به گزارش ایکنا، حشمتالله قنبری، پژوهشگر تاریخ اسلام، در برنامه شب گذشته «هدی»، که از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شد، به شرح فقراتی از عهدنامه مالک اشتر پرداخت. مشروح این سخنان در ادامه از نظر میگذرد؛
وجود مبارک حضرت علی(ع) از مالک اشتر خواستند و این خواست را در قالب یک امر قطعی تکلیف کردند که در جایگاه ریاست و زمامداری خدا را با قلب و دست و زبان خود یاری کن و بعد هم به عنوان یک انذار و یک هوشیاری بخشیدن دقیق فرمودند که خدای تعالی خودش را مکلف به نصرت کسی میداند که او را یاری کند و کسی را عزیز میدارد و عزت میدهد که با دل، دست، زبان و عمل خودش باعث عزت خدا و عزت امام حق باشد.
از کلام ایشان این طور دریافت میشود که این نصرت الهی محقق نمیشود، مگر اینکه یک صاحبمنصب، اولاً بر خواهشهای نفس و تمنیات نفسانی خودش غلبه پیدا کند و خواستههای نفس را درهم بشکند. چون اصولاً استقرار پشت میز برای نفس هر انسانی اعم از مؤمن و ... یک حلاوت و شیرینی را درست میکند و نفس را به جوش و خروش وامیدارد تا منطبق با چیزی که به اسم اختیارات در کف او قرار دارد، به مطالبات خود برسد و نوعاً باور این است که مطالبات غیرالهی نیز ندارد و اینها برای خدمت به مردم است، اما این موضوع به یک مزج قطعی و غیرقابل تفکیک تبدیل میشود و کسی که به خواهش نفسش بیاعتنا نیست، یک وقت میبیند که در همه تصمیمات خود، چیزی به نام خواست خدا احاطه دارد.
فرمودند که خواسته نفس را درهم بشکن و با نفس خود دشمنانه برخورد کن. چرا؟ چون نفس و بطن در کشور وجود انسان جایگاهی مهمی دارد و دل به منزله امام جماعت میماند و همین قدر که انسان تحت امر دل، بطن و نفس قرار گرفت، به طرف خطر رفته و فرمود آن را درهم بکوب. همچنین یک وقت هم دیگران به نفس میدمند، مانند اطرافیان متملّق که معجزه میکنند، در این نوع رفتارها و اینجا علی(ع) قبل از اینکه دستوری برای میدان عملیات خدمت به مردم بدهند، به مالک میگویند که خودت را تطهیر کن.
حضرت امام(ع) در ادامه تأکید دارند همه آنها که مقوم این زیادهخواهی نفس هستند، نیز از خودت دور کن و به نفست اطمینان نکن. معلوم میشود که گاهی اوقات نفس، آدرس غلط میدهد و کارش را زینت میدهد و خواست، فعل و عمل شیطانی را تقدس میبخشد؛ لذا علی(ع) فرمودند که هم به آن اطمینان نکن و هم به خدا پناه ببر. فرمود مالک، این نفس دستور دهنده به بدی است و زورش نیز زیاد است و به او احاطه پیدا نمیشود، مگر اینکه رحم خدا شامل حال مؤمن و بنده شود، تا از شر این فساد بزرگ در امان باشد.
اینجا همه بیان علی(ع) متوجه زمامداران و فرمانروایان اسلامی است و لذا نصرت زبانی که علی(ع) از والی با کفایت و با کرامت مصر انتظار دارد، صرفاً انحصار در ذکر، صلاة و صلوات تنها نیست. چه اینکه یک مؤمن باید رابطه خود با خدا را از این طرق حفظ کند و باید نسبت به او اهتمام کند و مراد این نیست که مدیر و فرمانروای مؤمن و مطلوب علی(ع) کسی است که پیشانیاش پینه بسته باشد و تسبیح به دست باشد، یا در جلسات آیات و روایات فراوانی هم بلد باشد و گاهی اوقات هر نوع مخالف خود را با آیات و روایات سرکوب کند.
مثلاً فردی که صاحب منصب است، شخصیت طرف را تضعیف میکند و بعد عدهای به این مدیر میگویند که شما احاطه دقیقی به مصادر و منابع داشتید و از این جهت او را تحسین میکنند. در حقیقت این بر خودش احاطه نداشته است، چون تحت امارت نفس بود، به آیات و روایات نیز ظلم کرد و شخصیت دیگران را نیز هتک کرد. اگر این مهارت در او نبود، میگفتند اطلاعات دینی او کم است، اما با این استفاده از این منابع به همکاران تاختن و تحقیر کردن، ظلم مضاعف است و همان جایی است که نهتنها خدا با زبان نصرت نمیشود، بلکه زبان تبدیل به نصرت شیطان خواهد شد.
امروزه بدون تردید ابزار و سلاح تبلیغ از برندهترین و نیرومندترین ابزار مدیریت زمامداری است و باید باشد. چون در هر دولت و دستگاهی تلاش و کارهای مهمی انجام میشود که ممکن است به راحتی قابل تشخیص نباشد و یا گاهی اوقات اهمیت آن احساس نشود، اما انجام آن کار، تضمینکننده آینده آمیخته با سعادت مردم کشور است. اینجا باید اطلاعرسانی و سازمان تبلیغ به عنوان زبانی که در خدمت خداست، درست بگوید و آگاهی بدهد.
گاهی اوقات است که برخی از اقدامات و اعمال دولتها و دستگاهها به لحاظ کمی و کیفی قابلیت تشخیص آنی ندارد و نمیتوانند مردم آنها را ببینند، اما اگر آن اقدامات انجام نشود، توسعه کشور محقق نمیشود و زمینه ورود به حوزههای صنعت و ... حاصل نمیشود، اما هم نمیشود، آن را گفت و هم قابل اندازهگیری عالی برای همه را ندارد و زبان ناصر خدا، زبانی است که با حفظ همه مصالح عمومی کشور، روشنگری کند و به مردم آگاهی بدهد.
با آگاهی مردم، اعتماد عمومی حاصل میشود و دیگر اینکه بعد از این اعتماد، مردم امیدواری پیدا میکنند. هر مقامی که در جهت ناامیدی مردم حرکت کند، عمل او در سایه خواست ابلیس قابل فهم است و ایجاد یاس در مردم شاهکار و نهایت هنرمندی ابلیس در بیهنری اوست. نباید مردم را دچار یاس و ناامیدی کرد. مشکل از ابتدای خلقت بوده و هست و ساحت زندگی دنیا همین است و قرار نیست دنیا گل و بلبل باشد، اما این طور هم نیست که کسی کار نکند و تلاش نکند، اما هر دو سوی این توقع باید منطقی و برخوردار از حکمت باشد. اینجا زبان یاریگر خدا زبانی است که گزارشگری آن به اندازه و به موقع باشد و اطلاعرسانی آن باعث جلب اعتماد در جامعه باشد و هر تبلیغی که نظام رسانهای انجام میدهد، زبان صاحبمنصب است.
صداوسیما نیز زبان نظام اسلامی برای جلب رضایت حق تعالی است و برای برنامههای آن باید به شاخصی که امام(ع) میدهند، توجه کند. این همه امکانات صرف میشود تا جملهای از من و دیگران پخش شود، اما باید دید که چه دستاوردی دارد. آیا به رضایت خدا میرسد، یا مولد یک جریان تربیت غلط میشود که به مشکل میرسد؟ اگر مورد اول بود و رضایت مردم و حق تعالی به دست آمد، این همان زبان و دستگاه تبلیغ مطلوب دین است و اگر این طور نباشد، باید برای خیلی از کارها استغفار کرد.
انتهای پیام