طرح ترویجی منجر به عادت مطالعه نمی‌شود
کد خبر: 3857614
تاریخ انتشار : ۲۸ آبان ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۹
مریم برادران:

طرح ترویجی منجر به عادت مطالعه نمی‌شود

گروه ادب ــ یک نویسنده گفت: پویش‌های کتابخوانی پاسخی دم‌دستی برای ترویج کتابخوانی است و منجر به رواج عادت مطالعه نمی‌شود.

//// مریم برادرانبه گزارش خبرنگار ایکنا؛ ترویج کتاب و کتابخوانی همواره مسئله اصلی در کشورمان بوده و برگزاری بیست و هفتمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی حکایت از همین مسئله دارد و در این راستا برنامه‌ها و طرح‌های گوناگونی برگزار می‌شود. یکی از این طرح‌ها پویش کتابخوانی است که مریم برادران، نویسنده، به آن نقدهایی دارد و در همین باره با او به گفت‌وگو نشستیم. مشروح گپ‌وگفت گروه فرهنگی ایکنا را با این نویسنده در ادامه بخوانید؛

ایکنا ــ به نظرتان چرا ما مردم کتابخوانی نیستیم؟

چهار سال پیش که به نمایشگاه کتاب فرانکفورت رفتم، متوجه شدم که چرا آلمانی‌ها اینقدر اهل مطالعه‌اند، زیرا صنعت چاپشان کتاب‌های خوب، خوش‌دست و سبکی را در اختیار شهروندان قرار می‌دهند که به راحتی می‌توانند آن را حمل کنند و این یک بخش از کار است. مهم‌ترین اتفاق برای کتابخوان شدن مردم این است که فرهنگ مطالعه را از کودکی به فرزندانمان بیاموزیم و لذت مطالعه را به آن‌ها بچشانیم. بقیه راه را خودشان طی می‌کنند و متأسفانه در کشور ما به کتاب کودک چندان اهمیتی داده نمی‌شود و کتاب‌های کودک پر از کلمه‌اند، به جای اینکه پر از تصویر باشند. در صورتی که کتاب‌های ترجمه‌ای کودک متفاوت‌اند. بنابراین مخاطب چه کودک و چه بزرگسال باید از طرف ناشران و تولیدکنندگان کتاب مورد توجه قرار گیرند. برای مثال برای کتاب کودک باید این مسئله را درنظر بگیریم که کودک نیز در ساختن داستان وارد شود و این راه را برای او باز کنیم و اجازه تخیل و تفکر را بدهیم که این اتفاق در رده‌های بعدی نیز قابل پیگیری است.

ایکنا ــ برای ترغیب مردم به کتابخوانی چه باید کرد؟

اولین قدم، فکر کردن به کتابخانه‌های مدارس و بعد کتابخانه‌های عمومی است که چه اندازه از منابع غنی برخوردارند. چه اندازه منابع متناسب با سن دانش آموزان در مدارس وجود دارد

این موضوع مورد علاقه من است و اتفاقاتی که در این زمینه در حال وقوع است، نشان از سطحی‌نگری به این موضوع دارد. در این باره باید چند سؤال از خود بپرسیم و بعد اقداماتی را در این زمینه انجام دهیم. اتفاقی که کمتر در جامعه رخ می‌دهد این است که ما قبل از اینکه سؤال کنیم، جواب‌های آماده‌ای داریم. اینکه ما چقدر لذت مطالعه را به دیگران چشانده‌ایم و اینکه آدم‌ها می‌فهمند خودشان باید عامل باشند و با اراده انتخاب کنند و وقتی با اراده کتاب می‌خوانند چه کتابی را باید بخوانند و آیا منابعی در این زمینه انتخاب و معرفی می‌شود که درست انتخاب کنند. یعنی راهنماهای خوبی که بتوانند این شرایط را فراهم کنند.

در سند تحول نظام آموزشی یک بند مهم وجود دارد که درباره کتابخوانی است، در حالی که به نظرم اولین قدم فکر کردن به کتابخانه‌های مدارس و بعد کتابخانه‌های عمومی است که چه اندازه از منابع غنی برخوردارند. چه اندازه منابع متناسب با سن دانش آموزان در مدارس وجود دارد؟ تعدادی از دانشجویان در سال گذشته تحقیقی را با راهنمایی من در اصفهان آغاز کردند. با گفت‌وگوهایی که انجام دادند درباره کتابخوانی و شرایط کتابخانه مدرسه تحقیق کردند. اولین قدمی که پیش رفتند با چند دانش‌آموز مدرسه گفت‌وگو و پرسشنامه‌هایی را پر کردند و بچه‌هایی که حتی خود را کتابخوان می‌دانستند اولین سؤالشان این بود که کتابی را که به آن علاقه‌مند بودند از کجا بیابند. زیرا بسیاری از کتاب‌هایی که در کتابخانه‌های مدارس است متناسب سن بچه‌ها نیست و همچنین به نیاز آن‌ها پاسخ نمی‌دهد.

باید گفت که هر جا صحبت از مخاطب و ارتباط است، باید به مخاطب احترام بگذاریم و نیازش را بشناسیم. به نظرم این موضوع مورد غفلت واقع شده است. چون همیشه یک نفر هست که مدعی است و آن هم حاکمیت است و بدون اینکه به نسل جوان و نیازهایش نزدیک شود، آن‌ها را گزینش می‌کند. به همین دلیل اکنون فاصله‌های نسلی اساتید و دانشجویان چندان زیاد نیست، من در کلاس‌هایم می‌بینم که دانشجوهایم سال به سال نیازهای متفاوتی دارند. از این رو ترویج کتابخوانی با نگاه حاکمیتی امکان‌پذیر نیست، بلکه باید از ظرفیت‌ها استفاده و شرایط فراهم شود، اما اینکه بخواهند به صورت گزینشی یکسری کتاب‌ها را انتخاب و معرفی کنند، بسیار آسیب‌زاست. ما هنوز ادب مطالعه را در کشورمان نمی‌شناسیم، یعنی اگر خیلی کار مهمی انجام دهیم، این است که بدون توجه به فرهنگ‌ و ظرفیت‌های خودمان از کشورهای دیگر الگو می‌گیریم. به همین دلیل نظام آموزشی‌مان مدتی با الگوی فرانسوی، مدتی با الگوی ژاپن و یا کشورهای دیگر اداره می‌شود، بدون اینکه بفهمیم هر کشوری با توجه به مؤلفه‌های فرهنگی، حتی اجتماعی و اقتصادی الزامات خود را دارد.

با اطمینان می‌گویم که مطالعه برای ما مسئله نیست. اگر مسئله بود و ما درباره این موضوع دغدغه داشتیم، ویژگی‌های جامعه را برای مطالعه بررسی و کشف می‌کر‌دیم و اینکه جامعه برای مطالعه چه الزاماتی را می‌طلبد. ما همواره در برخورد با مسئله‌هایمان همانند مسئله مطالعه برخورد می‌کنیم و صرفاً به یکسری پاسخ‌های سردستی و بسیار سطحی بسنده می‌کنیم و راه‌حل‌های ما از سر باز کردن است نه حل مسئله. به همین دلیل نه مطالعه می‌کنیم و نه به سطوح مختلف جامعه نزدیک می‌شویم که بفهمیم چرا مطالعه می‌کنند.

پویش‌های کتابخوانی؛ فاجعه قرن/ طرح ترویجی که منجر به عادت مطالعه نمی‌شود

ایکنا ــ روی سخن شما با چه کسانی است، مدیران، مخاطبان یا متولیان فرهنگی؟ 

هر کدام سطح مختلف خود را دارند. قسمت‌های گوناگون جامعه اعم از مدیر مدرسه، نظام آموزشی، نهاد کتابخانه‌های عمومی و هر جایی که دغدغه ترویج مطالعه را دارد در این امر سهیم است. همچنین سمن‌ها و انجمن‌های مردمی نیز می‌توانند نقش‌آفرین باشند، زیرا در کشورهای دیگر بسیاری از این اتفاقات در جامعه رخ می‌دهد و قسمت مهم دیگر زمینه‌سازی‌های حاکمیتی است. اکنون همین مسابقه‌های کتابخوانی تبدیل به بدترین اتفاق فرهنگی در جامعه شده است، مثلاً مسابقه ادبی برگزار می‌کنیم و ادعا هم داریم که باعث ترویج مطالعه شد‌ه‌ایم. این کار در کدام کشور انجام و باعث ترویج مطالعه شده است!

ایکنا ــ در واقع مطالعه باید به ترویج کتابخوانی منجر شود؟

بله همین طور است، یعنی انگیزه‌بخشی‌های ما بیرونی است و سبب نهادینه‌سازی نمی‌شود. یعنی با برگزاری مسابقه کتابخوانی فضای متفاوتی ایجاد می‌شود و جریان‌سازی نمی‌شود. جریان‌سازی فرایندهای خاصی دارد اما معمولاً جوسازی می‌کنیم. اشکال دیگر پویش‌های کتابخوانی این است که مقطعی است و آسیب‌های همین امر در نهایت به کتاب برمی‌گردد و یک‌باره بیان می‌کنیم که شمارگان فلان کتاب به چندهزار نسخه رسید، اما گفته نمی‌شود که این کار با چه فرایندی انجام می‌شود، اینکه کسی که در این مسابقه شرکت کرده، مخاطب این کتاب بوده یا فقط به دلیل گرفتن جایزه شرکت کرده است. آیا پایش شده که این مسابقه و کتاب مورد نظر چه تأثیری در مخاطب داشته است؟ آیا این مخاطب به کتاب و مطالعه علاقه‌مند شده است؟

در جامعه چقدر بین آدمی که می‌داند و آن‌که نمی‌داند تفاوت وجود دارد و چقدر الگو معرفی و بیان شده که مطالعه در فرایند زندگی و تصمیم‌گیری آدم‌ها مؤثر است. لازم نیست دست آدم‌ها را بگیریم و به نقطه مطلوب برسانیم. در بسیاری از موارد حاکمیت و رسانه می‌توانند الگوهای مناسبی را معرفی کند. باید به آدم‌ها احترام بگذاریم و آگاهی دهیم تا راه خودشان را انتخاب کنند


ایکنا ــ با توجه به کتاب‌هایی که در این پویش‌ها می‌بینید، چه اندازه نیازسنجی می‌کنند؟

پویش‌های کتابخوانی یک پاسخ دم‌دستی برای حل مسئله کتابخوانی است. بدون بررسی پیامدهای اقدامی گرته‌برداری می‌کنیم. در واقع به جای مسابقه کتابخوانی می‌توانیم کتاب را به درستی و به شکل‌های گوناگون مانند مطالعه گروهی معرفی کنیم و سپس فضای نقد آن را ایجاد کنیم تا مخاطب با لایه‌های مختلف یک اثر آشنا شود. در واقع این گعده‌های کتاب و کتابخوانی را نداریم که می‌تواند بین ما و کتاب رابطه برقرار کند.

در تحقیقی که دانشجویانم انجام دادند دانش‌آموزان گفته بودند که به داستان و رمان علاقه دارند و در کتابخانه مدرسه نیست و بیشتر کتا‌بها تاریخی و مذهبی است که مناسب سنمان نیست یا علاقه‌ای به آن‌ها ندارند. حتی دانش‌آموزان به دلیل در دسترس نبودن کتاب‌های مورد علاقه‌شان، به رمان‌ها و داستانهای سطحی در فضای مجازی روی آورده بودند که اغلب مناسب سن آن‌ها نیستند.

ایکنا ــ آیا افراد اهل مطالعه آنقدر ارج و احترام دارند که الگو باشند؟

در جامعه چقدر بین آدمی که می‌داند و آن‌که نمی‌داند تفاوت وجود دارد و چقدر الگو معرفی و بیان شده که مطالعه در فرایند زندگی و تصمیم‌گیری آدم‌ها مؤثر است. لازم نیست دست آدم‌ها را بگیریم و به نقطه مطلوب برسانیم. در بسیاری از موارد حاکمیت و رسانه می‌توانند الگوهای مناسبی را معرفی کند. باید به آدم‌ها احترام بگذاریم و آگاهی دهیم تا راه خودشان را انتخاب کنند.

پویش‌های کتابخوانی؛ فاجعه قرن/ طرح ترویجی که منجر به عادت مطالعه نمی‌شود

ایکنا ــ چطور شروع به کتابخوانی کنیم؟

در کارگاه داستان‌نویسی‌ام یکسری از آدم‌ها اهل مطالعه بودند و من به فراخور نیاز و علاقه آن‌ها کتاب‌هایی را معرفی می‌کردم و در جلسه بعد با هم درباره آن کتاب‌ها گفت‌وگو می‌کردیم. متوجه شدم که بسیاری از آن‌ها شیوه ارتباط با کتاب را نمی‌دانند و در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که گفت‌وگو و ارتباط حلقه‌ای مفقوده است. اگر می‌خواهیم با کسی ارتباط برقرار کنیم، باید ابتدا نقطه اشتراکمان را بیابیم تا افق‌های جدید دوستی برای ما باز شود و سپس سطح ارتباط ما با همدیگر تعریف می‌شود. در مورد کتاب نیز همینطور است و باید یاد بگیریم چگونه کتاب بخوانیم. شاید گاهی وقت‌ها کتاب را باز می‌کنید که از ابتدا بخوانید، اما ابتدای کتاب نقطه شروع ارتباط نیست و فصل‌هایی هست که اگر از آنجا شروع کنید، کتاب برای شما جذابتر خواهد بود.

گفت‌وگو از سمیه قربانی

انتهای پیام
captcha