تقدیس مردم از سوی حکومت؛ اصلی‌ترین مقدمه جریان تربیتی
کد خبر: 3920899
تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۳:۱۴
حشمت‌الله قنبری:

تقدیس مردم از سوی حکومت؛ اصلی‌ترین مقدمه جریان تربیتی

حشمت‌الله قنبری بیان کرد: اصلی‌ترین مقدمه جریان تربیتی این است که حکومت مردم را مقدس بداند. اگر مردم مقدس نیستند، یعنی عیب در ساحت تربیت وجود دارد. خدای متعال به این بندگان افتخار کرده و کرامت داده است. زمانی وجود مردم مقدس می‌شود که تربیت آنها بر پایه وحی و سیره عملی سران و مهتران متدین جامعه، مقدس و الهی قوام یافته باشد.

به گزارش ایکنا، حشمت‌الله قنبری،‌ پژوهشگر تاریخ اسلام، در برنامه «هدی» که شب گذشته،‌ چهاردهم شهریورماه، از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شد، به شرح فقراتی از نهج‌البلاغه پرداخت که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

در فرازی از فرمان امام علی(ع) به مالک اشتر فرمودند از خواص مراقبت کن و بعد ویژگی‌های خواص را فهرست کردند و در ادامه هم بر نقش مردم و اهمیت خدمت به آنها تأکید داشتند. از نگاه امام علی(ع) در نظام اسلامی، مردم از یک جایگاه ممتازی برخوردار هستند و رعایت شئونات مردم و پاسداشت عزت مردم یک تکلیف تعطیل‌نشدنی است و همه مقامات نظام اسلامی منطبق با موقعیتی که در اختیارشان است، یکی از اصلی‌ترین وظایفشان خدمت به مردم و صیانت از عزت و احترام طبقات جامعه است.

امام علی(ع) مردم را ستون دین می‌شناساند

اسلام و امیرالمومنین(ع) برای مردم‌سالاری دینی یک نقش و موقعیت بی‌بدیلی قائل هستند. امام(ع) مردم را ستون دین می‌شناسد. این بیان حضرت(ع) بسیار بیان شگفت‌انگیزی است؛ یعنی از نگاه امام(ع)، نقش مردم در حفظ دین مانند نقش نماز در استواری شریعت و دین خدا است. این بیان اتفاقی نیست و وقتی در روایات درنگ می‌کنید، می‌بینید که پیامبر(ص) می‌فرمایند که نماز ستون دین است و امام علی(ع) در محکم‌ترین منشور حکومت اسلامی می‌فرمایند که مردم عمود دین هستند. امام(ع) نفرمود مردم ستون دولت و حکومت هستند و بعد هم همه بارها را به گردن مردم بگذارند. اگر مردمی وجود نداشته باشند، فلسفه وجودی حکومت تحقق پیدا نمی‌کند.

اما امام(ع) در اینجا یک پله بالاتر را در نظر می‌گیرد و تصریح وجود مبارک ایشان این است که مردم ستون دین خدا هستند؛ یعنی در سایه کلام امام(ع) این استفاده می‌شود که نماز صورت عبادی مردم و مردم ظهور عملی نماز باید باشند تا یک نظام دینی شکل بگیرد. اگر این نماز با حضور نظام اسلامی اقامه شود، از فحشا و منکر باز می‌دارد و کارکرد نماز هم همین است؛ لذا اگر فضای زندگی سیاسی، اقتصادی و ... مردم یا همه شئونات مردم در پرتو نماز از منکرات پاک باشد و خوبی‌ها و معروف‌ها روابط اجتماعی را تنظیم کرده باشند، مردم در اقامه دین و صیانت از امر خدا کارکردی مثل نماز دارند. برای اینکه مردم به صورت فعلی و عملی نماز تبدیل شوند چه کاری باید انجام شود؟ حتماً یک جریان تربیتی عمیق در جامعه لازم است و تا بخش بزرگی این جریان تربیتی، مرهون حُسن نیت و حسن رفتار مقامات و مسئولین کشور است.

شناسه قطعی در تقویت دینی

نفس بودن یک مسئول به عنوان یک تابلو و یک شناسه قطعی در تقویت دینی یا بی‌دینی مردم مؤثر است. چرا؟ چون ایجادکننده یک جریان تربیت دینی است. چه کسی این کار را می‌کند؟ کسی که خودش تربیت شده باشد. اگر تربیت شده باشد و اهل نماز باشد و نمازش او را از زشتی‌ها بازداشته باشد، اگر کاری به او سپردند که می‌بیند تخصصی ندارد آن را قبول نمی‌کند. برای نشستن بر کرسی ریاست احساس وظیفه شرعی جدی نمی‌کند و اگر ببیند یک فرد شایسته و دانا می‌تواند کار را انجام دهد، با انواع روابط گریبان چاک نمی‌کند تا بخواهد زیر پای طرف را خالی کند و خودش آنجا بنشیند.

لذا اصلی‌ترین مقدمه جریان تربیتی این است که حکومت، مردم را مقدس بدانند. اگر مردم مقدس نیستند، یعنی عیب در ساحت تربیت وجود دارد. خدای متعال به این بندگان افتخار کرده و کرامت داده است و نماز مقوم شخصیت انسان است و قرار است شخصیت او را به کمال برساند. زمانی وجود مردم مقدس می‌شود که تربیت آنها بر پایه وحی و سیره عملی سران و مهتران متدین جامعه، مقدس و الهی قوام پیدا کرده باشد. یعنی هر رئیس در هر اداره‌ای که هست، قولاً و فعلاً باید یک معلم اخلاق باشد. وقتی به رئیس نگاه می‌کنید، ظهور اراده خدا را در او ببینید.

همه طبقات مردم؛ خادم و مخدوم یکدیگر

نقش و سمت مقامات بسیار مهم است و یک نکته‌ای که فکر می‌کنم لازم است بیان کنم این است که همه طبقات مردم نسبت به یکدیگر حکم خادم و مخدوم را دارند. وقتی سطح زندگی را نگاه می‌کنید، می‌بینید هر فردی نسبت به فرد دیگر حکم رعیت و مسئول را دارد. مثلاً در اداره همه کارمندان، رعیت مافوق خودشان هستند. همه ارباب‌رجوعان نیز رعیتِ کارکنان هستند، یعنی باید مورد رعایت باشند و اگر این امور رعایت نشود، کار اینها به سرانجام نمی‌رسد. حُسن خدمت هر طبقه‌ای از خدمت‌گزاران، به خودی خود ایجادکننده یک جریان تربیتی است. ایراد اساسی ما این است که ممکن است همه ما رعیت باشیم، اما مسئول بودن ما تحقق پیدا نمی‌کند و این عدم مسئولیت‌پذیری ما باعث بی‌تربیتی رعیت می‌شود.

همه طبقات مردم نسبت به یکدیگر حکم خادم و مخدوم را پیدا می‌کنند و به خودی خود رفتار هر خادمی نسبت به مخدومش و بالعکس یک جریان تربیتی و ضمانت درست می‌کند. فرمود: «کُلُّکُم راعٌ و کلکم مَسئولٌ عن رعیته»، در این فرایند در اوج و قله تربیت آفرینی‌اش، مقامات هستند یا حداقل یکی از ارکان اصلی این جریان تربیتی مقامات و مسئولین هستند و سهم آنها در متدین شدن و یا بی‌دین شدن جامعه بسیار تعیین‌کننده است.

توصیه امام(ع) درباره کار عاشقانه برای مردم

لذا امام(ع) با تأکید فراوان به مالک می‌فرماید که باید توجه تو به مردم بیشتر و میل تو به آنها افزون‌تر باشد. اینجا یکی توجه و یکی هم میل است. میل کشش قلب است و کسی که به یک موضوع کشش قلب پیدا می‌کند، کار را عاشقانه انجام می‌دهد. هم توجه دارد و هم این توجه را بر پایه یک اعتقاد قلبی به سرانجام می‌رساند؛ لذا در همین راستا تأکید دوم امام(ع) به مالک این است که مقامات و صاحب منصبان هرگز نباید به دنبال استخراج عیوب مردم باشند.

تجربه ثابت کرده که عیب‌جویی از رعیت نیز هرگز حسن عاقبت نیست؛ یعنی نگاه بد به مردم و تصویر مجرمانه ساختن از بندگان خدا باعث می‌شود که ملکه خدمت در قلب انسان بمیرد. رئیس اگر به اداره آمد نباید اصلی‌ترین وظیفه خود را این بداند که عیب کارمندان را پیدا کند.

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha