اعتماد به مردم و کنترل خواص؛ مهم‌ترین نشانه زمامدار دینی
کد خبر: 3916592
تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۳:۲۲

اعتماد به مردم و کنترل خواص؛ مهم‌ترین نشانه زمامدار دینی

اصل اعتماد به مردم و شناسایی، شناخت، نظارت و کنترل بر خواص جامعه یکی از مهم‌ترین نشانه‌های زمامداری دینی و مدیریت اسلامی است و این شناخت، معرفت و تبیین از ناحیه خود پیامبر اسلام(ص) نهادینه شد؛ یعنی اگر بخواهیم حقایق هدایت علوی را دریافت کنیم، بدون تردید باید به زندگی پیامبر اکرم(ص) بازگردیم، چراکه آنچه حضرت علی(ع) به میراث گذاشته، آموخته‌هایش از حضرت رسول(ص) است.

به گزارش ایکنا، حشمت‌الله قنبری، کارشناس و پژوهشگر تاریخ اسلام، شب گذشته، 24 مردادماه، در برنامه تلویزیونی «هدی»، که از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شد، به ارائه توضیحاتی در زمینه ویژگی‌های زمامداری اسلامی پرداخت که در ادامه می‌خوانید؛

ویروس خواص بی‌بصیرت قبل و بعد از حضرت علی(ع) بود و تا زمانی که حیات بشر بر این کره خاکی ادامه دارد، شاید مهم‌ترین مبارزه بشر برای رسیدن به فلاح و رستگاری، مبارزه با همین ویروس است. اصل اعتماد به مردم و شناسایی، شناخت، نظارت و کنترل بر خواص جامعه یکی از مهم‌ترین نشانه‌های زمام‌داری دینی و مدیریت اسلامی است و این شناخت، معرفت و تبیین از ناحیه خود پیامبر اسلام(ص) نهادینه شد؛ یعنی اگر بخواهیم حقایق هدایت علوی را دریافت کنیم بدون تردید باید به زندگی پیامبر اکرم(ص) بازگردیم، چراکه آنچه حضرت علی(ع) به میراث گذاشته، آموخته‌هایش از حضرت رسول(ص) است.

مروری بر ماجراهای سال سیزدهم بعثت

در سال سیزدهم بعثت حضرت رسول(ص)، جاهلیت قریش تصمیم به حذف پیامبر(ص) گرفت. برنامه‌ریزی دقیقی را نیز طراحی کرد و آدم‌های مجرب، ورزیده، باهوش و با استعداد قبایل را انتخاب کرد تا اینکه جریان فرهنگی و تربیتی و حاکمیتی قریش را از تعالیم پیامبر اکرم(ص) رها کنند. ماجرا نیز به قدری پیچیده بود که از ناحیه غیب عالم افشا شد.

یکی از ایرادهایی که با آن مواجهیم این است که گذشتگان خود را ساده‌انگار می‌دانیم و فکر می‌کنیم نوع زیست و کم و کیف زندگی ما به گونه دیگری است، در نتیجه از آنها عاقل‌تر هستیم. اما این درک اشتباهی است که موجب می‌شود انسان همیشه اشتباهات فاحش دیگران را وقیحانه‌تر تکرار کند. بنابراین، اخبار دارالندوه افشا نشد، مگر از غیب عالم. جامعه جاهلی آن زمان نسبت به فرامین حکام جاهلیت تعبد و تقید داشتند.

عالی‌ترین آیات زمام‌داری در ماه اول پس از هجرت

اما یکی از نکات قابل توجه این است که، ماه اول پس از هجرت نبوی، ماهی بود که عالی‌ترین آیات و نشانه‌های زمام‌داری اسلامی در این دوران قابل احصاست. رهبر عالی‌قدر اسلام حرکت کردند و با تمهیدات بسیار دقیق و حساب‌گرانه هم این کار را کردند؛ یعنی برای برون‌رفت از مکر دشمن روی تاریکی شب هم باید حساب کنید و کوچک‌ترین اقدام نباید از حوزه دید یک مدیر الهی مخفی مانده باشد. رسول خدا(ص) حرکت کردند و در محله قبا آمدند و مردم هم به استقبال ایشان شتافتند.

انتخاب یثرب توسط پیامبر(ص) یک رفتار دقیق بود و این طور نبود که ایشان دفعتاً انتخاب کرده باشند، بلکه پیامبر(ص) از سال‌ها قبل از طریق نمایندگان مجرب و قدرت نرم‌افزاری حسابگر، مدینه را آماده پذیرش اسلام کرده بودند، لذا وقتی که خبر هجرت پیامبر(ص) منتشر شد، جمعیت بزرگی در قبا حاضر شدند و یکی از خواسته‌های همه آنها؛ یعنی بخش‌های فاخر و درخور توجهی از آنها این بود که رسول خدا(ص) محل و منزل آنها را برای مجاورت انتخاب کند و این را به حسب ظاهر توفیق بزرگی می‌دانستند، تا اینکه حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) رسیدند و وقتی که پیامبر اکرم(ص) قصد حرکت از قبا به طرف یثرب را داشتند، در مقابل همه این خواهش‌ها عبارت عجیبی را بیان فرمودند.

سوار بر شتر شدند و عده‌ای هم بر اساس فرهنگ آن زمان به ایشان احترام گذاشتند، اما ایشان گفتند راه را باز کنید، این شتر مأموریت دارد و خودش می‌داند کجا بنشیند. خداوند، پیامبر(ص) را به دلیل اخلاق عظیمش مورد تجلیل قرار داده و خلقش را به عظمت یاد کرده است و این پیامبر(ص) چنین حرفی می‌زند. همچنین بد نیست بدانیم که رفتار اخلاق چه نوع رفتاری است. گاهی در مدیریت، مدیر اخلاقی را کسی می‌دانند که نتواند تصمیم بگیرد و با تخلف مبارزه نکند، اما مدیر اخلاقی مورد اعتنای دین کسی است که طبق این آیه عمل کند که فرمود: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ».

مدیر بااخلاق کیست

لذا مدیر بااخلاق باید بداند، غضبش چقدر مقدس است و کجا باید خرج شود. لذا اگر کسی در جایگاه مدیریت و حکومت و سیاست، در بالاترین درجات مستقر شد، اما قدر خنده‌اش را نفهمید و ندانست کجا آن را خرج کند، این مدیر بی‌اخلاق‌ترین آدمی است که ممکن است بر سرنوشت مسلمان مستولی شود. چه اینکه، وقتی نشست نفهمد که غضبش چه میزانی باید باشد که این مدیر، مدیری ضداخلاق خواهد بود. اخلاق یعنی رعایت استانداردهای الهی و تبسم و لبخند به موقع و غضب به‌جا. آن کسی که فقط دنبال حرف مردم است که بگویند فلانی خوش‌اخلاق است، به درد هیچ چیزی نمی‌خورد. پیامبر(ص) که صاحب اخلاق عظیم است، می‌گوید جلوی شتر را رها کنید او خودش می‌داند کجا بنشیند.

این عبارت با منش اخلاقی پیامبر(ص) ظاهراً سازگار به نظر نمی‌آید، چون به او احترام کرده‌اند. گروه‌های مشتاقی که آرزومند میزبانی ایشان بودند دعوت می‌کنند، اما پیامبر(ص) می‌فرمایند شتر خودش می‌داند چه بکند. می‌توانیم یک نگاه تعبدی به ماجرا بیندازیم و بگوییم همان طور که هجرت یک استثناست، این بیان پیامبر(ص) را نیز از این جنس فرض کنیم و به آن مباهات کنیم که در مقام نفی این قضیه نیستیم، اما منافاتی با این ندارد که شما به پیامبر(ص) وقتی به عنوان اسوه حسنه نگاه می‌کنید، نگاهتان به رفتارها و کلام پیامبر(ص) یک نگاه جامع باشد و وقتی مخاطبین ایشان را نگاه می‌کنید، ترکیب جمعیتی را شناسایی کنید و بعد منطبق با برخورد پیامبر(ص)، استراتژی حکومتی بنویسید که پیامبر(ص) از ما همین را می‌خواهد.

خداوند فرمود اگر امید شما به خدا و به روز قیامت است، به پیامبر(ص) نگاه کنید. وقتی این را فرمود یعنی اگر او را الگو نکردید، نه امید به خدا دارید و نه در قیامت هویت دارید. لذا او اسوه است و روش‌های پیامبر(ص) را برای شما در نظر گرفته است. یک بخش بزرگی از اینها که به استقبال پیامبر(ص) آمدند، امکان پذیرایی از پیامبر(ص) را نداشتند. مردم عادی نه امکان و نه توقعش را دارند. عاشقانه دور سر پیامبر(ص) هم می‌چرخند، اما خود می‌دانند که امکان میزبانی ندارند. اینها قلبشان پیامبر اکرم(ص) است و انتظار چیزی هم ندارند. اینها با پیامبر اکرم(ص) و با یک مصلح شایسته به دلیل منافع، دوستی و مودت ندارند و اینها 90 درصد مردم هستند؛ لذا دور پیامبر(ص) می‌چرخند و وقتی فرمود راه را باز کنید، شتر مأمور است، هیچ برداشت منفی که عامل تکدر خاطر شود برایشان پیش نمی‌آید.

این یک تصمیم مدیریتی جدی و شناساندن طبقات جامعه است. از روزی که هجرت شروع شد، تا قبل از جنگ احد، یکی از مهم‌ترین تلاش‌های پیامبر(ص)، نهادینه کردن همین رفتارها بود. اینهایی که برای بردن پیامبر(ص) مسابقه ایجاد کردند، هم به چند دسته تقسیم می‌شوند. اینها گروه حداقلی از مؤمنین متمکن هستند که متدین و شریف‌اند و به لحاظ اقتصادی نیز امکان پذیرایی از پیامبر(ص) را دارند و همه داشته‌های خود را متعلق به پیامبر(ص) می‌دانند. درخواست می‌کنند و اگر پیامبر(ص) اجابت کند و یا نکند هم ناراحت نمی‌شوند و شاکر هستند؛ لذا این دسته نیز با ابلاغ دستور پیامبر(ص) ناراحت نشدند.

گروه کاسب‌کار در استقبال از پیامبر(ص)

اما یکسری از گروه‌های حداقلی هم هستند که آرزوهای بزرگ دارند و کمیته استقبال درست می‌کنند و هر کدام از اینها، منطبق با توانایی‌های خودشان حتی در کنار پیامبر(ص) برای آینده برنامه‌ریزی می‌کنند و پیامبر(ص) می‌گوید اینها را بشناسید. یک عده‌ای از اینها اهل معامله و تجارت بودند و میزبانی از پیامبر(ص) را یک سرمایه‌گذاری مطمئن فرض می‌کردند. مثلاً یک کسی بیست هکتار زمین داشت. اگر هزار متر به پیامبر(ص) بدهد و تشکیلاتی هم برای ایشان درست کند این زمین‌ها ارزش پیدا می‌کند. نگاه اولیه جامعه هم این است که این آدم بسیار خیر است. اقبال مردم به پیامبر(ص) را مصادره می‌کند و املاکش گران می‌شود. لذا این آدم وقتی به دیوار پیامبر(ص) برخورد می‌کند، پیامبر(ص) می‌فرمایند شتر خود مأموریت دارد و راه را باز کنید.

چون شتر پیامبر(ص) با اخلاص، ایشان را می‌برد و نه کاسب‌کارانه و کسی که با این نیت کاسب‌کارانه به خدمت پیامبر(ص) می‌آید، از شتر پیامبر(ص) ارزشی پایین‌تر دارد و خدا به پیامبر(ص) می‌گوید حواسش به این افراد باشد.

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha