
خسرو معصومی، کارگردان سینما در گفتوگو با
ایکنا با بیان اینکه دوست دارد درباره کودکان فیلم بسازد نه برای آنها، اظهار کرد: من کمتر برای کودکان فیلم میسازم زیرا عموماً چنین آثاری با موافقت مدیران سینمایی برای تولید مواجه نمیشوند. آنها مدعیاند این آثار فروش خوبی ندارند و از نظر اقتصادی بازگشت سرمایه را تضمین نمیکنند. در چنین فضایی سینماگری چون من نمیتواند در ژانری که بخواهد اثر خوبی تولید کند و حضور مثمرثمر داشته باشد.
وی افزود: آثار مربوط به کودکان به دو شکل ارائه میشوند، اول فیلمهایی که برای کودکان است که در آن فانتزی پردازی از ویژگیهای بارز آن است و دوم فیلمهایی است که درباره کودکان ساخته میشود. من بهعنوان فیلمساز بیشتر علاقهمندم درباره کودکان فیلم بسازم ، زیرا نه دغدغه پرداختن به فانتزیهای کودکانه را دارم نه اینکه در این زمینه تخصص لازم را دارم. نکته دیگری که در فیلمهای فانتزی وجود دارد تکیه ویژه این آثار بر فروش است و این موضوع برای من اولویت چندانی ندارد.
کارگردان فیلم «باد در علفزارها میپیچد» تأکید کرد: بیعلاقهگی من به آثار پرفروش به این دلیل نیست که نمیتوانم چنین آثاری تولید کنم، زیرا سالها پیش من فیلم پر پرواز را ساختم که پرفروشترین فیلم آن سال بود، با این وجود ترجیح میدهم دیگر فیلم نسازم تا باز هم بخواهم اثر گیشهپسند بسازم البته تولید این آثار یکی از الزمات سینماست اما باید کسانی وارد این ژانر شوند که علاقهمندند سینما را تنها ابزار سرگرمی بدانند.
«قصههای مجید» فیلمی انگیزشی برای کودکان
معصومی ادامه داد: قصه «ماهی سیاه کوچولو» نوشته صمد بهرنگی یا «قصههای مجید» هوشنگ مرادی کرمانی آثاریاند که بیش از سرگرم کردن کودکان تلاش میکنند برای کودک انگیزه ایجاد کنند و این اثرات را دقیقاً در زمانی که سریال قصههای مجید پخش میشد را در بین کودکان شاهد بودیم. من این رویکرد را در فیلمهایی چون؛ «سفر شبانه» و «دوران کودکی» لحاظ کردم، ولی متأسفانه فیلم دوم بعد از ۳۰ سال هنوز فرصت اکران پیدا نکرده است.
این فیلمساز ادامه داد: فیلم دوران کودکی برگرفته از نمایشنامهای از چخوف بود. در این فیلم قصه کودکی روایت میشد که در کفاشی کار میکند. او در شب کریسمس آرزو میکند پدرش بیاید و او را از آن کفاشی ببرد. قصه آنقدر فضای عاطفی و جذابی دارد که نمیتوان تحت تأثیر آن قرار نگرفت، در طول داستان تمام دنیای کودکانه این پسر و حسرتهایی که دارد بیان میشود. این مسئله شاید در ظاهر تلخ باشد، ولی به نظرم تأثیرگذاری آن خیرهکننده است.
وی در پاسخ به این سؤال که فیلمسازی درباره کودک چه الزاماتی دارد گفت: فیلمسازی درباره کودکان تنها پرداختن به مشکلات آنها نیست و نیازمند آنیم که لحظات شاد کودکان را هم تصویر کنیم اما نمیتوان یک نکته را از یاد برد، آن هم اینکه فیلمسازی در این حوزه زمانی کاربردی است که در آن کمبودهای کودکان تصویر شود. مثلاً اگر بخواهیم به کودکان کار بپردازیم، وقتی مسائل و مصائب آنها بسیار زیاد است و آنها کمتر اوقات خوشی دارند که بتوان روی آن تکیه کرد، البته باید دید اگر بر روی کمبودهای کودکان کار تمرکز کنیم برای آنها نتایج بهتری خواهد داشت یا اینکه بخواهیم از خوشیهای آنها بگوییم؟
فلسفه کاری سیاستگذاران فرهنگی همسو با تولیدات فاخر نیست
وی درباره سیاستگذاری مسئولان در سینمای کودک گفت: متأسفانه تفکری که امروز در میان مدیران دولتی رایج است با فلسفه کاری آنها کاملاً متفاوت است، زیرا وقتی طرحی به آنها ارائه میشود اولین سؤالی که میپرسند درباره بازگشت سرمایه است، در صورتیکه بخش دولتی موظف است در حوزه فرهنگ سرمایهگذاری کند، اما این اتفاق سالهاست در بین مدیران فراموش شده است به همین جهت عمده آثار بیکیفیتاند و نقش مدیران در شکلگیری این وضعیت بسیار پررنگ است.
کارگردان فیلم «کار کثیف» با بیان اینکه فیلمهای زرد سطح سلیقه مخاطبان را پایان آورده است، تأکید کرد: متأسفانه رشد فیلمهای زرد و گیشهپسند به اندازهای رایج شده که اثراتش را به عینه روی مخاطبان شاهدیم. کافی ایست نگاهی به لیست فروش آثار سینمایی بندازید تا دریابید چه آثاری در صدر لیست فروش قرار دارند. به همین جهت وقتی فیلمی، چون «درخت گیلاس» ساخته عباس کیارستمی اکران میشود با نهایت تعجب تماشاگر ناراضی از سالن بیرون میآید به همین جهت بالا بردن سطح ذائقه مخاطب هم نیم دیگری از راه است که برای رسیدن به سینما مطلوب باید به آن توجه کرد.
معصومی در پایان درباره تلاش برای بالا بردن سواد رسانهای در میان کودکان اظهار کرد: افزایش سواد رسانهای کودکان در شرایط فعلی یکی از وظایف اصلی این ژانر است، زیرا تمام تلاشها زمانی به ثمر خواهد نشست و سینمای کودک به اعتلا خواهد رسید که سازنده خود سواد رسانهای آکادمیک داشته باشد و دنیای کودکان را بشناسد تا بتواند به صورت دقیق و موشکافانه آن را بررسی کند.
انتهای پیام