرفانی مثنوی به درد عموم جامعه نمی‌خورد. به این دلیل که عرفان هر چه از نظر شخصی رشد دهنده است، اما از نظر اجتماعی ویرانگر است و اگر وجه غالب هر جامعه‌ای عرفان باشد، آسیب‌هایی خواهد داشت. به این دلیل که طبق عرفان، کل زندگی دنیایی توهم و پندار است و این دنیا جای اصلی ما نیست و باید به جای دیگری برویم. بنابراین رفتن به سراغ عدالت، رفاه و آزادی و ... از نظر عارفان کار بیهوده‌ای محسوب می‌شود و ممکن است با عرفان به جامعه آرامش دهید اما جامعه را از درون پوچ خواهید کرد و جلوی پیشرفت اقتصادی و سیاسی آن‌ها را خواهید گرفت.

وی درباره مشکل فقها با عرفان گفت: به همه علما نمی‌توان از یک منظر نگاه کرد، اما اگر منظور فقهاست، آن‌ها چندان در حوزه عرفان تخصصی ندارند و فقه و عرفان دو مقوله جدا از هم هستند و گمان می‌کنم مشکل فقهای ما مولاناست، چون خلفای راشدین را تعریف و تمجید کرده و طبیعی است که این امر برای فقهای شیعه خوشایند نیست، هر چند مولانا به امیرالمؤمنین(ع) نیز عشق ورزیده است.

 

captcha