
مهدی فارسی، کارگردان مستند «صد سال تنهایی» در گفتوگو با ایکنا درباره چرایی و چگونگی ساخت این مستند گفت: در این مستند به زندگی «حاج عبدالله والی» و اقداماتش در منطقه بشاگرد، میپردازد. او ۲۳ سال در آن منطقه بهعنوان سرپرست کمیته امداد فعالیت کرده است. او در ابتدا بهعنوان کارمند بانک به آن منطقه سفر کرد، اما وقتی با محرومیت مردم منطقه روبهرو شد تصمیم گرفت زندگیاش را وقف محرومیتزدایی از این منطقه کند. والی در اردیبهشت سال ۸۴ درگذشت. او به عنوان نماد مدیریت جهادی شناخته میشود و مؤسس اردوهای جهادی بود. او حدود ۲۲ سال فعالیت کرد و با اجرای طرحهای گسترده عمرانی، مردم محروم بشاگرد را از فقر رهانید و چهره قبلی این منطقه را به کلی دگرگون کرد.
نامی که در تاریخ میماند
فعالیتهای مرحوم والی به گونهای بود که رهبر انقلاب هم درباره او میگوید: «مرحوم آقای حاج عبدالله والی یکی از آدمهایی است که قطعاً در تاریخ انقلاب و تاریخ کشور اسمش خواهد ماند و نامش به نیکی یاد خواهد شد؛ خداوند درجاتش را عالی کند. من با اینکه ایشان را از نزدیک ندیده بودم و هیچ یادم نمیآید که با ایشان ملاقاتی داشته باشم، اما دورادور ایشان را میشناختم، میدانستم که در بشاگرد مشغول خدمات با ارزشی هستند. منطقه را هم من میشناختم، به قول خودشان، بِش گَرد. ما ایرانشهر که بودیم، از منطقههای دلگان و بشاگرد و میناب -چون دلگان سر راه بشاگرد به ایرانشهر است، همهاش سر راه میناب است- بعضی از دوست و آشناهای ما با زحمت این راه سخت و طولانی را طی میکردند و به دیدن ما میآمدند. از بشاگرد گاهی پیش من میآمدند. یکوقت از آنجا یک پیرمردی آمد که یک جنبه روحانی داشت -اهل علم نبود، یک پارچه سفیدی سرش پیچیده بود- یادم هم نیست اسمش چه بود. آمد و از فقر آن مردم شکایت میکرد. یک عبارتی بکار برد که از بس من خوشم آمد، بعد از سی و چند سال، تا حالا یادم مانده. گفت: آنجا «های هایِ آب است و وای وایِ نان»! آن طرفهای دلگان آب زیاد است، ولی زمین نیست، در نتیجه نان نیست. قبل از انقلاب مثل اینکه اینجا بکُل وجود خارجی نداشت، یعنی دستگاههای حکومتی اصلاً به آنجا اعتنایی نداشتند. آنوقت بعد از انقلاب، یک مرد جوانِ مؤمنِ انقلابی پا میشود میرود آنجا، همه دلبستگیهایش را، از شهر و خانه و زندگی، به مرکز مأموریت منتقل میکند و برادرهایش را هم میکشاند، دنبال خودش میبرد.»
این کارگردان افزود: حاج عبدالله والی را میتوان یکی از اسوههای درخشان عمل و اقدام جهادی دانست که در لبیکگویی به اشاره حضرت امام (رضواناللهتعالیعلیه) که فرموده بودند: «به داد بشاگرد برسید!» به منطقه دورافتاده و محروم بشاگرد هجرت کرد و اقدامات ارزشمندی در این منطقه انجام داد.
وعده شهید آوینی محقق شد
وی افزود: با توجه به اطلاعاتی که در مورد مرحوم والی داشتم، سال گذشته برای ساخت یک مجموعه مستند با محوریت محرومیتزدایی به خرمشهر رفتم و برای ساخت این اثر به مناطق مختلفی از کشور سفر کردم تا بتوانم لوکشینهای مورد نظرم را انتخاب کنم. در حین ساخت اثر با برخی فعالیتهای مرحوم والی مواجه شدم. به همین جهت یکی از قسمتهای این مجموعه را به او اختصاص دادیم، اما در ادامه احساس کردم این مجموعه قادر است در قالب یک مستند مجزا تولید شود. بدین ترتیب ایده ساخت این مجموعه شکل گرفت. جالب است بدانید منطقهای که والی سالها در آنجا کار میکرد، پیش از انقلاب به عنوان بخشی غیرمسکونی شناخته شده بود. او پس از بررسیهای گوناگون دریافت که نزدیک به ۱۰۰ روستا در آنجا قرار دارد و همه تلاشش را برای رفع محرومیت مردم آن منطقه انجام داد.
این فیلمساز درباره استقبال مخاطب از این مجموعه اظهار کرد: وقتی مجموعه خرمشهر از سیما پخش شد با استقبال بسیار خوب مخاطبان مواجه شد و تاکنون این مستند بیش از ۱۰ بار از شبکههای مختلف پخش شده است. مستند صد سال تنهایی هم در جشنواره و محافلی که پخش شده با استقبال خوبی مواجه شده است و در تلاشیم که از سیما هم پخش شود، ولی یقیناً بخشی از این اثر در سیما قابل پخش نخواهد بود.
فارسی در پاسخ توضیح داد: اگر یک فهرست ۱۰۰ نفری از افراد تأثیرگذار انقلاب تهیه کنیم، مطمئناً نام عبدالله والی در این لیست قرار میگیرد. درباره منطقه بشاگرد باید گفت پیشتر شهید آوینی در یکی از آثارش که «خانگزیدهها» نام داشت به برخی از مسائل این منطقه پرداخته بود. این اثر بیشتر جنبه امیدبخشی به مردم را داشت و به آنها القا میکرد که مشکلاتشان برطرف خواهد شد و گویا اقدامات عبدالله والی همان فعالیتهایی است که شهید آوینی به آنها وعده داده بود.
وقتی عکس مرحوم والی امنیتمان را تأمین کرد
فارسی درباره محبوبیت عبدالله والی در بشاگرد گفت: در طول ساخت صد سال تنهایی مجبور بودیم از مناطقی عبور کنیم که از نظر امنیتی شاید فعالیت در آن مکان سخت بود و هر لحظه ممکن بود با حمله اشرار مواجه شویم، برای حفظ امنیت گروه عکس مرحوم والی را روی شیشه ماشین زده بودیم. این عکس برایمان حکم یک گردان زرهی را داشت که باعث میشد هیچ فرد یا گروهی به ما نزدیک نشود.
فارسی در پایان درباره وضعیت مستند و تولیدات انقلابی در این حوزه گفت: آثار مستند در کشورمان تنها وسیلهای برای پر کردن برنامه نمایش جشنوارهای مستند است، درصورتیکه در کشورهای صاحب سینما این قبیل آثار درآمدزاست و در سینماها برای آنها بلیتفروشی صورت میگیرد. این اتفاق هم در ایران باید رخ دهد. البته با پخش تلویزیونی مردم آثار مستند را میبینند، اما این نوع نمایش برای تولیدکنندگان درآمدی ندارد.
انتهای پیام