همانطور که بخش بزرگی از آسیبهای سیل در بهار ۹۸ با تلاشهای شبانهروزی گروههای جهادی، ترمیم و تسکین یافت، سیل سیستان و بلوچستان نیز گروههای جهادی را بیش از پیش پای کار آورده است. فعالان گروههای جهادی، که عمدتاً جوانان درسخوان و بااستعداد کشورمان هستند، با مجاهدت خاموش و بیادعای خود علاوه بر انجام شایسته وظایف انسانی و تحقق مسئولیت اجتماعی خود، بار بیمسئولیتی برخی مدیران کشور را نیز به دوش گرفتهاند.
به این بهانه با سیدسجاد شبانکاره، مسئول گروه جهادی محمد رسولالله(ص)، که از حدود ۱۰ سال پیش تاکنون در مناطق محروم استان سیستان و بلوچستان به فعالیت جهادی مشغول است، در خبرگزاری ایکنا به گفتوگو نشستیم و از ریشههای محرومیت در این استان و روند امدادرسانی به سیلزدگان سؤال کردیم. البته هفته گذشته بخش نخست این گفتوگو را از نظر گذراندیم و اکنون بخش دوم آن را میخوانیم.
حدوداً چند درصد استان سیستان و بلوچستان درگیر سیل شده و چند درصد آسیب دیده است؟
این آمارهای دقیق را مسئولان باید اعلام کنند که متأسفانه نسبت به آن کوتاهی انجام میشود اما طبق آنچه با حضور میدانی خود ملاحظه کردیم، شاید بتوان گفت حدود 40 درصد از کل استان(که منطقه بلوچستان را شامل میشود) درگیر سیل شده است. حدود 10 تا 15 درصدِ مناطق درگیر سیل خسارت جدی دیدهاند. در بعضی مناطق نیز مشکل در حد آبگرفتگی است که حالا بعد از چند روز آب فروکش کرده و مشکل خاصی وجود ندارد.
طبق مشاهده و تجربیاتی که داشتید، چه خسارتهایی به مناطق سیلزده وارد شده است؟
خسارتهای بسیاری به زیرساختهای کشاورزی و جادهای و منازل مردم وارد شده است. البته خیلی از خانههایی که خراب شده،کپر یا اتاق گِلی بوده، ولی به هر حال سقف بالای سر یک خانواده خراب شده است. بخشی از خسارتهای عمده ناشی از سیل به دامها وارد شده؛ برای مثال در شهر دلگان، که 80 هزار نفر جمعیت دارد، شترهای بسیاری در اثر سیل ناپدید شدهاند. نمیدانم اطلاع دارید یا نه اما شهر دلگان بیشترین تعداد شتر را بین شهرهای کشور دارد و تعداد بسیاری هم گوسفند و بز از بین رفته است.
برای مردم عادی این سؤال وجود دارد که چگونه میتوانند به مناطق سیلزده این استان کمک کنند؟
در این برهه دو نوع کمک میتوان انجام داد؛ فوری و بلندمدت. فکر میکنم کمکهای فوری دیگر نیازی نباشد، چون الحمدلله تا جایی که مشاهده کردیم کمکهای خوبی از جانب مردم خوب کشورمان به استان سیستان و بلوچستان روانه و انبارها پر شده است؛ یعنی از جهت مواد غذایی و لباس، شاید دیگر کمک فوری نیاز نباشد اما کمکهای بلندمدت به خصوص به شکل نقدی برای تأمین زیرساختها حتماً باید ادامه داشته باشد. این نکته را یادآوری کنم که لوازم خانگی نیز به شدت مورد نیاز مردم است، مثلاً موکت، فرش، یخچال، گاز، تلویزیون و... البته این نیاز همیشه در این مناطق وجود داشته ولی سیل وضعیت آنها را بدتر کرده است.
کسانی که میخواهند پولی را برای سیلزدگان اختصاص دهند، برای تخصیص آن، به چه مجموعه یا افرادی اعتماد کنند؟
باید به مجموعههایی اعتماد کنند که میخواهند به آن مناطق بروند و کارهای زیرساختی انجام دهند. دغدغه ما فعالان جهادی این است که برای کمک به سیلزدگان فقط به نیاز امروز و فردا نگاه نکنیم، بلکه افق بلندتری را ببینیم.
گروههای جهادی میتوانند چه کمکی به مردم سیلزده کنند؟
مردم سیلزده در سه مورد به طور عمده آسیب دیدهاند؛ دام، کشاورزی و منازل مسکونی. در توان گروهای جهادی هست که یک بز دو قلوزا با قیمت دو میلیون تومان برای خانوادهها بگیرند. بز در بهار میزاید و یک بز، سه بز میشود و همینطور به مرور به 100 تا 200 بز افزایش مییابد. اصلاً پول زیادی نیست. در هفته گذشته 450 میلیون تومان جنس از سوی مردم به دستم رسید. میتوان با 200 میلیون تومان کمک مردمی برای یک روستا 100 رأس بز دو قلوزا خرید. بخشی از کمکی که بچههای جهادی میتوانند انجام دهند، خدمات یدی و استفاده از ظرفیت بدنی نیروی انسانی است. بسیاری از منازلی که در این مناطق آسیب دیده، با حضور بنّا و چند کارگر ترمیم میشود. گروههای جهادیای که میتوانند از ظرفیت بدنی نیروی انسانی خود استفاده کنند، میتوانند همراه با یک بنّا و متخصص ترمیم منازل را آغاز کنند. البته این بچهها برای چنین کاری به تجهیزات هم نیاز دارند و نهادی باید مصالح ساختمانی و تراکتور را در اختیار آنان قرار دهد، اما متأسفانه چنین نهادی وجود ندارد. گروه جهادی محمد رسولالله(ص) در حد وسع خود در تلاش است این تجهیزات را برای بچههایی که به منطقه میآیند، فراهم کند.
دو نوع کشاورز در مناطق سیلزده استان سیستان و بلوچستان آسیب دیدهاند؛ یکی کشاورزان کلان که زمینهای آنها بالای 50 هکتار است و هزینههایی که کردهاند 400 تا 500 میلیون تومان است که معمولاً آنها قدرت مالی و توان جبران آن را دارند. البته خردهکشاورزان بسیاری هم هستند که یک یا دو هکتار زمین کشاورزی دارند و حالا زمین آنها آسیب دیده است. مثلاً طرف سه میلیون تومان برای شخم زدن زمین، سه میلیون برای هزینه کارگر و سه میلیون برای بذر هزینه کرده بود، اما حالا زمینش آسیب دیده است و توان جبران هزینهها را ندارد. دولت باید به این افراد توجه ویژه کند، گروههای جهادی نیز میتوانند در حد وسع خود به احیای این زمینها کمک کنند؛ از شخم زدن گرفته تا تهیه بذر برای احیای زمین. چندی پیش در گروه جهادی خودمان موفق شدیم با کمک مردم یک تراکتور تهیه کنیم و در حال حاضر برای شخم زدنِ حدودِ 20 تا 30 زمین کشاورزی در محدوده استقرارمان، آمادگی کامل داریم.
زیرساخت جادهای هم مشکل پیدا کرده است که برای حل آن توقعی از گروههای جهادی نمیرود، چون به بولدوزر، لودر و گریدر نیاز دارد؛ البته خودم را ملزم کردهام که تا چند سال دیگر حتماً برای گروه جهادیمان بولدوزر و گریدر تهیه کنم، چراکه متأسفانه کسانی که باید به فکر باشند، خیلی به فکر نیستند. همین چند شب پیش یکی از جوانان روستا آمد و به دهیار گلایه کرد. با صدای بلند گفت که به مسئولان بگویید برنج و دلمه به درد ما نمیخورد. اگر این رودخانه را لایروبی نکنند، دوباره با یک باران دیگر همه خانهها زیر آب میرود؛ درست هم میگفت. در آن شهرستان تجهیزات و ماشینآلات موجود نیست.
به نظر میرسد یکی از مشکلاتی که بعد از سیل برای مردم آن مناطق به وجود آمده، تخریب چاههای آب است. گروههای جهادی میتوانند برای ترمیم چاههای تخریبشده چه اقداماتی انجام دهند؟
متأسفانه با وقوع سیل برخی از چاهها ریزش کرده است. ترمیم هر چاه به طور متوسط پنج تا 10 میلیون هزینه دارد. هر کدام از این چاهها نزدیک به 40 هکتار زمین کشاورزی را تحت پوشش خود داشت و حداقل 10 خانواده از آن چاه آب میخوردند و با آن چاه کشاورزی میکردند؛ اگر چاه آنها ترمیم نشود، بیچاره میشوند. فکر نمیکنم دولت هم برای این مورد تدبیری کرده باشد، چون در چند روز اخیر که من آنجا بودم از هیچ مسئول دولتی نشنیدم که در این مورد حرفی بزند، حتی خیلی از مردم سیلزده نیز از وضعیت چاهها اطلاعی ندارند یا حواسشان نیست که به زودی باید چاهها ترمیم شوند. گروههای جهادی میتوانند با استفاده از کمکهای مردمی و حتی جذب کمکهای دولتی، دستگاهی که چاه حفر میکند، تهیه کنند. فکر نمیکنم قیمت آن بیش از 40 میلیون تومان باشد؛ تقریباً حدود پنج روز طول میکشد تا 40 متری که تخریب شده است، دوباره حفر و ترمیم شود.
در پایان باید بگویم که جهاد سازندگی در سالهای اولیه پس از انقلاب اسلامی خدمات بسیار بزرگی را به مردم محروم استان سیستان و بلوچستان ارائه داد و به تعبیر مردم همان دیار آنها را نجات داد، چون حکومت پهلوی تقریباً هیچ توجهی به مردم این استان نداشت. امروز گروههای جهادی میتوانند در امتداد مسیر جهاد سازندگی قدم بردارند و مطمئن باشند که اهالی خوب و مهماننواز سیستان و بلوچستان قدر زحمات و خدمات آنها را میدانند. جالب است بدانید که مرکز شهرستان دلگان شهر گلمورتی است که بسیاری از اهالی به پاس خدمات جهاد سازندگی به آن شهر جهاد میگویند و دائماً نیز از بچههای جهاد سازندگی به نیکی یاد میکنند. کنجکاو شدم تا بدانم چه خدمات جهادی مردم منطقه را بعد از سه دهه خوشحال نگاه داشته است. به همین دلیل جستوجو کردم و آقای کوزهچیان را در تهران پیدا کردم که از بچههای جهاد سازندگی در سیستان و بلوچستان بوده است. ایشان گفت فهمیدیم که شهرستان دلگان، قطب اول ظرفیت کشاورزی در استان سیستان و بلوچستان است اما از رونق افتاده و تصمیم گرفتیم در زمینه کشاورزی به مردم دلگان کمک کنیم و یکی از خدماتی که انجام دادیم در زمینه چاه بود؛ آن زمان متوجه شدیم که چاههای مردم پمپ ندارد. شروع به نصب پمپ برای چاههایشان کردیم. سپس انباری از لوازم یدکی پمپ در شهرستان ایجاد کردیم و برای بهرهمندی از آن، به مردم سهمیه تعاونی دادیم. این یک نمونه از تدبیر است که میتواند با حداقل هزینه، یک زندگی و بلکه یک شهر را احیا کند. قرآن کریم هم میفرماید هر کس یک نفر را احیا کند و زندگی بخشد، گویی تمام مردم دنیا را احیا کرده است.
انتهای پیام