پاسخ شجاعانه و کوبنده سحرگاه امروز پاسداران حریم عزت و استقلال ایران در نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به اقدام ددمنشانه ایالات متحده آمریکا در ترور برجستهترین فرمانده مقاومت، شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی و یاران شهیدش، موجی از امید را در دل میلیونها انسان رنج کشیده و مظلوم در سراسر عالم ایجاد کرد.
این اقدام که در چارچوب منطق بازدارندگی متقابل قابل تحلیل و بررسی است نشان از آن دارد که «وضعیت تصاعد تهدید» طی هفتههای و روزهای اخیر زمینه را برای «خطر تصاعد بحران» و تغییر در موازنه تهدید فراهم کرده است. چنانچه دو کشور در آستانه یک برخورد نظامی سخت قرار دارند. هرچند ایران بارها اعلام نموده بود آغاز کننده هیچ جنگی نخواهد بود، اما همواره بر این مسئله نیز تاکید داشته که پایان بخش بحران، آغازکننده آن نخواهد بود.
اقدامات هفتههای اخیر ایالات متحده در حمله با مراکز فرماندهی و پشتیبانی بسیج مردمی عراق به عنوان یک نیروی نظامی رسمی، و نیز ترور فرماندهان آن و دسته آخر به شهادت رساندن فرمانده برجسته جبهه مقاومت، شهید سلیمانی و معاون سازمان الحشدالشعبی عراق، شهید ابومهدی المهندس، اقداماتی بود که بر اساس مدل شکل گیری بحرانهای بینالمللی، فرایند بحران را از حالت جرقه، به وضعیت تصاعد بحران تغییر داد.
در وضعیت تصاعد بحران، اقدامات متقابل در کوتاهترین زمان به وقوع میپیوندند و به سرعت زمینه را برای شکل گیری یکی از دو وضعیت بروز جنگ تمام عیار و یا فروکش کردن بحران سوق میدهند. در خصوص سناریوی نخست، شواهد میدانی نشان از آن دارد که احتمال بروز یک جنگ فراگیر میان ایران و آمریکا بر اساس محاسبات استراتژیک محتمل نخواهد بود چرا که اولاً ایران آغازکننده این بحران نبوده است و ثانیاً آمریکا به لحاظ شرایط سیاسی و نظامی در وضعیت تداوم بحران نیست. چراکه هرگونه پاسخ به اقدام متقابل ایران زمینه را برای اشتعال هرچه بیشتر بحران در منطقه فراهم میسازد و از همین رو، محدوده زمان و نیز دامنه بحران از اختیار آغازکننده بحران خارج میشود.
پاسخ ایران به این اقدام بر اساس راهبرد «ضربه دوم بازدارنده» قابل توجیه و بررسی است. پیش بینی میشود ضربات و اقدامات متقابل از «محیط مستقیم» به «محیط نیابتی» انتقال یافته و دیگر نیروهای محور مقاومت در منطقه نیز پاسخ متقابلی به این اقدام ارتش ایالات متحده ابراز دارند. این وضعیت میتواند به ایجاد یک «وضعیت تهدید مارپیچ فزاینده» منجر شود. کمترین نتیجه شکل گیری این وضعیت، تغییر در توازن بازدارندگی برای نیروی متجاوز است. چراکه آمریکا هزاران کیلومتر دورتر از سرزمین خود، در محاصره نیروهای مقاومت قرار گرفته و از آسیب پذیری بسیار بالایی برخوردار است.
اما سناریوی دوم که ادامه تداوم وضعیت بحران تا فروکش کردن بحران است از احتمال بیشتری برخوردار است. مصوبه اخیر پارلمان عراق مبنی بر لزوم خروج نیروهای خارجی از عراق بدین معناست که ادامه حضور نیروهای خارجی به منزله اشغال نظامی خاک یک کشور است که تجربه دو دهه اخیر برای نیروهای متجاوز در منطقه یادآور تجربیات تلخی برای آنهاست. بی تردید، نیروهای مقاومت در عراق ترور فرمانده برجسته خود، مجاهد عظیمالشأن، شهید ابومهدی را بی پاسخ نخواهند گذاشت و مصوبه اخیر پارلمان عراق، زمینه لازم برای پاسخ تلافی جویانه مشروع آنها را فراهم میسازد.
تغییر در موازنه قدرت در منطقه و نیز روندهای در حال حاضر در نظام بینالملل همگی نشان از افول شتابنده قدرت ایالات متحده در سطح سیستمی و حتی زیرسیستمی است. نظم در حال شکل گیری در منطقه خاورمیانه نشانهای آشکار از تغییر در نظم سیاست جهانی معاصر است. تقویت منطق چندجانبه گرایی در جهان نیز دلیل دیگری در تایید این مدعاست.
فرجام سخن آنکه خون پاک شهیدان محور مقاومت طلیعهای بر شکل گیری یک نظم نوین در عرصه نظام بینالمللی و آغازگر یک فرایند شتابان در ایجاد یک نظم سیستمی در محیط خاورمیانه است. خاورمیانه جدید فضای تنگی برای آمریکا خواهد داشت و آغازکننده بحران، تنها بازنده این میدان خواهد بود؛ که این وعده حتمی خداوند است: «إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ».
محمد محمودیکیا، عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی
انتهای پیام