به گزارش ایکنا؛ نشست علمی «جایگاه مردم در انتخابات در اندیشه امام خمینی(ره)» با حضور حجتالاسلام محسن رهامی، رئیس بنیاد بینالمللی صلح، امروز، 21 بهمنماه در پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی برگزار شد.
رهامی در این نشست اظهار کرد: اینکه در شرایط فعلی جامعه، امکان تشکیل یک حکومت مبتنی بر مبانی دینی وجود دارد یا خیر، موافقان و مخالفان جدی دارد. یکی از کتابهایی که در این حوزه چاپ شده، کتابی است با عنوان «دولت ممتنع». حرف وائل حلاق، مولف کتاب این است که بحث حکومت دینی با بسیاری از دستاوردهای مدرنیته چالش جدی پیدا میکند. بنابراین در شرایط فعلی دنیای مدرن، امکان تحقق چنین حکومتی وجود ندارد. خلاصه حرف او این است.
وی تصریح کرد: امام خمینی از جمله افرادی است که در حوزه اندیشه حکومت دینی، امکان تحقق حکومت دینی را به صورت جدی مطرح میکند و پای آن میایستد. ایشان از کسانی است که تلاش میکند برای اندیشه حکومت دینی تئوریسازی کند. تا سال 57 حکومت دینی از نظر ایشان مدلی برگرفته از حکومت امیرالمومنین(ع) و مبتنی بر نظریه ولایت فقیه بوده است. عمده تلاش امام در قم و نجف این بود که چهارچوب تئوریک اندیشه ولایت فقیه را تأسیس کنند و توضیح بدهند. در این فاصله شما نمیتوانید جایگاه انتخابات و آرای مردم را در اندیشه امام خمینی پیدا کنید.
جمهوریت در فاصله مهر تا بهمن 57
وی افزود: امام خمینی از سال 57 که به پاریس رفتند، در این چند ماهی که در پاریس حضور داشتند، از اندیشه ولایت فقیه که در نجف مطرح میکردند مبنی بر اینکه همه اختیارات در اختیار ولایت فقیه است و همه چهارچوبها را ولی فقیه تعیین میکند، به تدریج به سمت جمهوریت آمدند. ما علت این امر را نمیدانیم. در هرصورت امام در فاصله چهار ماه، مبانی خودشان را به سمت جمهوریت و آرای مردم میآورند. اگر ما بخواهیم جمهوریت و آرای مردم را در اندیشه امام ببینیم، باید از فاصله مهر 57 تا بهمن 57 را بررسی کنیم که ایشان کراراً بر آرای مردم تأکید میکنند و مدلی که در ذهنشان است، روشن میشود.
نظریه امام خمینی(ره) تلفیقی است بین نظریه ولایت فقیه که در نجف بیان کردند، با نظریه ولایت عامه، یعنی ولایت مردم بر مردم که مرحوم نائینی مطرح کردند
رهامی در ادامه اظهار کرد: به لحاظ نظری، کسی که از بیرون به مسئله نگاه کند، این پرسش را مطرح میکند که آیا امام خمینی از نظریه ولایت فقیه عدول کردند و به نظریه جمهوریت رسیدند یا جمهوریت قالبی است برای محتوای ولایت فقیه؟ بهتر این است که بگوییم نظریه ایشان تلفیقی است بین نظریه ولایت فقیه که در نجف بیان کردند، با نظریه ولایت عامه، یعنی ولایت مردم بر مردم که مرحوم نائینی مطرح کردند. شاید ایشان فضا را اینطور دیدند که بدون تکیه بر آرای مردم و بدون تکیه بر جمهوریت، حتی نظریه ولایت فقیه قابل پیادهسازی نیست.
وی در ادامه تاکید کرد: در نتیجه این اندیشه، ایشان مأموریت دادند که برای این نظام جدید، قانون اساسی نوشته شود. مدلی که مشاوران برای قانون اساسی در نظر گرفتند، مدل ولایت فقیه نیست، بلکه مدل جمهوری فرانسه است. امام خمینی هم این روند را تایید کردند. وقتی شما این دیدگاههای امام را با سخنان ایشان در سال 41 مقایسه کنید، کاملاً متفاوت است. وقتی ایشان در 15 بهمن سال 57 حکم نخستوزیری آقای بازرگان را دادند، در آن حکم بر دو مبنا برای مشروعیت حکم، تأکید کردند: یکی از باب اختیاراتی که از ناحیه ولایت فقیه دارند و یکی اینکه مردم نظر خودشان را به رهبری انقلاب اعلام کردند.
دو مبنای مشروعیت دولت
وی ادامه داد: در نتیجه امام دو مبنا برای مشروعیت دولت بیان میکنند: یک مبنا که به حوزه ولایت فقیه بر میگردد و یک مبنا که به آرای مردم برمیگردد. شاید شما بگویید در آن موقع رایگیری نبوده است. خب در اجتماعات و تظاهراتی که در آن زمان برگزار شد، از میان احزاب و جریاناتی که در کشور حضور داشتند، نظر مردم به سمت رهبری واحد امام خمینی(ره) بود. در نتیجه امام این دو مبنا را برای مشروعیت حکم بازرگان بیان کردند.
وی یادآور شد: امام بر اساس توجهی که به آرای مردم داشتند، در فاصله کمتر از دو ماه از ورودشان به کشور، رفراندوم برگزار کردند و بعد از برگزاری و شمارش آرا، نظام کشور را جمهوری اسلامی بیان کردند. این خیلی مهم است که ایشان نظام را به مردم ارجاع میدهد. بلافاصله دستور میدهند قانون اساسی تدوین شود و توصیه میکنند همان پیشنویس مورد توجه قرار بگیرد. در پیشنویس قانون اساسی، اصل ولایت فقیه پیشبینی نشده بود، ولی در خبرگان قانون اساسی، مسئله ولایت فقیه در قانون اساسی گنجانده شد. آنچه که امام به آن ارجاع دادند، همان سند جمهوریت است که مبتنی بر آرای مردم است و تقریبا مأخوذ از مدل جمهوری فرانسه است. امام خمینی باز هم قانون اساسی را به رفراندوم گذاشتند و موضوع را به آرای مردم ارجاع دادند.
نمیشود نمونه پیدا کرد کسی که رهبری انقلاب را در اختیار دارد، در فاصله یکسال دستور بدهد بیش از شش رفراندوم برگزار شود؛ ولی امام خمینی این دستور را دادند و انتخابات مرحله اول مجلس در سال 58 برگزار شد
وی ادامه داد: بنابراین در شرایط انقلاب، سه مرتبه انتخابات برگزار شد: یکبار برای خود نظام جمهوری اسلامی، یکی برای خبرگان و دیگری برای همین قانون اساسی که بر اساس انتخابات مردم تعیین شده بود. در دنیا اینطور است که وقتی موسسان قانون اساسی، متن قانون را تدوین میکنند، همان کفایت میکند و دیگر نیازی به برگزاری انتخابات نیست، ولی امام این مصوبه خبرگان را دوباره به مردم ارجاع دادند. این در مشی حضرت امام خیلی مهم است که ایشان وقتی از جمهوریت صحبت کردند، خود را ملزم به اجرای آن دانستند. اولین گام، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بود. گام بعدی انتخابات مجلس بود، در حالی که خود شورای انقلاب از نظر مردم پذیرفتهشده بود و میتوانست کشور را اداره کند؛ ولی ایشان گفتند انتخابات برگزار کنید. نمیشود نمونه پیدا کرد کسی که رهبری انقلاب را در اختیار دارد، در فاصله یکسال دستور بدهد بیش از شش رفراندوم برگزار شود؛ ولی ایشان این دستور را دادند و انتخابات مرحله اول مجلس در سال 58 برگزار شد.
وی در ادامه گفت: امام در مقام اندیشه به امکان تحقق حکومت دینی در قالب جمهوریت رسیدند و بعد، تمام تلاششان را به کار بردند تا این تئوری پیاده شود؛ چون ایشان میدید سنشان بالاست و احتمال دارد از دنیا بروند، لذا تلاش کردند که بسیاری از این مبانی که درباره جمهوریت و آرای مردمی بیان کردند، در زمان خودشان عملی بشود.
انتهای پیام