دولت معتدل حاصل ادغام جناح‌های افراطی و تفریطی نیست
کد خبر: 3905819
تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۹:۳۶
بررسی حکومت از دیدگاه سیره علوی

دولت معتدل حاصل ادغام جناح‌های افراطی و تفریطی نیست

اعتدال برعکس آنچه که در فرهنگ سیاسی موجود و معمول به اجتماع نحله‌های مختلف فکری و سیاسی در یک جایگاه حکومتی تعریف می‌شود، از نگاه امیرالمومنین(ع)، این معنا را ندارد؛ از نگاه امام(ع)، ادغام افراط و تفریط به معنای اعتدال نیست.

به گزارش ایکنا؛ حشمت‌الله قنبری، پژوهشگر تاریخ اسلام در برنامه «هدی» که شب گذشته، 30 خردادماه، از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شد، به شرح فقراتی از نهج‌البلاغه پرداخت که در ادامه می‌خوانید؛

از محضر نورانی حضرت علی(ع) دریافت می‌کنیم که وجود مبارکشان به مالک فرمود، ای مالک، اهل افراط و تفریط نباش، رفتار اعتدالی و میانی تو باید به صورت بسیار جدی با عدالت هماهنگ باشد و همچنین محصول رفتار اعتدالی و پافشاری تو و دستگاه حکومتی تو بر اجرای عدالت باید به رضایت مردم بینجامد. یعنی اگر رضایت عمومی تحصیل نشود، یعنی در اجرای عدالت نقصی وجود داشته است. اگر اعتماد مردم لکه‌دار شود، یعنی مردم رفتار اعتدالی دولت تو را قبول نکرده‌اند.

اعتدال برعکس چیزی که در فرهنگ سیاسی موجود و معمول اجتماع به نحله‌های مختلف فکری و سیاسی در یک جایگاه حکومتی تعریف می‌شود، از نگاه امیرالمومنین(ع) اعتدال این معنا را ندارد. یعنی از نگاه امام(ع) ادغام افراط و تفریط به معنای اعتدال نیست و زمامدار معتدل نیز به کسی گفته نمی‌شود که اگر قدرت را به دست گرفت، با توجه به شرایطی که حاکم بر اوضاع مردم است، تعدادی از این جناح و آن جناح را زیر یک سقفی جمع کند و بعد هم به این برسد که این یعنی دولت معتدل و اعتدال‌گرا که این درک از اعتدال مخرب است.

هم فرصت‌های فراوان را برای خدمت به مردم در نظام اسلامی می‌گیرد و هم جدال و بحث‌های غیر مفید و غیرسازنده بر جریانات تصمیم‌گیر حاکمیت پیدا می‌کند. ائتلاف احزاب چپ و راست و چینش ترکیبی از سلایق، هرگز به معنای دولت یا اجتماع و سازمان اعتدالی نیست. وجود مبارک حضرت علی(ع) قبل از اینکه اقدام به اعزام عمال حکومتی کند، در همان دوران آغازینی که لاجرم به تأسیس دولت شد، همه اینهایی را که ابلاغ کرد، همه را در میدان عمل به ظهور رساند. یکی از شگفتی‌ها حکومت حضرت علی(ع) نیز همین قضیه است که خود امام متقیان در یک فاصله بسیار کوتاهی از تأسیس دولت تا اعزام مأمورین، جنس رفتار و مدیریتی را از خود نشان دادند که زیربنای همه این اوامر حکومتی را برای شخصیت‌هایی که معتبر بودند، شناسنامه‌دار کردند.

خود حضرت علی(ع) موسس دولت اعتدالی بود، اما منطبق با قرآن و سنت نبوی. یعنی دولت اعتدالی، دولت افراط و تفریط نیست، بلکه معتدل‌ترین دولت از نگاه امام علی(ع) دولتی است که هم به قرآن معرفت داشته باشد و هم در میدان عمل سنت پیامبر(ص) و سیره رسول اکرم(ص) در امور جامعه را درک کرده باشد. حضرت علی(ع) در ذی حجه سال 35 هجرت، حکومت را عملاً بعد از دوازده سال از دولت قبلی خودش با یک حالت و ویژگی‌های انحصاری تحمیل شده دریافت کرد. آن دوازده سالی که ما می‌گوییم نیز یعنی سه دوره چهار ساله که دوران حاکم سوم طول کشید، اما محصول این سه دوره و یا دوازده سال، به عنوان رفتار حکومتی به گونه‌ای بود که جز هرج و مرج و بی‌اعتمادی قاطبه مردم نسبت به سران جامعه در پی نداشت.

این حرف گزینشی ما نیست که با تعصبات مذهبی و ... مطرح کنیم. جمهور مورخان عامه و امامیه وقتی مختصات حکومت و رفتارهای حکومتی تا قبل از سال 35 را فهرست می‌کنند، این ویژگی‌ها را بیان می‌کنند. یکی از آنها غارت بیت‌المال بود که این کار تبدیل به یک عادت شد و حتی گاهی اوقات تعدادی از آنها اختلاس را به قصد قربت انجام می‌دادند. دوم تجمل‌گرایی بود. انقلابیون پشیمان و سابق به این باور رسیدند که جا مانده‌اند و در 25 سال پس از پیامبر اکرم(ص) دیگر فضائل اخلاقی و عبادت‌ها به عنوان ارزش محسوب نمی‌شد و مهتران جامعه با مرکب‌های تندرو با هم مباحات می‌کردند و مسابقه معناداری را آغاز کرده و جامعه را با این باروهای خودشان همراه کرده بودند و نتیجه‌اش این بود که حدود الهی تعطیل شد. یکی از ویژگی‌های دیگر اینکه افراد ناشایست به حکومت رسیدند. به طور اخص، گرگ‌های بنی امیه به قدرت رسیدند که در مقابل این انتصاب‌ها شخصیت‌های معتبر اسلامی حضور داشتند که خانه‌نشین، ترور و حذف شدند.

اینها مهم‌ترین ویژگی‌هایی بود که 25 سال دور شدن از تعالیم پیامبر(ص) برای جامعه به ارمغان آورده بود و محصول این رفتار نیز بسیار بد شد. شورش شد و رئیس دولت سوم در یک شرایط پر هراسی به قتل رسید. وقتی نگاه تاریخی می‌کنید، همین که می‌گویید قتل عثمان رخ داد، بعد بلافاصله امام(ع) ریاست جامعه اسلامی را عهده‌دار شد، اما واقعاً اینطور نیست. با قتل عثمان، نام عده‌ای از اکابر صحابه مانند طلحه و زبیر به عنوان نامزدهای اصلی ریاست جامعه دهان به دهان می‌شد.

نهایتاً مردم به سمت حضرت علی(ع) رفتند، اما هیچ سند قطعی و چشم‌انداز روشنی در اختیار ما نیست که بگوییم مردم سال 35 هجرت نبوی بر پایه یک اعتقاد قلبی و برای اصلاح ساختار سیاسی و حکومتی و برای برگرداندن متن زندگی مردم به روش پیامبر(ص) به سمت امام علی(ع) رفتند. هرگز مردم بر اساس اعتقاد به طرف امام علی(ع) نرفتند. حضرت علی(ع) خواسته اصلی و اولی مردم نبود، چرا؟ چون تربیت مردم به گونه‌ای تغییر کرده بود که می‌دانستند زندگی با امام علی(ع) سخت است. تنها کسانی که بر همان راه و روش پیامبر(ص) مانده بودند، امیرالمومنین(ع)، اهل بیت و تعداد محدودی از صحابه بودند. اینها زندگی خود را می‌دیدند. ادبیات و گفت‌وگوی روزانه‌شان در اختیارشان بود و یک کسانی هم بودند که فرصت می‌کردند سه هزار میلیارد می‌خوردند و این شرایط برای یک کسانی فراهم نمی‌شد. اما مهم این بود که تربیت جامعه مضمحل شده بود. در این فضا معلوم است که امام علی(ع) جایگاهی ندارد، ولی کیفیت شرایط زندگی مردم به گونه‌ای بود که مردم اقبالی به امام علی(ع) نداشتند، اما جامعه می‌دانست که اگر وضع موجود در اختیار شخصیت‌هایی مانند طلحه و زبیر قرار بگیرد، ارزش دیگری نه تنها قابل احیا نیست، بلکه وضع موجود نیز به سمت بدتری می‌رود.

یعنی احساس ناامنی افزون‌تری از سنوات قبل برایشان ایجاد شده بود. واقعاً شرایط برای حکومت امام علی(ع) فراهم نبود و اگر با قتل عثمان، اوضاع سیاسی و اقتصادی قلمرو اسلامی طبیعی بود و شورش عمومی نظام اجتماع را از هم نگسسته بود، مدعیان و سالخوردگان و انقلابیان نادم که هر کدام در زمره اشراف و ثروت‌مندان بزرگ بودند، هرگز فرصت حکومت را در اختیار امام علی(ع) قرار نمی‌دادند که مردم را به راه و رسم پیامبر(ص) برگرداند.

همه آن عواملی که در روزهای غربت اسلام باعث مظلومیت اسلام و حضرت علی(ع) و محرومیت مردم از هدایت حضرت علی(ع) شده بود، کماکان وجود داشتند. هم مخالفین حضرت علی(ع) جدی‌تر بودند و هم تربیت جامعه خراب‌تر شده بود و هم خواص حکومتی با بودن امام علی(ع) وضع خود را نامطمئن می‌دیدند و در کنار آنان نیز کسانی که منتسب به پیامبر(ص) بودند، در سال 35 فقط به این اعتبار که منتسب به پیامبر(ص) هستند یا مثلا از همسران ایشان هستند، مهم نبودند، بلکه اینها وزنه‌های سنگین سیاسی و اجتماعی بودند. تکفیر می‌کردند و فتوای قتل می‌دادند. در نگرش اینها با حضرت علی(ع) نه‌تنها تغییر به وجود نیامده است، بلکه به شدت مخالف هستند.

آنها جنگی را نیز علیه امام علی(ع) فرماندهی کردند و آن فاجعه را به تاریخ اسلام تحمیل کردند، اما بستر افکار عمومی طوری بود که بسیاری از اصحاب پیامبر(ص) حتی کسانی که گرفتار دنیا بودند، نمی‌توانستند از کنار نام امام علی(ع) عبور کنند. در عبارت‌های امام علی(ع) نیز همین جنس ناهنجاری‌های اجتماعی را می‌بینید که امام(ع) قبول نمی‌کرد که مردم به سمت ایشان هجوم بردند.

انتهای پیام
captcha