به گزارش ایکنا، سیدعلی میرموسوی، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید، در یادداشتی به بررسی نحوه مواجهه روشنفکران با قرآن کریم پرداخته است که متن آن از نظر میگذرد؛
«بازگشت به قرآن» آموزهای است که در برنامه جریان روشنفکری دینی از جایگاهی با اهمیت برخوردار است. به طور خلاصه این جریان با رجوع به قرآن چند هدف را دنبال کرده است: نخست، نقد برداشتها و تفاسیر سنتی و محافظهکارانه از دین، دوم ارائه تفسیری نو و فهمی متناسب با شرایط تاریخی و اقتضائات روزگار جدید از دین و در نهایت تطبیق اصول اخلاقی و حقوقی قرآن با شرایط جدید.
روشنفکران دینی با درک این که فهم سنتی از دین پاسخگوی مسائل دنیای کنونی نیست، به بازنگری در آن به شیوهای انتقادی پرداختهاند و در این راستا از قرآن بهره بردهاند. آنان با این فرض که قرآن تنها منبع اصیل دین است که از تحریف مصون مانده و از اصالت و اعتبار برتری نسبت به دیگر منابع برخوردار است، کوشیدهاند با اتکا به آن به نقد تفاسیر رایج و سنتی بپردازند. آنان با این هدف و در راستای ارائه فهمی متناسب با شرایط و روزگار جدید از دین، آموزه «بازگشت به قرآن» را طرح کردهاند. از دیدگاه آنان بخشی از چالشهایی که اندیشه دینی در جهان کنونی با آن روبرو شده است، از سنت سرچشمه میگیرد و در پرتو بازگشت به قرآن میتوان آنها را برطرف کرد.
اسلام قرآنی هر چند زمینه را برای عبور از پارهای از تنگناهای فقه و شریعت فراهم میکند، ولی با محدودیتهایی نیز روبرو است. زیرا پارهای از احکام یا هنجارهای اخلاقی و حقوقی قرآن با اقتضائات روزگار کنونی ناسازگاری آشکار دارند. برای مثال نظام جزایی و کیفری مطرح در قرآن مجازاتهایی را در بردارد که در جهان امروز انسانی تلقی نمیشود. همچنان که بر پایه این هنجارها، تبعیضهای مذهبی و جنسیتی به رسمیت شناخته میشوند. آموزه «بازگشت به قرآن» روشنفکران دینی را با این معضل روبرو کرد که چگونه این هنجارهای اخلاقی و حقوقی را تفسیر یا تاویل کنند تا این ناسازگاریها برطرف شود.
روشنفکران دینی برای حل این دشواری رویکردی زمینهگرایانه به قرآن را در پیش گرفتند. از این دیدگاه در تفسیر قرآن باید از ظواهر آن عبور کرد و تنها به فکر تفسیر لفظی و متنی قرآن نبود. از دید آنها توجه به روح و گوهر قرآن که میتوان آن را همیشگی و جهانشمول دانست، اهمیت بیشتری دارد. شاه ولی الله دهلوی(۱۷۰۳-۱۷۶۲ م)، شخصیت برجسته اصلاح طلبی مذهبی در شبه قاره هند، از نخستین کسانی است که با چنین رویکردی به قرآن نگریسته است. اقبال لاهوری(۱۸۷۷-۱۹۳۸م) نیز از وی پیروی کرده است. پس از وی میتوان از فضل الرحمان ملک (۱۹۱۹-۱۹۸۸م) روشنفکر پاکستانیالاصل و بنیانگذار مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه شیکاگو یاد کرد. در جهان عرب نیز افرادی همچون عابدالجابری، نصر حامد ابوزید قابل ذکرند. در ایران نیز مجتهد شبستری و عبدالکریم سروش همین راه را برگزیدهاند.
روشنفکری دینی با اتخاذ رویکرد زمینهگرایانه به قرآن از نگرش متنگرایانه فاصله میگیرد و به ارتباط متن قرآنی و تاریخ و نیز ارتباط وحی و تاریخ توجه میکند. از این دیدگاه هرچند متن قرآنی سرچشمهای وحیانی دارد و از منبعی الهی و فراانسانی به انسان میرسد، ولی در چارچوب زبانی مطرح میشود که امری اجتماعی و تاریخی است. از آن جا که وحی در چارچوب زبان خاص عصر نزول مطرح میشود، از آن رنگ میپذیرد. افزون بر این متن قرآنی از زبان پیامبر(ص) مطرح میشود و پیامبر(ص) شخصیتی است که بعد تاریخی دارد، در نتیجه شرایط روانشناسانه شخصیت پیامبر(ص) و موقعیت تاریخی او در این متن بازتاب مییابد. این ویژگی ما را با این پرسش روبرو میسازد که چگونه میتوان ابعاد همیشگی و جهانشمول متن قرآنی را از ابعاد تاریخمند که متناسب با شرایط تاریخی عصر نزول است، تفکیک کرد؟
از این رو تأمل در وحی و اینکه فرایند وحی چگونه است، برای روشنفکران دینی اهمیت مییابد و با نقد نظریه و تلقی سنتی در باره وحی و در پرتو نظریههایی که در فلسفه و کلام اسلامی در ارتباط با وحی از سوی فارابی، ابن سینا و دیگران مطرح شده است، به جستوجو نظریهای میپردازند که بتواند رابطه وحی و تاریخ را به خوبی توضیح دهد.
این رویکرد به روشنفکران دینی کمک کرده است تا در تفسیر قرآن از عقل و یافتههای عقلانی بهره ببرند. بر این اساس یافتههای عقلانی اعم از این که از راه برهانهای عقلی به دست آید، یا از راه تجربی و یا از راه عقل عملی که در قالب اصول اخلاقی مطرح میشود، و نیز آنچه به عنوان بناء عقلا شناخته میشود، در فهم و تفسیر قرآن اهمیت پیدا میکنند.
بنابراین به طور خلاصه میتوان گفت که رویکرد روشنفکران دینی به قرآن سه ویژگی مهم دارد؛ نخست این که زمینهگرا است و متنگرا نیست، دوم اینکه به رابطه متن قرآنی و شرایط تاریخی و نیز رابطه وحی و تاریخ توجه زیادی میکند و سوم اینکه به عقل و یافته های عقلی و انسانی در فهم قرآن اهمیت زیادی میدهد.
انتهای پیام