کد خبر: 4300057
تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۶:۴۵
حجت‌الاسلام علی‌اکبر رنجبران در گفت‌وگو با ایکنا:

سرچشمه ققنوس اتحاد و عزت ایرانی در نهضت حسینی است + فیلم

نویسنده کتاب «چهل منزل با حسین(ع)» با تأکید بر آنکه مهمترین هدف زندگی و غایت قیام سیدالشهدا(ع)، الهی کردن انسان و رساندن بشر به ملاقات خدای متعال است، تصریح کرد: همین معارف و مبانی بدل به سرچشمه خیزش ققنوس اتحاد و عزت ایرانی در برابر دشمنان شده است.

در دلِ بیابانِ سوزانِ کربلا، نه فقط خیمه‌ها که شرفِ انسانیت به آتش کشیده شد و به یغما رفت. نهضتِ امام حسین(ع)، حماسه‌ای نبود که در روزِ عاشورا به خاک و خون بخوابد؛ آن، جرقه‌ای بود که از دلِ خاکسترِ شهادت، آتشی افروخت بر فرازِ قرن‌ها و سرزمین‌ها. پیامش، فریادِ رسایِ «هیهات منا الذله!» بود؛ نفیِ سکوت در برابرِ بیداد، نپذیرفتنِ ذلت در سایه ظلم و ایستادگی تا پایِ جان برایِ پاسداری از دین و انسانیت. عاشورا درسِ بزرگِ آزادگی و مسئولیت‌پذیری در برابرِ حق است، حتی اگر آسمان بر زمین فرود آید.

و این آتش، در کوره‌ اربعین، جانی دوباره یافت. آن زائرانِ پابرهنه و دل‌سوخته که چون رودی خروشان به سویِ کربلا سرازیر می‌شوند، صرفاً به سوگواری نمی‌آیند؛ آنان، بیعتِ خویش را با آن پیامِ جاودان تجدید می‌کنند. اربعین، نمایشِ زنده‌ «وحدت»، «عشق»، «ایثار» و «پیمانی» ناگسستنی با راهِ حضرت عشق، امام حسین(ع) است. این حرکتِ عظیمِ انسانی، خود پاسداشتِ عملیِ میراثِ عاشوراست؛ میراثی که در سینه‌ها و قدم‌ها زنده می‌ماند و از نسلی به نسلی منتقل می‌شود.

پاسداشتِ این میراثِ گران‌سنگ، فقط در تعزیت، اندوه، ماتم و گریه خلاصه نمی‌شود. پاسداشتِ راستین، در زنده نگاه داشتنِ آن ارزش‌ها در متنِ زندگی و جامعه است.

ارزش‌هایی چون «عدالت‌خواهی» در برابرِ هر گونه تبعیض و ستم؛ «شجاعتِ اخلاقی» در بیانِ حق و مقابله با باطل؛ «ایثار» و «گذشت» در راهِ هدف‌هایِ متعالی و «وحدت» در برابرِ تفرقه‌افکنی‌هایِ دشمنان. از همین روی است که عاشورا چراغِ راهی برایِ تشخیصِ حق از باطل در پیچیده‌ترین گردنه‌هایِ تاریخ است.

پس درست در همین بزنگاه است که باید یادِ رشادت‌هایِ دلاورانِ میهن در دفاع از خاکِ پاک ایران، چون جنگِ سختِ هشت ساله، مدافعان حرم و جنگ 12 روزه که خود جلو‌ه‌ای دیگر از روحِ عاشورایی می‌نماید را حفظ کرده، تبیین و روایت کنیم تا دیگرانی که حاسدان و عاندان این خاک و اتحاد و انسجام و وحدت مردمان انقلابی  و اسلامی آن هستند، حتی فکر تعدی به این بوم و بر و مردمانش را به ذهنِ سیاه و روح زنگار گرفته‌شان راه ندهند.

همان‌گونه که امام حسین(ع) در کربلا برایِ حفظِ اصلِ اسلام و ارزش‌هایِ انسانی قیام کرد، مدافعانِ حرمتِ این سرزمین اهورایی نیز، در هر مقطعی - از جمله دفاع مقدس 12 روزه - با تکیه بر همان روحیه‌ ایثار، شجاعت و دفاع از حریم، در برابرِ تجاوز و استکبار ایستاده‌اند.

سرچشمه ققنوس اتحاد و عزت ایرانی در نهضت حسینی است + فیلم

خونِ پاکِ شهدایِ کربلا، با خونِ شهیدانِ دفاع از وطن، در رودخانه‌ واحدِ مقاومت در برابرِ ظلم و دفاع از کرامت جاری‌ست. آنان نیز درس‌آموخته‌ مکتبِ «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» بودند و هستند.

پاسداشتِ میراثِ عاشورا، پاسداشتِ همین روحیه‌ مقاومت و غیرتِ دینی و ملی در برابرِ هر تجاوز و تحمیلی است.

پس بر همه ما حجت است تا:

پیامِ آزادگی و ظلم‌ستیزیِ عاشورا را در اعماقِ دل و عملِ خویش زنده نگه داریم.

اربعین را نه فقط یک سفر، که نمادِ زنده پیمان با راهِ حق و وحدتِ امت بدانیم.

میراثِ عاشورا را با عملِ به عدالت، شجاعتِ اخلاقی، ایثار در راهِ حق و حفظِ وحدتِ ملی و دینی پاسداری و پاسبانی  کنیم.

و یادِ همهِ شهیدانِ راهِ حق - از کربلا تا امروز - را گرامی بداریم که خونِشان، نهالِ آزادی و عزت را در هر سرزمینی آبیاری می‌کند.


بیشتر بخوانید:

بیان نام «حسین(ع)» اذعان به حقیقت اسلام و کلام‌الله است


ایکنا به بهانه اربعین حضرت ثارالله(ع)؛ جایگاه رفیع مقتل‌نویسی به عنوان یکی از رشیدترین پرچمداران ادبیت ادبیات عاشورایی؛ با هدف زنده نگه داشتن میراث عظیمِ سبزِ «نهضت حسینی» و ثمرهِ سرخِ «مکتب عاشورایی» با حجت‌الاسلام علی‌اکبر رنجبران بر بلندای نشان روشن کتاب «چهل منزل با حسین(ع)» که او قلمی کرده است به گفت‌وگویی صمیمی، صریح و بی‌پرده نشست تا هم از راز ماندگاری 14 قرن حماسه جاودان کربلا و غوغای دشت نینوا با تمامی قافله‌سارانش و به تحقیق عظیم‌ترین سردمدار این حرکت عاشقانه -حضرت اباعبدالله(ع)- سخن بگوید و هم زلف آن معارف سبز و سرخ مکتب حسینی و نهضت عاشورایی را به زلفِ اتفاقات تاریخ معاصر کشورمان، این انقلاب باشکوه 46 ساله با تمامی گردنه‌های سخت و صعبش به ویژه جنگ تحمیلی و دفاع مقدس 12 روزه گره بزند تا کشف سِر و راز سَر به مُهر سرافرازی، عزت و غیرت ایران و ایرانی در پسِ پشتِ اتحاد، همدلی، همبستگی و شکوه غرور ملی مردمان ایران‌زمین را به روایت بنشیند.

آنچه در ادامه از خاطر شما می‌گذرد بخش دوم گفت‌وگوی جاندار و مملو از مبانی جذابِ معرفت عاشورایی با حجت‌الاسلام علی‌اکبر رنجبران، نویسنده کتاب ارجمند «چهل منزل با حسین(ع)» است.

ایکنا - در بخش دوم، نمط گفت‌وگو را کمی فرا و ورای اثر شما یعنی کتاب «چهل منزل با حسین(ع)» استوار کنیم. بسیاری از محققان، پژوهشگران و کارشناسان حوزه «ادبیات دینی» و «ادبیات عاشورایی» بر این مهم اتفاق نظر دارند که زبان و گفتار کلیشه‌ای در قالب آثار مکتوب با محوریت ادبیات عاشورایی به یکی از چشم‌اسفندیارهای این گونه ادبی بدل شده ‌است. تأکید قاطبه کارشناسان امر طی یکی، دو دهه نیز بر تحقق نوآوری زبانی و بهره بردن از خلاقیت‌های نگارشی در حوزه ادبیات عاشورایی برای جذب حداکثری مخاطبان با گوناگونی سلایق و علایق آنها استوار است. اما هنوز هم وقتی با اغلب کتاب‌های حوزه ادبیات دینی و ادبیات عاشورایی همراه می‌شویم، مدام این جمله حضرت ثارالله(ع) در حماسه بزرگ کربلا را می‌شنویم و می‌خوانیم که هدف این قیام «امر به‌ معروف و نهی‌ از منکر» بود و یا جمله بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی که «امام حسین(ع) و کربلا، اسلام را زنده نگه‌ داشته است» را به‌عنوان پیشانی همه این آثار شاهد هستیم. هر دو این جملات بزرگ، عظیم و قابل احترام است؛ اما تکرار آنها و بدون پرداختن به ابعاد دیگر غایت و نهایت پیام عاشورا و هدف قیام اباعبدالله(ع) شاید تمام نیاز و مطالبه مخاطبان امروز را پاسخ مطلوب ندهد! پس از کمال و هدف غایی قیام اباعبدالله و ابعاد متعدد ومتکثر آن بگویید. در گذار این 14 قرن آنچه باعث زنده ماندن «حماسه حسینی» و جریان‌سازی «مکتب حسینی» شده چه مؤلفه‌هایی است؟

در این مهم تردیدی وجود ندارد که ما شیعیان خود را پیروان راستین «حماسه حسینی» و «مکتب حسینی» می‌دانیم. اما این نگاه را حتی گسترش می‌دهم و می‌گویم فارغ از مسلمانان؛ تمامی «آزادی‌خواهان جهان» یکی از اصلی‌ترین الگوهایشان بزرگی چون حضرت اباعبدالله(ع) است. از همین روی باید بیش‌ از پیش‌ از خود بپرسیم که سِرِ استمرار این مکتب چیست؟ و برای رسیدن به پاسخ‌های بطئی و غایی مدام درباره‌ علت قیام سیدالشهدا(ع) تحقیق و پژوهش کنیم.

حسب پرسش شما به دیدگاه خود اشاره می‌کنم و برای بیان ساختار فکری خود نیازمند روایت مقدمه‌ای هستم.

همواره این مسئله را عنوان کرده‌ام که جایگاه امام معصوم در عالم خلقت کجا قرار دارد؟ خداوند عالم را آفرید و بعد فرموده که هدایت‌گری می‌فرستم و آن هدایتگر پیامبر خدا بود. بعد از ایشان نیز خدای متعال، جانشینانی برای رسول خدا قرار داد که ما معتقدیم اولین آنها امیرالمؤمنین(ع) و آخرین آنها در ساحت ائمه، امام دوازدهم، حضرت مهدی(عج) است که امروز در عصر غیبت به سر می‌برد. اما تا به ‌حال چند بار از خود پرسیده‌ایم که کار این بزرگان چه بوده است؟

بی‌تردید خداوند از این خلقت هدفی داشته، آنچنان که فرموده «وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَالإِنسَ إِلّا لِيَعبُدونِ» (جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه مرا بپرستند). حضرت امام صادق(ع) نیز مهمترین دلیل و کارویژگی پیامبر(ص) و امامان را افزایش «معرفت» میان پیروان راستین خداوند معرفی فرموده است. همچنین در آیه شریفه‌ای دیگر از قرآن کریم آمده: «إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ» (همانا تو به سوی پروردگارت در تلاشی و او را ملاقات خواهی کرد)؛ پس تا اینجا دریافتیم که در کنار آن «معرفت»، هدف غایی از خلقت عالم «ملاقات الهی» و «لقاء‌الله» است. اینکه ما مسیری را در این جهان طی کنیم تا به خدا برسیم؛ خدایی شویم؛ یا به ‌طور خیلی خلاصه «خلیفةالله» شویم.

بعد از رسول خدا(ص) که مسیر هدایت و راهنمایی امت مسلمان را برعهده داشت؛ امیرمؤمنان(ع) این کار را انجام دادند که البته در این مسیر، دشمنان موانعی ایجاد کردند و نگذاشتند آنگونه که باید و شاید حضرت مولا با تدبیر و تبیین خود به هدایت مسلمانان بپردازد. سپس دشمنان همین موانع را برای امام حسن مجتبی(ع) ایجاد کردند و سپس تکرار این ظلم و دشمنی برای امام حسین(ع) صورت گرفت و نگذاشتند که ایشان هادی امت در مسیر رستگاری و «خلیفةالله» شدن مردمان باشند.

با مرور همین سیر اتفاقات مبتنی بر هدفی واحد و استمرار دشمنی‌ها، درمی‌یابیم که هدف غایی و بطئی سیدالشهدا(ع) آن بود که بشریت را نمونه‌ای از خدای متعال کند. خلیفةالله کند و آنها را در همین دنیا به مسیر لقاءالله هدایت کنند. این بزرگترین و عظیم‌ترین کاری بود که بر عهده ائمه‌اطهار(ع)، به ‌ویژه حضرت سیدالشهدا(ع) بود اما دشمنان همین را نیز نگذاشتند.

حال با این مقدمه که عنوان کردم اعتقادم را چه به‌عنوان یک روحانی و چه به‌عنوان فردی که سال‌ها عمر پژوهشی خود را در عرصه علوم دینی، فقهی و مقتل گذاشته با قدرت بیان می‌کنم که مهمترین هدف زندگی و نهایتِ غایتِ آرزوی سیدالشهدا(ع)؛ لقاء‌الله یعنی رساندن بشر به ملاقات خدای متعال است. هدف ایشان انسان را الهی کردن بود.

حال می‌توان این پرسش را مطرح کرد که آیا این یک هدف میانی است یا یک هدف نهایی؟ برای شفاف شدن نظرم مثالی بزنم؛ شما می‌خواهید به مشهد مشرف شوید. در مسیر از شهرهای مختلفی مانند دامغان، سمنان، سبزوار، نیشابور و دیگر شهرها می‌گذرید تا به مشهد برسید. اگر در مسیری که در حال طی کردن هستید از شما بپرسند «به کجا می‌روید؟» و بگویید «من به دامغان می‌روم»، دروغ نگفته‌اید. چراکه برای رسیدن به مشهد باید از دامغان بگذرید. یا بگویید سمنان هم، دروغ نگفته‌اید. همچنین اگر بگویید شاهرود و سبزوار؛ اما در نهایت هدف شما رسیدن به مشهد است. پس در بیان هر یک از آن شهرها نیز دروغی در پاسخ به آنکه کجا می‌روید نگفته‌اید.

سرچشمه ققنوس اتحاد و عزت ایرانی در نهضت حسینی است + فیلم

حضرت اباعبدالله(ع) نیز هدفی میانی داشته و به آن هدف میانی نیز اشاره فرموده است. برای آنکه بشر و جامعه اصلاح شود باید زمینه آماده باشد تا فرد بتواند عبادت کند و به خدا برسد. وقتی جامعه‌ای در فساد است، ابتدا باید فساد جامعه از بین برود، جامعه به آرامش برسد و روی آرامش ببیند تا امنیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و امنیت‌های متعدد با همه‌ ابعاد ایجاد شود تا در نهایت، آن مسیرِ رسیدن به خدا برای فرد مؤمن هموار شود.

در حالی‌ که در دوران زیست حضرت ثارالله(ع) زمانه مملو از ظلم بود، پس ابتدا باید ظلم برچیده می‌شد. آنچنان ‌که خود حضرت فرمودند: «إِنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلَا بَطِرًا... وَإِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي... وَأُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ» (من از روی هوسرانی و طغیان خارج نشدم... من فقط برای طلب اصلاح در امت جدم خارج شدم... و می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم). پس اگر می‌گوییم هدف از قیام حضرت اباعبدالله، امر به‌ معروف و نهی‌ از منکر بوده است، این درست است اما آن یک هدف میانی است؛ در قبال آن هدف اصلی که هموار کردن مسیر مسلمانان و مؤمنان در آرامش برای طی کردن و رسیدن به لقاء‌الله و خدایی شدن اشرف مخلوقات است.

مرحوم آیت‌الله مجتبی تهرانی می‌گفتند که «هدف قیام امام حسین(ع) را همه می‌دانیم که بقای اسلام بود.» اسلام برای چه آمده است؟ برای ‌آنکه بشر را برای الهی شدن و به سمت خدا حرکت کردن و رستگاری رهنمون شود. پس هدف نهایی سیدالشهدا(ع) نیز همان است که ما در زیارت اربعین می‌خوانیم: «لِتُنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ...» (تا بندگانت را از جهالت نجات دهی) تا به واسطه عبادت به سمت خدا بروند. پس مقوله عبادت؛ امر به‌ معروف و نهی‌ از منکر و همه اینها اهدافی میانی برای خدایی شدن انسان‌هاست.

پیش‌از این در بخش اول همین گفت‌وگو به حزن و گریه نیز اشاره شد. حتی گریه نیز یک هدف میانی برای آن آرمان بلند حضرت سیدالشهدا(ع) است. در این میان ممکن است برخی بپرسند «اباعبدالله(ع) شهید شد که ما گریه کنیم؟» من می‌گویم نه! اما گریه بر سیدالشهدا(ع) وسیله‌ای است برای یاد اباعبدالله(ع)؛ احیای تفکرات و اندیشه ایشان است که می‌خواستند مسلمانان در آرامش و امنیت به سوی خداوند و رستگاری و خدایی شدن حرکت کنند. این همان مثال رفتن من به سمت مشهد است که برای رسیدن به مشهد باید از مسیرهای میانی نیز رد شویم و آنها را پشت‌سر بگذاریم. پس همه این مبانی، اسرار نهفته‌ای است که در حماسه کربلا، قیام امام حسین(ع)، نهضت و مکتب حسینی وجود دارد.

 با توجه به این توضیحات می‌خواهم بگویم که اگر کسی بگوید که سیدالشهدا(ع) برای امر به‌ معروف و نهی‌ از منکر قیام کرده، دروغ نگفته است. اگر کسی بگوید برای احیای سیره پیغمبر قیام کرده، دروغ نگفته است. برای‌ اینکه بشر را از ضلالت و جهالت نجات دهد، دروغ نگفته است. همه اینها درست است اما هدف نهایی سیدالشهدا آن بود که انسان را به خدا برساند.

گمان می‌کنم یکی از بزرگترین شعرایی که توانسته این تعبیر را به‌خوبی بیان کند و از عهده غایت هدف حضرت اباعبدالله(ع) برآید، «عمان سامانی» است. زمانی ‌که آن لحظات آخر سیدالشهدا(ع) را به شعر ترسیم می‌کند. شعری فوق‌العاده و بسیار زیباست که روایت خلوت ثارالله(ع) را با حضرت حق، زمانی ‌که «جبریلِ امین» پیش حضرت می‌آید. شاید برای برخی از روایت‌هایی که عمان سامانی در آن شعر نقل کرده نتوان منبع متقن ارائه کرد؛ اما این شعر آنقدر زیبا سروده شده است که هدف از قیام سیدالشهدا(ع) را بازتاب می‌دهد و آن اینکه بشر را الهی کند. هدف از خلقت نیز همین است. وجود حضرت سیدالشهدا(ع) و هدف از خلقت اباعبدالله(ع) نیز این است تا بشر را به سمت لقاء‌الله رهنمون باشد.

ایکنا - برای طرح این پرسش می‌خواهم قدری از گفت‌وگوی رسمی رسانه‌ای فاصله بگیرم و خود را به‌ عنوان یکی از مخاطبان کتاب «چهل منزل با حسین(ع)» قرار دهم. پیشتر نیز در فصل اول گفت‌وگو به این نکته اشاره کردم که با وجود آنکه شما 40 مقتل متفاوت درباره سیدالشهدا(ع) را برای رسیدن به یک اثر واحد در دست گرفتید و آنها را ترجمه کردید، مخاطب زبانی بسیار یکدست، ساده، سلیس و روان را با اثرتان در طول همنشینی با این کتاب تجربه می‌کند. اما در نقطه مقابل این توفیق شما، هستند متعدد مقاتلی که ترجمه شده‌اند اما به ‌سبب ادبیات سنگین، ثقیل، مطنطن و یا بهره بردن مترجمان آنها از زبانِ ادبیاتِ فقهی و حوزوی، بیش ‌از آنکه آن آثار برای مخاطب جاذب باشند به دفع آنها منتج می‌شوند. آیا این توفیق برآمده از همان فصل کارهای متعدد و مختلف پژوهشی شما بوده؟ برآمده از تجربه و زیست شخصی شما در سال‌ها قلمی کردن آثار مختلف حوزه ادبیات عاشورایی است؟ حاصل آموزه‌هایی است که به شما منتقل شده؟ یا به شکل ناخودآگاه تحقق این زبان در قلم و روایت شما صورت‌ گرفته است؟

فارغ از این تعریف که لطف و بزرگواری شما را می‌رساند؛ باید صادقانه بگویم که در این یکسان‌سازی زبان و ادبیات کتاب «چهل منزل با حسین(ع)»، دیگرانی نیز دخالت داشتند. قلم، قلم خودم بود؛ اما یکی از دوستان عزیز، جناب آقای اصغری که از مترجمان به‌ نام ادبیات عرب و مدرس دانشگاه است در این مسیر کمک بسیاری به من کرد.

همچنین برادر بزرگوار، استاد ارجمندم که خدا او را حفظ کند؛ استاد محمدرضا سنگری که بیش ‌از 60 سال از عمر گران‌مایه خود را در ادبیات عاشورایی صرف کرده و برای این حوزه قلم زده نیز بر خط به خط این اثر نظارت داشته است. همچنین همراهی استاد سنگری را در کتابی دیگر از آثار خودم به نام «جز زیبایی ندیدم» که در شرح کلام «ما رأیت الا جمیلا» حضرت زینب(س) است نیز با من همراه بوده است. جناب سنگری مداقه عجیبی در حوزه ترجمه و استفاده از لغات برای این دو کتاب داشته و دانش خود را بی‌دریغ در اختیار من و این اثر که به‌نام حضرت ثارالله(س) است قرار داده است.

برای نمونه در ترجمه کتاب «جز زیبایی ندیدم» نوشته بودم که «لشکریان عمر سعد بانگ الرحیل سر دادند برای رفتن به سمت کوفه»؛ استاد سنگری گفت «بانگ الرحیل برای کاروان عشق و برای کاروان نور استفاده می‌شود و استفاده از آن برای کاروان ظلمت (لشکر عمرسعد) استفاده غلطی است و این لفظ را به ‌کار نبر!» می‌خواهم بگویم دقت استاد سنگری در روایت کتاب «چهل منزل با حسین(ع)» و کتاب «جز زیبایی ندیدم» تا به این حد بالا بود و اینکه می‌گویم خط به خط با این دو اثر همراه بوده اغراق نکرده‌ام. باز هم اشاره می‌کنم که کتاب «چهل منزل با حسین(ع)» علاوه‌ بر آنکه قلمش از آنِ من است؛ دسترنج عزیزان دیگری را نیز با خود به همراه دارد که با من در این مسیر همدل بودند.

ایکنا- سپاس به پاسِ رعایت حق مالکیت معنوی و یادکردی از افرادی که در مسیر تدوین کتاب «چهل منزل با حسین(ع)» با شما همراه بودند. نقبی به اتفاقات چند وقت اخیر کشورمان، به ویژه دفاع مقدس 12 روزه بزنیم. اگر تاریخ باشکوه 46 ساله انقلاب اسلامی را رصد کنیم، یکی از اصلی‌ترین بُن‌مایه‌های گفتمان فرهنگی انقلاب از زمان بهمن 1357 که نهال این انقلاب کاشته شد تا به امروز که به درختی تناور، تنومند و پرمیوه بدل شده است، اتکای مردمان ایران‌زمین به باورهای مکتب و نهضت حسینی است. در همین جنگ 12 روزه نیز مقام معظم رهبری، مهمترین خروجی آن را اتحاد، همدلی و هم‌بستگی مردم ایران در مواجهه با رژیم صهیونی دانستند و نامیدند. پرسش من این است که چه آموزه‌ها و انگاره‌های مشترکی را می‌توانیم در قیام حضرت اباعبدالله(ع)، حماسه کربلا، اربعین ایشان با آنچه که کشورمان در این دفاع مقدس 12 روزه پشت‌سر گذاشتند دریابیم؟

حضرت سیدالشهداء به ما نشان دادند که شهادت یک پایان نیست که آغازی عظیم و بزرگ است. علت آن نیز جوشش خون است. باید پرسید چه سِر و رازی در خون مظلوم نهفته است؟ ما نمی‌دانیم خداوند سبحان در عالَم چه اسراری را در خون مظلوم قرار داده  است؟ آن خونی که از سر مبارک یحیی نبی(ع) می‌جوشید و همچنین خون مطهر سیدالشهداء(ع) که بعد از گذار 14 قرن کماکان جوشان است. اینها نمونه‌های شاید کوچکی باشند؛ اما رقم زننده ساحت اتفاقات بسیار بزرگ و عظیمی هستند که بزرگترین آنها همین قیام حضرت سیدالشهدا(ع) است.

برترین و بزرگترین فرد عالم با فجیع‌ترین جنایتی که در کربلا اتفاق می‌افتد به شهادت می‌رسد. آن فرد، نمونه‌گون، نادر و شاخص بود و ما نمونه‌ای شبیه ایشان دیگر نداشته، نداریم و نخواهیم داشت. اما نمونه‌های کوچکتر آن وجود دارد که همواره در طول تاریخ خود را عیان ساخته‌اند.

در همین جنگ تحمیلی 12 روزه، در ترورهایی که در کشور ما اتفاق افتاد؛ نظاره‌گر شهادت‌ها هستیم و این شهادت‌ها دل بسیاری از انسان‌ها را به رنج آورد و هموطنانمان را غصه‌دار کرد. اما مهم این است که خون آن شهیدان آغازکننده مسیر است و هیچ‌کدام از خون بی‌گناه آنها نشانی بر پایان راه و مسیر ایستادن در برابر ظالم و دفاع از مظلوم نیست.

نکته دیگر؛ ظلمی است که در تاریخ از سوی برخی از انسان‌ها نسبت‌ به انسان‌های دیگر؛ برخی از حاکمان نسبت‌ به افراد جامعه خود رُخ داده است. برای همه این اتفاق‌ها و رخدادها نیز نمونه‌های مختلف و متعددی در طول تاریخ برای مظلومان به شکل مشترک وجود داشته و تکرار می‌شوند.

سرچشمه ققنوس اتحاد و عزت ایرانی در نهضت حسینی است + فیلم

نمونه تاریخی برای شما مثال می‌زنم. قبل‌ از وقایع کربلا، «معاویه» آب را در «جنگ صفین» بر لشکریان امیرمؤمنان(ع) بست. اما در ادامه که امیرمؤمنان(ع) بر رود مسلط شد، چنین کاری نکرد. در حالی ‌که این توان و قدرت را پیدا کرد که آب را ببندد؛ اما این کار را نکردند. «یزید»، فرزند معاویه نیز آب را بر امام حسین(ع) و یاران ایشان بست.

در طول تاریخ این اتفاق بارها افتاده است. انگلستان در زمان قاجار و جنگ جهانی دوم با ایران این کار را کرد. آن قحطی بزرگی که در ایران رقم خورد و میلیون‌ها نفر از هموطنانمان جان خود را از دست دادند. همین امروز نیز در همین جنگ نابرابری که رژیم صهیونی با مردمان نوار غزه کرده، شاهد بستن آب و غذا به روی مردمان مسلمان، مظلوم و بی‌دفاع هستیم. این تکرار همان اقداماتی است که ظالمان پیشین نیز انجام داده‌اند.

رَگ، رَگست این آب شیرین، آب شور

در خلایق می‌رود تا نفخِ صور

این همان روایت تکرار تاریخ است که همان جدال مسیر نور و ظلمت را بار دیگر بازنمایی می‌کند.

مهم‌ترین شاخص برای تشخیص نور و تشخیص ظلمت در دوره کنونی ما همین قیام اباعبدالله(ع) است که ما در جنگ 12 روزه نیز شاهد بودیم. بسیاری از فرماندهان شجاع و دلیر دوران دفاع مقدس را در ترورهای ناجوانمردانه جنگ 12 روزه از دست دادیم. از دست دادن هرکدام از آنها غمی بزرگ است.

هرکدام از این فرماندهان یک حاج قاسم سلیمانی بودند. اما از آن‌ جایی ‌که ما موظفیم که بعد از هر مصیبت و گرفتاری که برایمان پیش می‌آید حماسه‌ای بسازیم؛ به تعبیری که این روزها نیز فراوان به‌کار می‌برند که از گرد و غبار این جنگ 12 روزه باید ققنوسی بسازی و شاهد باشیم که ققنوسِ اتحاد و همدلی ایرانیان انقلابی و مسلمان از خاکستر همین جنگ 12 روزه بلند می‌شود و در برابر ظلم و ظالمان زمان می‌ایستد.

آنچنان که مقام معظم رهبری نیز فرمودند که از این به بعد، زمان و زمانه؛ هنگامه حماسه و حماسه‌سازی باید باشد. این اتفاق افتاد و ما کمتر در غم این عزیزان گریستیم و بیشتر به جنبه‌های حماسی این جنگ 12 روزه پرداختیم. این همان درس گرفتن و عبرت آموختن از عاشوراست.

اقدامی که مقام معظم رهبری برای ساختن حماسه از این جنگ 12 روزه داشته‌اند، همان الهام و برداشت از قیام سیدالشهداست. آنچنان که بعد از شهادت سیدالشهدا(ع) ما شور، هیجان و حماسه را در گفتارهای «بانوی بیان» حضرت زینب(س) می‌بینیم. آن حماسه‌آفرینی‌ها را در سخنرانی‌های تبیینی و کلام حضرت زین‌العابدین(ع) می‌بینیم. جایی ‌که گریه و عزاداری سهم کمتری دارد.

از عمقِ وجدان، با تمام اعتقاد و غرورم عرض می‌کنم که در این زمینه ما کم کار کرده‌ایم. در حالی ‌که باید آن هیجان، شور، حماسه و تبیین اتفاقاتی که از قیام حضرت ثارالله(ع)، دفاع مقدس هشت ساله و جنگ 12 روزه را بیشتر مورد روایت‌های کلامی، گفتاری و نوشتاری خود قرار دهیم اما کم‌کاری کردیم.

اینکه حضرت زینب(س) می‌فرمایند «ما رأیت الا جمیلا» (جز زیبایی ندیدم) دنیا دنیا حرف درون خود دارد. ما نیز باید از همین جنگ 12 روزه در کنار همه تلخی‌ها، سختی‌ها و مصائبش؛ زیبایی‌های آن را رصد کنیم و آن را برای خود و جهانیان فریاد زنیم.

سرچشمه ققنوس اتحاد و عزت ایرانی در نهضت حسینی است + فیلم

ایکنا - در پایان این گفت‌وگو اگر نکته و محوری که می‌تواند مکمل و مقوم دو فصل صحبت‌ها و سخنان شما بر بلندای کتاب «چهل منزل با حسین(ع)» باشد را از زبان شما می‌شنویم.

می‌خواهم از این زمان و این فرصت گفت‌وگویی که ایکنا در اختیارم قرار داده بهترین بهره را ببرم و توصیه‌ای به عزیزانی داشته باشم که در کسوت سخنرانی از حضرت سیدالشهدا(ع) می‌گویند.

توصیه‌ام آن است که مقتل را بپرورانند و دنبال خواندن مقتل‌های جدید و خدای‌نکرده مطالب غیرمستند نباشند. گر چه می‌دانم که غور و تفحص در منابع مختلف و مقاتل مستند و متقن، زحمت فراوانی دارد.

زمانی به یکی از همین عزیزان منبری تذکری دادم که مطلبی که اشاره کردید منبع نداشت. آن عزیز که از منبری‌های سرشناس و قدیمی کشورمان بود و به ‌تازگی به رحمت خدا رفته است، به حالت مزاح گفت که «بگوییم امام حسین(ع) سرما خورده و از دنیا رفته است» بنده عرض کردم که خیر! نمی‌خواهیم این را بگوییم اما درباره همین مسئله شهادت حضرت اباعبدالله(ع) همین یک عبارت ساده دنیا دنیا؛ دریا دریا و اقیانوس اقیانوس می‌توان سخن گفت و شعر نوشت و مرثیه‌سرایی کرد.

اینکه پسر حضرت زهرا(س) و امیرمؤمنان(ع)، نوه رسول خدا(ص) را میان دو نهر آب، لب‌تشنه سر از بدن جدا کردند! فقط پیرامون همین اتفاق تا قیامِ قیامت می‌توان مرثیه‌سرایی کرد. با همین نگاه و اتفاق، مردم را در کنار دعوت به گریه، می‌توان به تأمل و تفکر واداشت و ما دیگر به هیچ‌چیز نیازی نخواهیم داشت. همین یک عبارت! آیا حق همین مسئله و اتفاق ادا شده یا نشده است؟

پاسخ به همین پرسش می‌تواند مسیر پیش روی ما را درباره سخن گفتن از حضرت اباعبدالله(ع) روشن کند. این همان بُعدی است که می‌گویم باید مقتل را بپرورانیم. یعنی از زوایای مختلف به مقتل نگاه کنیم. تأکید می‌کنم که کاری بسیار پرزحمت است.

خدا را شاکریم شعرای ما این زحمت و بار آن را بر دوش می‌کشند و تمامی سختی این مهم را به جان خریده‌اند. شعرا، مقتل را بسیار خوب پرورانده‌اند. توصیه ما نیز به همه وعاظ، خطبا و منبری‌ها آن است که از همین زبان و همین تجربه شعرا در پروراندن مقتل بهره ببرند.

سرچشمه ققنوس اتحاد و عزت ایرانی در نهضت حسینی است + فیلم

نکته:

حجت‌الاسلام علی‌اکبر رنجبران، نویسنده کتاب «چهل منزل با حسین(ع)» پیش از آغاز این نشست صمیمی و گفت‌وگو، عنوان کردند که تمایل دارند تا نکته وی مبنی بر رایگان بودن، بدون پرداخت حق‌الزحمه او به عنوان نویسنده برای هر ناشری که مایل به انتشار این کتاب است در پایان گفت‌وگوی ایکنا با وی عنوان شود. او این کار را نذری فرهنگی در مسیر ترویج معارف و مبانی نهضت حسینی و مکتب عاشورایی نامیده است.

گفت‌وگو از امین خرمی

تصویر و تدوین از حامد عبدلی

عکس از محمد نمازی

انتهای پیام
captcha