به گزارش ایکنا؛ دومین شماره پنجاه و دومین دوره دوفصلنامه علمی پژوهشی «فلسفه و کلام اسلامی» به صاحبامتیازی دانشگاه تهران منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «گذر از سیاق بیناشخصی دلیل به درونیگرایی: نکاتی انتقادی»، «تحلیلی انتقادی از نظریههای تکاملی در خصوص شیوع باورهای دینی»، «پژوهشی پیرامون هنر از حیث اعتباری بودن براساس نظریه اعتباریات علامه سیدمحمدحسین طباطبایی»، «معرفت حضوری به احد نزد افلوطین و مولوی»، «خدای شخصوار از منظر علامه طباطبایی در مقایسه با الهیات گشوده»، «ارزیابی انتقادی استدلال معرفتی و استدلال تعاکس بر حسن و قبح عقلی»، «کثرتگرایی بیل و رستال؛ و وحدتگرایی حداقلی در مورد منطق»، «ذهنی (پیشینی) بودن تجرد و مادیت در فلسفه صدرایی»، «تحویلناپذیری دو معنای «توانایی» و مسئله علت ناقصه»، «نظریه شبح به خوانش ملاصدرا»، «تحلیل مفهومی، گزارهای و سیستمی دیدگاه صریح فارابی در مسئله تشخص».
خدای شخصوار از منظر علامه طباطبایی
در چکیده مقاله «خدای شخصوار از منظر علامه طباطبایی در مقایسه با الهیات گشوده» میخوانیم: «شخصوارگی بهمعنای بهرهمندی از صفاتی چون آگاهی، اراده، حیات، قدرت، خیرخواهی و قابلیت تخاطب است و متون مقدس ادیان ابراهیمی چنین صفاتی را به خداوند نسبت میدهند. نحلۀ «الهیات گشوده» راه طیشده در الهیات کلاسیک مسیحی برای توصیف حقیقت الوهی را ناسازگار با کتاب مقدس میداند. این نحله به بازاندیشی در اوصاف الهی پرداخته، به بازتعریف اطلاق، بساطت و کمال مطلق الهی دست مییازد. اما علامه طباطبایی در برابر دوگانۀ تعالی یا شخصوارگیِ حقیقت الوهی، راه سومی مییابد که هر دو جنبه را در جایگاه شایستۀ خود نگهدارد و هیچکدام را فدای دیگر نکند. علامه طباطبایی ابتدا با استفاده از قواعد فلسفی، اتصاف خداوند به صفات کمالیِ شخصوار را اثبات میکند و آنگاه با تفکیک مقام احدیت از مقام واحدیت، تعالی، بیصورتی و فراشخصبودگی را به مقام احدیت، و اتصاف به صفات کمالیِ شخصوار را به مقام واحدیت خداوند اسناد میدهد.»
معرفت حضوری به احد نزد افلوطین و مولوی
در طلیعه مقاله «معرفت حضوری به احد نزد افلوطین و مولوی» آمده است: «معرفت حضوری در باب خداشناسی از جانب اندیشمندان بسیاری مورد واکاوی قرار گرفته است. این نوشتار در پی پاسخ به این سؤال است که در منظر افلوطین و مولوی معرفت حضوری به احد چگونه و از چه طریقی حاصل میشود؟ فرضیه مقاله این است که: امکان معرفت حضوری برای شناخت احد از طریق نوس/عقل کلی به روش شهودی وجود دارد اما در مرحله نهایی این ادراک حضوری حتی با فرارفتن از نوس/عقل کلی به دست میآید. روش مقاله در فهم و تحلیل سخنان این دو، تطبیقی با رویکرد تفسیری است. اهمیت جستار به ویژه در زمینه مطالعات بینفرهنگی از این رو است که با وجود آنکه برخلاف مولوی، عرفانِ افلوطینی ملتزم به وحی نیست و این عرفان ارتباط چندانی با دین عصر خود (مسیحیت) برقرار نمیکرد و فارغ از تفاوت در منطق و بیان، در خصوص امکان معرفت حضوری به احد و چگونگی آن، اشتراکات نسبی یافت میشود.»
نظریه شبح به خوانش ملاصدرا
در چکیده مقاله «نظریه شبح به خوانش ملاصدرا» میخوانیم: «پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به پرسش: «رابطه میان علم و نظریه شبح به خوانشِ ملاصدرا چیست؟» شکل گرفت؛ با نگاهی به شبکه واژگانی ملاصدرا و رویکرد وجودی خاص او، میتوان تحلیلِ خوانشِ او از نظریه شبح را در مراحل زیر خلاصه نمود: 1. بیان مفاد نظریه شبح و نفی هرگونه تطابق میان وجود خارجی و شبح ذهنی، پذیرش اثر وجودیِ شبح و معرفی شبح به عنوان علت معده حصول علم با نگاه وجودی خاص خود. 2. بیان مفیدِ علم بودن شبح برای کیفیات و معدومات. 3. بیان نقدهای وارد بر نظریه شبح و تحلیل نقدها. 4. طرح نظریه وجود ذهنی که علاوه بر ایجاد علم در معدومات و کیفیات، در سایر موارد وجودی نیز مفید علم باشد. با این تحلیل، میتوان این احتمال را بهعنوان یافتۀ این تحقیق بیان نمود که تئوری شبح، با اینکه مورد انتقاد جدی ملاصدرا است، با این حال ملاصدرا با نگاهی خاص، از این نظریه به عنوان مرحلهای از مراحل تکامل نظریه وجود ذهنیِ خود بهره برده است، نگارندگان بر این نگاه پافشاری ندارند اما اینگونه میاندیشند که در صورت پذیرش این نگاه مسئله صورت جدیدی پیدا خواهد نمود.»
انتهای پیام