به گزارش ایکنا؛ به نقل از روابط عمومی این مؤسسه، احمد عطایی، مدیر مؤسسه فرهنگی هنری «قدر ولایت» در یادداشتی به نقد و بررسی هفته کتاب پرداخته و نکات مهمی را تبیین کرده است. در ادامه این یادداشت را میخوانید:
شاخصههای نگاه جامع و راهبردی به هفته کتاب
هفته کتاب سال ۱۳۹۸ همچون هفتههای کتاب سالهای قبل، گذشت. ارزیابی دقیق برنامهها قطعاً بعد از ارائه گزارش شورای سیاستگذاری هفته کتاب و دبیر محترم آن ممکن خواهد بود. اما از آنجا که هفته کتاب، در تقویم جمهوری اسلامی یک رویداد ملی است، از این رو باید برنامههای آن در اندازه ملی و قابل رؤیت بوده و احساس عموم مردم و به ویژه اهالی فرهنگ، هنر و اهل قلم و نشر کشور باشد. آیا چنین احساس و رؤیتی به این گروههای عمومی و تخصصی دست داده است؟
بیگمان برای دستیابی به اهدافی که «هفته کتاب» را در تاریخ تقویمی کشور وارد کرده است، باید شاخصها و تعریفهای درستی از کتاب و کتابخوانی و سیاستهایی که بتوانند کتاب را به مدت یک هفته در قله توجهات مخاطبان، ذیربطان و ذینفعان نگهدارند و تأثیرات آن را در طول یکسال آینده حفظ، رصد و ارزیابی کنند، وجود داشته باشد.
به نظر میرسد جای چنین سیاستها، برنامهها، شاخصها و تعاریف خالی است یا اگر وجود داشته باشند سطحی بوده و کمتر عمقی و اثرگذار هستند. اگر نکته مهم و شاخص اثرگذاری مورد توجه مسئولان و دستاندرکاران و متولیان این هفته در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مؤسسات تابعه آن به ویژه خانه کتاب، قرار گیرد؛ اهداف هفته کتاب به میزان قابل توجهی برآورده خواهد شد.
«هفته کتاب» نام بیمسما و صرفاً یک رویداد تقویمی: نگاهی به رخدادهای مهم حوزه کتاب و زمان برگزاری آنها، به خوبی نشان میدهد که درج «هفته کتاب» در تقویم رویداهای کشور، صرفاً یک نام بیمسما است.
نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران به عنوان بزرگترین رخداد فرهنگی کشور در حوزه کتاب، هر ساله در اردیبهشت برگزار میشود. حتی عموم مردم تاریخ برگزاری این رخداد بزرگ را در حافظه خود حفظ کردهاند، اما کمتر از «هفته کتاب» باخبرند!
مسئولان فرهنگی مرتبط با کتاب از معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفته تا خانه کتاب و مؤسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران و... گزارش عملکرد خود را از ابتدای فروردین تا انتهای اسفند هر ساله تنظیم و ارائه میکنند و عملاً «هفته کتاب» را تهی از محتوا میکنند و آن را مبنای گزارشهای خود قرار نمیدهند. انتخاب کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در اسفند هر سال به همت خانه کتاب انجام میشود و همینطور ناشر نمونه سال و...
ملاحظه میکنیم که برنامههایی که از لحاظ محتوا مربوط به کتاب هستند در خارج از «هفته کتاب» اتفاق میافتند و اجرا میشوند. در چنین وضعیتی چه توقع که «هفته کتاب» از رونق و عمق و اثربخشی برخوردار شود؟ نامگذاری روزهای یک هفته بدون اتفاق خاصی، چه تأثیری در جلب توجه عموم و اهالی فرهنگ و کتاب، خواهد داشت؟ به نظر میرسد باید کار کارشناسی درستی برای همه فعالیتهای مربوط به «کتاب» انجام شود و تا جایی که «هفته کتاب» اقتضا دارد، این فعالیتها به جایگاه خود برگردد و با برنامههای ابتکاری و ابداعی تقویت شوند تا این هفته از نام بیمسما خارج شده و اتفاقاتی که رخ میدهد آن را در اذهان و حافظه عمومی و نخبگانی، تثبیت کند.
نگاه صحیح، هوشمندانه و عمیق به ماهیت کتاب و جایگاه هفته کتاب: یکی از کاستیهای اساسی که در فرهنگ کشور محسوس است، نگاه دقیق و عمیق نسبت به ماهیت فعالیتها و برنامههای فرهنگی است که «کتاب» یکی از این فعالیتهاست. سایه «رویکرد ارائه کارنامه» در نگاه متولیان رسمی فرهنگ کشور، بلایی است که فرصتها و امکانات زیادی را سوزانده و میسوزاند. «کارنامه» محور بودن سیاستها، برنامهها و حتی ترکیب افراد تشکیل دهنده شوراها، تلاشها را کمثمر، بدون بازده مناسب، اثرگذاری کم و غیر قابل ارزیابی کرده است. اجرای الزامی و اجباری برنامهها، با افرادی که به عنوان مسئولان رسمی مؤسسات و وزارتخانه باید حضور داشته باشند؛ به نگاه کارنامهمحور منتج شده و یا آن را تشدید میکند.
حضور افراد کارشناس، توانمند و با تجربه که نیاز به ارائه کارنامه ندارند که صاحبان دیدگاههای انتقادی نسبت به روند رسمی و اداری فرهنگ کشور به ویژه حوزه کتاب هستند، میتواند به نگاه عمیقتر و دقیقتر به ماهیت هفته کتاب منجر شده و شاهد سیاستها و برنامههای عمیق و اثرگذار در ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی بود. باید نقشه جامع از «کتاب»، «مخاطبان» و «تولیدکنندگان» و جایگاه آن در «فرهنگ عمومی» داشت تا طرحریزی و برنامهنویسی و اجرای قوی و اثر بخش در هفته کتاب امکانپذیر باشد.
متأسفانه شوراهای کارنامهای و رسمی، چنین نگاه جامع و نقشه راهی را نمیتوانند تهیه و عملیاتی کنند. بحث واگذاری در میان نیست، بلکه ترکیب افراد این شوراها باید کارشناسانه و جهادیمحور باشد نه وظیفهمحور، تا صورتبندی نیروها به سمت فهم درست از مسئله و راهحلهای زودبازده، اما ماندگار سوق پیدا کند و شجاعت طرح برنامههای ابتکاری و اجرای آنها، ممکن شود. بیگمان ترکیب و صورتبندی شوراها بایستی از حالت سنتی و پوستهای خارج شود و همچنین انتخاب و تشکیل شوراها از پایان هفته کتاب هر سال با توجه به ارزیابیهای انجام شده، اجرایی شوند نه یک ماه- کم و زیاد - مانده به هفته کتاب، اعضا انتخاب و با چند جلسه، قال قضیه کنده شود!
باید شورا در طول سال فعال باشد و نگاه صحیح، هوشمندانه و عمیق نسبت به کتاب و آنچه در هفته کتاب بایستی شکل بگیرد، پیدا کند و حتماً اعضاء شورا باید جوان، شجاع، فهیم، تلاشگر، فارغ از جناحبندیها، باشند و گرنه آش همین است و کاسه همین.
شاخصهای برنامههای «هفته کتاب» موفق:
قطعاً برای تحقق اهداف «هفته کتاب» و اثرگذاری برنامههای این هفته در حافظه عموم مردم و نخبگان، برنامههای این هفته باید دارای شاخصها و ملاکهایی باشد تا چنین آثاری بر آن مترتب شود.
عمقگرا بودن برنامهها
برنامههای «هفته کتاب» باید عمقگرا باشند، یعنی اجرای آنها، به شوق و انس هر چه بیشتر مردم با کتاب منتهی شود بطوری که بعد از هر «هفته کتاب» بتوان ثابت کرد که چندین گام به این هدف مهم نزدیک شدهایم و آمارهای مطاله کتاب رو به افزایش باشد. عمقگرایی با فراوانی تعداد برنامهها رابطه عکس دارد. برنامههای کوچک و زیاد، معمولاً سطحی و کم اثر هستند. اولویتبندی و پرداختن به برنامههای مهمتر، لازمه عمقگرایی است.
گفتمانساز بودن برنامهها
ریلگذاری و تهیه نقشه راه، اولویت اول است. این ریل باید در این هفته مورد توجه، بحث کارشناسی و گفتمانی قرار گیرد. در این هفته باید باب گفتمان عمومی و نخبگانی باز شود و مسئولان فرهنگی در حوزه کتاب، کارنامه یکساله خود را به بحث بگذارند و با جلسات کارشناسی و ارتباط مستقیم با مردم و جوانان، نظرات را اخذ کند. این هفته باید به یک نماد از «کتاب و کتابخوانی» تبدیل شود که آثار آن در تمامی برنامههای یکساله متولیان فرهنگ کتاب و خانوادهها باقی بماند.
تحلیلگرا بودن برنامهها
«هفته کتاب» باید در میان نقشداران تولید کتاب، اعم از اهل قلم، طراح، ناشر، ویراستار و... همچنین در میان مطالعه کنندگان و اعضاء کتابخانهها و کتابداران، تحرکآفرین و خاطرهآمیز باشد. اگر قرارست بزرگداشت، تجلیل و... از این اثرگذاران در حوزه کتاب انجام شود، «هفته کتاب» بهترین زمان آن است. قطعاً این اتفاقات، آثار شیرین در ذائقههای آنان بر جای خواهد گذاشت و از این طریق فضای عمومی جامعه و خانوادهها به هفته کتاب و گفتمان کتاب جلب شده و عطر «دوست مهربان» در جامعه خواهد پیچید و مشامها را معطر خواهد کرد.
دستاورد محور بودن برنامهها
برنامههای «هفته کتاب» باید دستاوردهای یکساله حوزه نشر مکتوب کشور را به نمایش بگذارند و امکان نقد و تقویت جنبههای مثبت دستاوردها را فراهم آورد. تولیدات یک ساله حوزه کتاب در موضوعات مختلف در این هفته باید در معرض نمایش و بازدید عمومی و نخبگانی قرار گیرد تا تصویر تجمیعی از این تولیدات در حافظه ملی ایجاد شود و به فضای گفتمانی این هفته کمک کند. حدوداً بین ۱۱۰ تا ۱۲۰ هزار عنوان کتاب منتشر شده در یک سال در موضوعات مختلف، در یک مجموعه در معرض نقد و گفتمان قرار نمیگیرند، در حالی که این هفته میتواند بخشی از این نیازمندی را مرتفع کند.
آیا این تولیدات در جهتگیری کلی و موضوعی، توانسته در تحقق «گام دوم انقلاب» رسالت خود را انجام دهد؟ آیا این مجموعه تولید فرهنگی، سمت و سوی تقویت باورهای دینی و بصیرت بخشی انقلاب اسلامی و دشمنشناسی را داشته است؟ و دهها سؤال دیگر که ذهنهای مردمی و نخبگانی بدنبال پاسخ آنها هستند و این هفته میتواند در این جهت مؤثر باشد.
مشارکتمحور بودن برنامهها
اهالی حوزه کتاب، کم نیستند؛ اما حضور آنها در برنامههای «هفته کتاب» بعضاً صفر و گاهی در حد بسیار ضعیف دیده میشود. تشکلهای نشر، اتحادیه و تعاونی صنفی نشر، مجموعه بزرگ ناشران، خانواده بزرگ نویسندگان و طراحان و ویراستاران، صنفهای چاپ و لیتوگرافی، کتابخانهها و کتابداران، نهادهای مرتبط با کتاب و... مجموعه بزرگ و جمعیت بسیاری را شامل میشوند که مشارکت آنها در برنامههای «هفته کتاب» و استفاده از ظرفیت آنها در برنامههای ابتکاری و ابداعی، این هفته را بسیار پُر بار و پُر خاطره و ماندگار میکند.
چرا اغلب این مجموعههای بزرگ، در شورای سیاستگزاری غائباند؟ چرا در برنامهها جایی برای آنها دیده نمیشود؟ چرا در اجرا دخالت داده نمیشوند؟ آیا بدون حضور و مشارکت فعال آنان میتوان از این هفته، انتظار معجزه و اثرگذاری داشت؟
سؤال اساسی اینجاست که: آیا «حال خوش خواندن» که شعار دو سال هفته کتاب است، در جامعه بوجود آمده است؟ ارزیابی دستاندرکاران این هفته از اجرای سالیانه برنامههای «هفته کتاب» چیست؟ برنامه چقدر اهداف و خواستهها را تأمین کرده است؟
به نظر ما، تا در شاخصها و معیارهای مطرح شده در برنامههای «هفته کتاب» ملاحظه جدی گنجانده نشود و سمت و سوی برنامهها همچنان سطحیگرا و غیر مشارکتجویانه و فاقد خاصیت گفتمانی باشند، «حال خوش خواندن» که به وجود نمیآید، بلکه نوعی سرخوردگی خواندن هم اتفاق میافتد. آیا آمارهایی که اخیراً وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح کرد، غیر این را نشان میدهد؟ ۱۲ دقیقه متوسط مطالعه روزانه، زیبنده نظام جمهوری اسلامی نیست.
انتهای پیام