به گزارش ایکنا؛ در این شماره از پژوهشنامه تاریخ، مقالاتی با عناوین «رفتارهای برآمده از تنازعات مالی اصحاب با پیامبر(ص) و ائمه و چگونگی مواجهه ایشان با مسئله»، «نظمیه و سیاستهای تجددگرایی پهلوی اول»، «کارکرد نظام امارت در احیای هویت ایرانی در دوره اسلامی(سده سوم تا پنجم ه.ق)»، «نقش و کارکردهای سیاسی حج در عصر عباسی»، «بررسی تحلیلی تاریخنگری و تاریخنگاری عبدالقادر بدائونی در منتخب التواریخ»، «دانشسراها و مسئله تربیت و تأمین معلم در ایران دهه ۱۳۲۰ش»، «مطالعه مبحث مشروعیت حکومتهای ایران باستان براساس کتیبهها: مطالعه موردی امپراتوری هخامنشی» و «تحلیلی بر«سیاست کوچ» نادرشاه افشار، دلایل و پیامدها» منتشر شده است.
رفتارهای برآمده از تنازعات مالی اصحاب با پیامبر(ص) و ائمه و چگونگی مواجهه ایشان با مسئله
در طلیعه نوشتار «رفتارهای برآمده از تنازعات مالی اصحاب با پیامبر(ص) و ائمه و چگونگی مواجهه ایشان با مسئله» میخوانیم: از جمله اسباب تعارض و تنش در روابط اصحاب با رسولخدا(ص) و امامان میتوان به امور مالی اشاره کرد. در راستای شناخت سیره معصومان در مواجهه با این نوع تنشها با جستجویی در منابع کتابخانهای و استقراء تعارضهای برآمده از امور مالی در روابط اصحاب با پیامبر(ص) و ائمه، به بسترها و شیوه بروز تعارضها و چگونگی مواجهه این رهبران دینی با تعارضها توجه شده است. تعارضهایی که به صورت رفتاری درخواستهای نابهجای مالی، منازعه، خیانت، فرقهسازی و توطئه بر جان امام چهره نشان داد و معصومان کوشیدند تا با هدایت، بازگرداندن افراد خطاکار، نپذیرفتن درخواستهای نابجای مالی، نظارت و بازرسی و ... از آنها پیشگیری یا کنترل نمایند.
کارکرد نظام امارت در احیای هویت ایرانی در دوره اسلامی(سده سوم تا پنجم ه.ق)
نویسنده مقاله «کارکرد نظام امارت در احیای هویت ایرانی در دوره اسلامی(سده سوم تا پنجم ه.ق)» در طلیعه نوشتار خود آورده است شکلگیری و تکوین نظام امارت و عملکرد آن در تاریخ ایران دوره اسلامی از جایگاه و اهمیت بسزایی برخوردار میباشد. نظام امارت به مثابه ساختاری سیاسی در سدههای میانه و در عصری که هویت ایرانی دچار بحران شده بود، باعث احیا و تداوم هویت ایرانی گردید. در این جهت، نظر به نقش و جایگاه نظام امارت در پیوستگی و استمرار هویت ایرانی، نوشتار حاضر سعی در پاسخگویی به این سوال مهم دارد که نظام امارت به عنوان نماد نظام سیاسی و میان پرده تاریخی جامعه ایران در سدههای سوم تا پنجم هـ.ق، باتکیه بر کدام کار ویژهها مبادرت به احیا و تقویت هویت ایرانی نمودند؟ نتایج حاصل از این مقاله که با رویکرد توصیفی-تحلیلی معمول در پژوهشهای تاریخی انجام گرفته، بیانگر آن است که نظامهای امارتی همچون سامانیان، غزنویان و آلبویه، با بهرهگیری از عوامل و اشتراکات تاریخی و فرهنگی، و نیز در پرتو دین اسلام در احیای هویت ایرانی اهتمام ورزیده و بدین ترتیب هویت ایرانی را در سایه نظام امارت و در بستر فرهنگ و جامعه ایرانی در دوران اسلامی استمرار بخشیدند.
نقش و کارکردهای سیاسی حج در عصر عباسی
در طلیعه نوشتار «نقش و کارکردهای سیاسی حج در عصر عباسی» میخوانیم حج از نخستین فرائض الهی است که قدمتی به درازای آفرینش دارد. از زمان شکلگیری جوامع مسلمان نیز، این فریضه، در مقام یکی از ارکان دین اسلام، حضور دائمی در حیات این جوامع داشته و در مواقعی، توانسته هدایتگر مسائل مختلف آنها باشد.؛ از طرفی نیز، خود این فریضه در سراسر تاریخ اسلام متقابلاً از اوضاع مختلف حاکم بر جوامع اسلامی، متأثر میباشد. یکی از این دورههای تاریخی که از حیث کمّ و کیف حضور حج، شایسته واکاوی بهنظر میرسید، عصر عباسیان از 656- 132 ق بود که از جهات گوناگون از جمله بهجهت بازه زمانی طولانی این عصر، مطالعه آن میتوانست حاوی اطلاعات قابل توجهی در خصوص نقش و کارکردهای سیاسی این فریضه در بخشی از تاریخ اسلام باشد. بر این اساس مقاله حاضر به روش تبیینی، تحلیلی و تاریخی، به بررسی نقشها و رسالتهای مورد اشاره حج، در عصر عباسی پرداخته است.
یافتههای تحقیق نشان داد که این فریضه با فراز و فرودهایی در عرصههای مختلف سیاسی دوران عباسی، حضور داشته و مورد توجه اقشار مختلف آن عصر بوده است. از طرفی نیز یافتهها حاکی از وجود تحولات مختلف سرنوشت این فریضه در سراسر دوران عباسی میباشد؛ نتیجه دیگر پژوهش از تأثیر و تأثر متقابل بین حج و سیاست و مؤلفههای آن در عصر مورد مطالعه داشته است.
نظمیه و سیاستهای تجددگرایی پهلوی اول
نویسنده مقاله «نظمیه و سیاستهای تجددگرایی پهلوی اول» در طلیعه نوشتار خود آورده است با ظهور رضاشاه در عرصه سیاسی ایران گفتمان جدیدی در جامعه ایران شکل گرفت. این گفتمان که برآمده از افکار و اندیشههای قشر نوگرای روشنفکر ایران آن روز بود، سبب شد اصلاحات و رفورمهای نوظهور که رضاشاه خود را مجری آن میدانست، با کم توجهی نسبت به ویژگیهای جامعهشناسی فرهنگی و اجتماعی ایران انجام پذیرد. این اصلاحات علاوه بر وجود اندیشمندان و متفکران روشنفکر به عنوان ایدئولوگ و پشتیبان برنامههای نوسازی پهلوی اول، برای اجرایی شدن نیاز به نیروی نظامی پیدا کرد تا به عنوان بازوی اجرایی و با قوه قهریه، این اقدامات را پشتیبانی کند. رضاشاه که عمده اتکایش به نیروهای نظامی بود، اقدامات نظامی مورد نیاز را به سازمان نظمیه محول کرد. این پژوهش که به شیوه تحلیلی- تاریخی و با تکیه براسناد آرشیوی و منابع کتابخانهای تنظیم یافته، به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که نظمیه چه نقشی در سیاستهای تجددگرایی دوره پهلوی اول داشت؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد برخی از اقدامات تجددگرایانه رضاشاه و برنامههای اصلاحی او با توجه به اینکه با اتکاء به نیروهای نظامی و از جمله نظمیه پیگیری میشد و با فرهنگ عمومی و اعتقادی مردم همخوانی نداشت، در جامعه بازتاب منفی پیدا کرده با مقاومتهای مردمی روبرو شد. با فروپاشی و سقوط سلطنت رضاشاه جدا از برخی اقدامات مفید و ارزنده بسیاری دیگر از سیاستهای نوگرایانه محکوم به زوال گردید و به بوته فراموشی سپرده شد.
انتهای پیام