
عبدالرضا اکبری، بازیگر سینما و تلویزیون، در گفتوگو با خبرنگار
ایکنا، پایین آمدن کیفیت سریالها و فیلمهای تلویزیون را نشئتگرفته از بیکیفیت شدن فیلمنامهها توصیف کرد و گفت: اینکه فیلمها و سریالهای تلویزیونی افت محسوسی پیدا کردهاند، نکته جدیدی نیست که بخواهم آن را بیان کنم، چون این امر بارها در سالهای گذشته بیان شده است، اما اینکه چرا در این سالها هنوز این معضل وجود دارد، بحثی است، که پیرامون آن میتوان حرف زد.
وی افزود: سیما در چند سال اخیر به شدت بابت مسائل مالی در مضیقه است، برای همین تلاش میکند تولیداتش را با هزینه کمتری ببندد. وقتی این اتفاق رخ میدهد اولین جایی که ضربه میخورد، فیلمنامه است، چون این تفکر وجود دارد که سهلترین بخشی که میتوان در آن صرفهجویی کرد این قسمت است. در ضمن مدیران معمولاً نمیخواهند کمیت تولیداتشان کم شود، چون در زمان سنجش کارنامهها آنها تعداد حرف اول را میزند، پس در این شرایط دیگر اهمیتی ندارد که نوشته چه غنای داشته، بلکه آنچه اهمیت دارد، کیفیت تولیدات است.
الگوبرداری از سریالهای ترکی امری رایج در فیلمنامهنویسی
بازیگر فیلم «پناهنده» گفت: جدا از نقشی که مسئولان تلویزیون در پایین آمدن کیفیت برنامههای نمایشی دارند، نباید از کمسوادی برخی نویسندگان هم غافل شد، چون نویسندهای که در پایینترین شکل ممکن مینویسد، دیگر برایش مدیر خوب و بد فرقی نمیکند، چون سواد او تا این اندازه است. این کمتوجهی هر روز دارد شکلی جدیتر به خود میگیرد، چون تا چندی پیش نویسندگان ما از روی سریالهای ترکی الگوبرداری میکردند، اما امروز کار آنها به جایی کشیده که کارهای گذشته خود را کپی میکنند! این اتفاق بدترین اتفاقی است که میتواند رخ دهد.
این بازیگر در بخش دیگری از سخنانش تأکید کرد: ممکن برخی از نویسندگان مدعی شوند در پایین آمدن سطح کیفی فیلمنامهها، آنها سلیقه مخاطبان را مدنظر داشتهاند. این گفته به نظرم صحیح نیست و نوعی شانه خالی کردن از مسئولیت است، چون آثار آنها بوده که سلیقه تماشاگر را تربیت کرد، والا مخاطبان ایرانی جز با سلیقهترین تماشاگران هستند. بگذارید برای درک بهتر موضوع مثالی بزنم. وقتی کارهای طنز بیکیفیت به طور گسترده تولید میشود و متأسفانه مورد استقبال هم قرار میگیرد، تماشاگر عادت میکند به آن قبیل آثار برای همین تبعات آن را در سینما هم میبینیم، اما کافی است تنها برای مدت تولیدات شکلی فاخر به خود گیرد. در آن زمان مطمئن باشید که کیفیت کارها رشد محسوس پیدا خواهد کرد.
این کارگردان تئاتر در پاسخ به این سؤال که رسالت نهادهای نظارتی در این میان چیست؟ گفت: نهادهای نظارتی زمانی کارکرد عملی خواهند داشت که مستقل باشند، اما زمانی که این نهادها از سوی مدیران انتخاب میشوند و رابطه اکثر اعضا نیز با برنامهسازان نزدیک است، طبیعی است از چنین بخشی نتوان توقع چندانی داشت. نکته تاسفآوری که در این میان وجود دارد، سطحینگری است که این قبیل مراکز انجام میدهند، یعنی معیارهایشان برای ارزیابی تنها به ظاهر خلاصه شده است، برای همین ایراداتشان عمدتاً نمیتواند هدایتگر باشد.
انحصارگرایی؛ آسیب رایج امروز تلویزیون
وی با اشاره به انحصارگرایی رایج در تلویزیون گفت: نکته بعد، در تلویزیون رایج شده عدهای خاص همیشه مشغول به کار باشند، ولی تعداد بسیاری بیکار. این علاوه بر اینکه سبب پایین آمدن کیفیت کارهای نمایشی میشود نوعی حقکشی هم است، چون بخش عظیمی بیکار میشوند و به تبع آن زندگی شخصیشان با مشکل مواجه میشود، اما درباره ارتباط انحصارگرایی با افت کیفی آثار هم باید بگویم، وقتی برنامهساز میبیند همیشه کار برای تولید دارد، دیگر دغدغه بالا بردن سواد سینمایی خود را نخواهد داشت، چون میداند طبق هر شرایطی کار خواهد کرد.
اکبری درباره کیفیت بازیگری هم بیان کرد: درباره حوزه تخصصی خودم هم میخواهم نقدی را مطرح کنم آنهم اینکه شرایط برای ورود به بازیگری دیگر چندان متکی به قواعد حرفهای نیست، بلکه روابط است که در این میان حرف اول را میزند، نتیجه این اتفاق هم پایین آمدن کیفیت بازیها شده است. نکته دیگر به انتخابهای بازیگر بر میگردد. هر بازیگری با انتخابهایش به نوعی پرونده خود را وزین یا کم بار میکند، البته درک میکنم برخی مواقع برای گذران زندگی بازیگر مجبور به حضور در آثاری میشود که شاید خود آنها را دوست نداشته باشد.
بازیگر فیلم «سرعت» گفت: برای در امان ماندن بازیگر از کارهای بیکیفیت توصیه من این است که هنرپیشه نباید درآمد زندگیاش تنها متکی به این حرفه باشد، چون همانگونه گفتم در چنین مواقعی مجبور خواهد بود در هر کاری حاضر باشد، اما اگر بازیگر کاری مستقل داشته باشد قادرند به کارهای بد پاسخ منفی دهد تا کارنامهشان را وزینتر کند.
این بازیگر در انتهای این گفتوگو تاکید کرد: متأسفانه برنامهسازی ناموفق باعث شده هر روز ریزش مخاطب در تلویزیون داشته باشم، هرچند مدیران سیما همیشه در پی انکار این موضوع هستند، اما وقتی این نکته به صورت عیان مشاهده میشود، چگونه میتوان آن را ندید. بحث پایانی من به جوانان مربوط میشود. جوانان همیشه اندیشههایی نو و جدید دارند که شاید با تجربهها کمتر از آن بهره برند، برای همین توصیه من این است به قشر تحصیلکرده اعتماد کنیم تا آینده برنامهسازی، امیدوار کننده باشد.
گفتوگو از داود کنشلو
انتهای پیام