دستیابی به جامعهای متمسک به قرآن و گسترش فرهنگ حیاتبخش قرآن کریم نیازمند راهبردهای تبلیغی و فضاساز اثرگذار است تا ظرفیتهای عظیم در اختیار نهادهای قرآنی به ثمر بنشیند، اما متاسفانه عدم توجه به ایجاد المانهای فضاساز قرآنی در کشور، عاملی شده است تا مجموعه این ظرفیتها نتواند منجر به انس و آشنایی عموم مردم با قرآن شود.
در تربیت دینی، انس با قرآن ضرورتی اجتنابناپذیر است؛ چنان که در هر یک از مباحث دنیایی و آخرتی، فردی و اجتماعی، عملی و اعتقادی و... که به بحث بنشینیم به آن منتهی میشویم. سعادت دنیا و آخرت ما، خوشبختی فرد و جامعه ما، اصلاح عمل و اعتقاد ما و... همه و همه در پرتو الگوگیری از منبع عظیم وحی و در یک کلام، در سایه انس با قرآن شکل میگیرد.
تحقق انس عموم جامعه با قرآن نیازمند اتخاذ راهبردی جامع جهت ایجاد زمینهسازی و فضاسازی قرآنی در کشور است. امروزه نقش فضاسازی در قرآنی شدن و انس بیش از پیش مردم با قرآن موضوعی انکارناپذیر است لذا مقام معظم رهبری در بیانات خود درباره چگونگی عمومی شدن انس قرآن در جامعه میفرمایند: «فضای کشور را فضای قرآنی کنید. ما به این فضا احتیاج داریم. وقتی فضا قرآنی شد، انس با قرآن افزایش پیدا خواهد کرد، عمومیت پیدا خواهد کرد؛ و انس با قرآن، موجب تدبر در قرآن و معارف قرآنی میشود.» (چهارم تیرماه 91)
فضاسازی از عناصر مختلفی همچون نمادسازی، هویتسازی، شخصیتسازی، گفتمانسازی، جریانسازی، ذهنیتسازی، تصویرسازی، گفتارسازی، برندسازی و ... تشکیل میشود که هر کدام چشماندازهای متفاوتی را خلق میکند. البته در این یادداشت مجال پرداختن به همه ابعاد فضاسازی نیست و تنها به نمادسازی، به عنوان یکی از سازوکارها و التزامات اثربخشی فعالیتهای قرآنی پرداخته میشود.
نمادها از جمله ابزارهای شناخت و بنیادیترین طریقه بیان به شمار میآیند.1 نمادها در زندگی اجتماعی بشر ابزار تعامل است، به گونهای که اصولاً تصور زندگی اجتماعی بشر بدون تعامل و روابط اجتماعی که به وسیله نمادها صورت میگیرد، بیمعناست. گویی انسان فاقد نماد و زندگی بینماد، غیرممکن و چنین انسانی بسان مردهای بیتحرک است که صرفا دارای حیات نباتی است.2 هر نماد یا سمبل، تصویری محسوس، شناخته شده و گاه ملموس است که بر امری والا، معنایی باطنی، امری فراسوی تجربه، هستی برین و وجودی پنهان در ذهن انسان تاکید میکند.3 ويژگی مهم نمادها قدرت آنها در بازگويی حقايق ماورايی خود است.4 به طور کلی نمادها با نظمدهی به فضا، زمان، مفاهیم و ارتباطات، کارکرد خود را در جداییگزینی، ایجاد یک جهانبینی متمرکز، ایجاد ارتباط به زمان یا مکان مقدس و ایجاد روابط بین عناصر و مردم به منصه ظهور میگذارند.
برای تبدیل یک گزاره یا یک شی به نماد و نیز توانایی آن در رابطه با حفظ این نقش و نیز جامعیت و همهگیری آن برای پوشش دادن گفتمانهای مختلف در جامعه و توانایی انعطاف آن در رابطه با دگرگونیها و برآورده کردن منافع و اهداف اجتماعی، باید از ویژگیهایی همچون میزان نمایانی، قابلیت دید راهبردی، موقعیت صحیح قرارگیری، هویت با پیام ویژه، توانایی نقشآفرینی در فرآیندهای اجتماعی، توانایی انطباق با دگرگونیهای اجتماعی و کارکرد ادراکی ـ اجتماعی (سابقه تاریخی) برخوردار باشد تا بتواند عملکرد لازم را داشته باشد.5
متاسفانه در حوزه مطالعات اجتماعی دین، معمولاً کمتر به مسئله نماد و نقش آن پرداخته شده است که نمادهای دینی از طریق چه سازوکارهایی تولید و بازتولید میشود. جامعه از طریق نمادها، خودش را در مناسک مذهبی و نظام اعتقادی همراه آن، برای افراد بازتولید میکند. در طی این فرآیند، رفتار جمعی جامعه به صورت فعالانه تولید و بازتولید میشود و فرد آگاهی جمعی خودش را از خلال ذهنیت مذهبی موجود در مناسک دینی، به دست میآورد. به عنوان مثال چندین قرن از واقعه عاشورا میگذرد؛ اما وجود نمادها و نشانههایی همچون پرچم و علم، دست سقا، خیمه، تصویر طفل شش ماهه، کلاهخود، لباس مشکی و... که جلوههایی است از رسمگونههای مختلف اشکال و اشیاء نمادین مقدس که هالهای از باورها و اعتقادات مذهبی بر گرد خود دارند و این موضوع باعث شده است تا قیام عاشورا که با درونمایهای از شهامت، شجاعت، ایثار و فداکاری امام حسین(ع) و یاران اندکش شکل گرفت و نمادی بر آیین آزادی و آزادگی و ستیز در برابر ستم و فریاد در رویارویی با خفقان بود همچنان به عنوان هویت شیعه در متن زندگی مسلمانان و در باورهای پاک مردم جای داشته باشد و انسانهایی که به آن قیام شکل دادند، در طول تاریخ به عنوان نمونه و سرمشق بشریت شناخته بشوند.6
عموم مردم با دیدن نمادهای خاص محرم، یاد قیام عاشورا و حقایق و معارف پیرامون آن میافتند، اما با دیدن چه چیزی باید یاد قرآن بیفتند؟
با واکاوی پیرامون نمادهای قرآنی به معدود کلیدواژههایی مانند مسابقات بینالمللی قرآن، نمایشگاه قرآن، دروازه قرآن و رحل میرسیم که حتی تعداد آن از انگشتان یک دست هم تجاوز نمیکند! بحث و بررسی پیرامون هر یک از این کلیدواژهها نشان میدهد که هیچکدام اثرگذاری نماد را در عرصه قرآنی نداشتهاند. مثلاً مسابقات بینالمللی قرآن و نمایشگاه قرآن، اصلاً در تعریف نماد نمیگنجد! و در بهترین حالت یک نشانه به حساب میآید که نشانگر یک فعالیت و کنش در حوزه قرآن است و یا دروازه قرآن را اگر جز نمادها به حساب بیاوریم، نماد شهر شیراز است و نه یک مفهوم والای معنوی که منجر به انس و ارتباط مردم با قرآن شود. در مورد رحل میتوان گفت با وجود آنکه تا حدی اشاره به ماورای خودش دارد و تداعیکننده قرائت است، اما نداشتن ویژگیهای زیر باعث شده است تا به عنوان یک شی، خصوصیت سمبلیک و درونمایه لازم جهت جهش به ماورای خود را نداشته باشد.
نماد، از شگردهای تصویرپردازی از عالم محدود محسوسات برای تبیین و ابلاغ پیامهای بیشمار معنوی است که با بررسی وضعیت موجود متاسفانه باید گفت در حوزه فعالیتهای فضاساز قرآنی، ضعف وجود نمادهای اثرگذار، به وضوح حس میشود.
هر چند ساخت نماد به صورت صریح در بند هشتم اهداف منشور توسعه فرهنگ قرآنی ذکر شده است، اما متاسفانه پس از گذشت یک دهه از تصویب منشور توسعه فرهنگ قرآنی هنوز مشخص نیست که کمیسیون توسعه فعالیتهای تبلیغی ترویجی قرآنی به عنوان کمیسیون تخصصی شورای توسعه در جهت ایجاد نماد قرآنی به عنوان یکی از لوازم قرآنی شدن جامعه چه فعالیتی را انجام داده و چه نتایجی حاصل شده است! جا دارد تا این کمیسیون ماهیت وجودی خود را که به فراموشی سپرده شده، برای خودش یادآور شود تا با اجرایی شدن و به ثمر نشستن مفاد منشور، گامی در جهت فضاسازی قرآنی بردارد.
محمدامین عبدالرحیمی؛ پژوهشگر و عضو مرکز راهبری طارق
منابع: