حمید دهقانپور، تهیهکننده، مدرس و کارگردان سینما و تلویزیون، در گفتوگو با ایکنا، درباره سینمای استراتژیک گفت: استراتژی نوعی تصمیمگیری، انتخاب، فرماندهی و رهبری است و شکل تصمیمگیریها و انتخابها میتواند در استراتژی سینما مؤثر باشد. البته هر فردی این عبارت را از دیدگاه خود تعریف میکند و برخی آن را مدیریت و برنامهریزی سینما مینامند، هر چند در بسیاری از موارد این عبارت به درستی به کار نمیرود.
وی افزود: در واقع استراتژی سینما را میتوان فعالیتی مشخص و دقیق برای رسیدن به مقاصد گوناگون اعم از ملی، دینی و... توصیف کرد و میتوان روند دیگر کشورها را نیز ارزیابی کرد و به عنوان الگو از آن بهره جست. در دورههایی مدیر امور سینمایی کانون پرورش، رئیس مرکز آموزش فیلمسازی کانون پرورش فکری و مدتی نیز رئیس دانشکده سینما و تئاتر بودم که برای هر کدام از آنها استراتژی خاصی در نظر داشتم و همین امر باعث شد که در دهه ۶۰ گروهی در امور سینمایی باشند که حاصل آن از نظر مدیریت استراتژیک ساخت فیلمهایی مانند «دونده»، امیر نادری، «خانه دوست کجاست»، عباس کیارستمی، «باشو غریبه کوچک»، بهرام بیضایی و «کلید»، ابراهیم فروزش باشد. بنابراین وجود استراتژی نمونهسازی باعث شد چنین آثار ارزشمندی برای سینمای کودک و نوجوان ساخته شود.
دهقانپور ادامه داد: تغییر مدیریتها باعث شده که استراتژی مشخصی در سینما وجود نداشته باشد و در دورهای سیاستها حمایتی و در دورههایی نظارتی یا هدایتی باشد؛ بنابراین استراتژی یک تفکر سیستمی، تصمیمگیری جمعی و کارآفرینی است و میتوان در آن الگوی مشخصی را دید که در سینمای ایران کمتر مشاهده میشود، در حالی که هفت کمپانی سینمای آمریکا براساس یک استراتژی مشخص فیلم میسازند.
وی گفت: وقتی اوباما رئیسجمهور آمریکا شد، فیلم «۱۲ سال بردگی» هم ساخته شد و این اقدام براساس یک استراتژی مشخص است؛ بنابراین ما نه استراتژی سینمای هالیوود را داریم که با پژوهشهایی نیازهای جامعه را شناسایی کند و براساس آن فیلم بسازیم و نه سینمای ما صنعتی شده است. سینمای صنعتی در ایران مفهومی ندارد و تا زمانی که این هدف محقق نشده باشد و کمپانیهای گوناگونی در عرصه فیلمسازی نداشته باشیم و تهیهکنندهها وابسته به دولت باشند، سینمای استراتژیک شکل نمیگیرد.
این کارگردان بیان کرد: اگر استراتژی تبدیل به تمایز شود، ارزشمند است، یعنی اگر ما میخواهیم فیلمهای ارزان بسازیم، چه زمانی ارزشمند خواهد بود؟ فیلمهای ارزان ساختن زمانی ارزشمند است که تأثیرگذار باشد. به این معنا که در دنیا از نظر میزان تولید جزء ۳۰ کشور اول دنیا هستیم، اما از نظر میزان درآمد و بازتاب فروش جایگاه مطلوبی نداریم، در حالی که در هالیوود کمترین مبلغی که برای ساخت یک فیلم برآورد میشود، حدود ۲۰ تا ۲۵ میلیون دلار است، هر چند تعداد بسیار کمی با ۲ میلیون دلار ساخته شدهاند، اما این موارد جزء استثنا هستند.
وی در پاسخ به اینکه لازمه سینمای استراتژیک چیست و چگونه میتوان آثاری استراتژیک تولید کرد، گفت: مدیریت صحیح لازمه این امر است، یعنی فردی را برای مدیریت سینما انتخاب شود که سینما را به عنوان رسانه بشناسد و از تأثیر سینما بر جامعه آگاهی داشته باشد و مشاوران متعددی در خدمت مدیریت قرار گیرد و فیلمها با استراتژی مشخص ساخته شود.
دهقانپور با اشاره به ظرفیتهای سینمای ایران برای تبدیل شدن به سینمای استراتژیک تصریح کرد: میتوانیم با ساخت فیلمهای مشترک با کشورهای همسایه نظیر افغانستان، پاکستان، ترکیه و ... در این مسیر گام برداریم، زیرا فرهنگمان را به دیگر کشورها تسری و تعامل فرهنگی را در دیگر عرصهها توسعه میدهیم، در حالی که این کارها را انجام نمیدهیم و در نهایت به معضلاتی برمیخوریم که کل کار متوقف میشود، مانند اتفاقی که برای فیلم مولانا رخ داد.
این مدرس دانشگاه تصریح کرد: بین کشور ما و بسیاری از کشورهای همسایه اشتراکات فرهنگی وجود دارد و میتوانیم از این مسئله استفاده و آثار مشترکی را تولید کنیم و این امر میتواند برای سینمای ایران درآمدزایی کند و در ادامه سینما را به صنعت تبدیل کرد و از وابستگی آن به دولت کاست. هر چند استراتژی میتواند این باشد که مانند کره شمالی با هیچ کشوری ارتباطی نداشته باشیم و خودمان برای خودمان فیلم بسازیم یا مانند کره جنوبی که با استراتژی قوی توانست سریالهایی بسازد که از تلویزیون ایران هم پخش شود و به عبارتی تلویزیون ایران را به تسخیر درآورد.
وی در پایان یادآور شد: سینمای غالب یا تأثیرگذار ایران، سینمای اجتماعی و دگراندیشانه است که در بسیاری از جشنوارهها نیز حضور مییابد و سینمای کشورمان را متفاوت جلوه میدهد.
انتهای پیام