به گزارش ایکنا، امامان و پیشوایان معصوم(ع) انسانهای کامل و برگزیدهای هستند که به عنوان الگوهای رفتاری و مشعلهای فروزان هدایت جامعه بشری از سوی خدا تعیین شدهاند. گفتار، رفتار و خوی و منش آنان ترسیم حیات طیبه انسانی و وجودشان تبلور تمامی ارزشهای الهی است. امروز ۱۵ ذیالحجه سالروز ولادت بزرگ مفسر قرآن، هدایتگر اسوه تقوا، حافظ قرآن، هادی و راهنمای گمراهان، مرد ایمان، چراغ هدایتگر دوران، حضرت امام هادی(ع) است.
هنگامی که امام هادی(ع) به مقام امامت رسید از عمر شریفش بیش از هشت سال و پنج ماه نگذشته بود و وی به مانند پدر ارجمندش در سنین کودکی به این مقام نایل آمد. یکی از با فضیلتترین یادگار این امام به شیعیان زیارت جامعه کبیره است، که حضرت صاحب الزمان(عج) به خواندن مداوم آن در زمان غیبت سه بار تاکید کردند. امام هادی(ع) در خاندانی پا به عرصه جهان هستی گشود که اخلاق و انسانی مجسم بودند، ادب و محبت بر سراسر این خانواده سایه گستر بود؛ کودک به بزرگ احترام میگذاشت و بزرگ در محبت و مهر به کودک پیش قدم بود.
پیشوای دهم(ع) یکی از پیشتازان دانش و تقوا و کمال است که وجودش مظهر فضائل اخلاقی و کمالات نفسانی و الگوی حقجویان و ستم ستیزان است. امام هادی(ع) پیوسته تحت نظر حکومتهای جور بود و سعی میشد که آن حضرت با پایگاههای مردمی و افراد جامعه تماسی نداشته باشد با این حال آن مقدار از فضائل اخلاقی که از او بروز کرده، دانشمندان و شرح حال نویسان و حتی دشمنان اهلبیت(ع) را به تحسین و تمجید آن وجود الهی واداشته است.
پارسایی و انس با پروردگار آنچنان نمودی در زندگی امام نقی(ع) داشت که برخی از شرح حالنویسان در مقام بیان برجستگیها و صفات والای آن گرامی به ذکر این ویژگی پرداختهاند. ابن کثیر مینویسد: «کان عابداً زاهداً»، او عابدی وارسته و زاهد بود. ابن عباد حنبلی نیز میگوید: «کان فقیهاً، اماماً، متعبداً…»؛ او فقیه و امام عابد بود. ابوعبدالله جُنیدی میگوید: «سوگند به خدا، او بهترین مردم روی زمین و برترین آفریدههای الهی است.» ابن حَجَر در شرح حال آن حضرت نیز مینویسد: «و کانَ وارِثَ اَبِیهِ عِلماً و سَخاءً» او در دانش و بخشش وارث پدرش بود.
استراتژی فرهنگی امام هادی(ع)
امام هادی(ع)، رهبری و پیشوایی فکری و فرهنگی شیعیان را در عصری پرتلاطم و سرشار از فتنه و آشوب سیاسی در فاصله سالهای ۲۲۰ تا ۲۵۴ هجری بر عهده داشت. آن حضرت، علاوه بر دارابودن مقام امامت الهی، از یک تربیت متعالی، بصیرت، آگاهی، هوش و دانش فرهنگی گسترده و رفتار فرهنگی والا برخوردار بود. به همین سبب، حضرت برای مهندسی و راهبری فرهنگی، دارای استراتژی و انگیزه قوی فرهنگی بود. از این رو، دارای راهبرد برای رهبری و هدایت فرهنگ جامعه و نظامسازی فرهنگی، توسعه علمی و تربیتی بود.
آن امام همام، با تأکید بر پیشرفت علم و دانش، توصیه به تعلیم و تولید علم و اندیشه، ایجاد کانون ارتباطات سرّی وکالت، کادرسازی و تربیت نفوس، تدوین منشور سبک زندگی، وضع قانون و ترسیم حقوق شهروندی، تبیین قواعد همزیستی مسلمانان با اهل کتاب و مبارزه فرهنگی با رفتار جاهلی خلفای عباسی همچون متوکل، موفق به تغییرات فرهنگی در میان امت اسلامی شد و مسیر را برای تحصیل سلامت و سعادت جامعه اسلامی هموار ساخت.
حضرت با بکارگیری سلسله برنامههای ارشادی، فرهنگی و تربیتی، مبارزه غیر مستقیمی را با حاکمیت آغاز کرد و بیآنکه حساسیت دستگاه را متوجه خود سازد، به انجام فعالیتهایی بر ضد آنها پرداخت. در مواقع لازم نیز تا جایی که حیات شیعه را به مخاطره نمیانداخت، دامنه آن را گستردهتر میساخت و با این فعالیتها، بیاساسبودن این تصور را که «امام به دلیل مراقبت دشمن در مسایل سیاسی مداخله نمیکرد و هیچگونه مبارزه سیاسی نداشت» آشکار کرد.
ویژگىهاى امام هادى(ع) نیز همانند صفات پدران و اجداد گرامى خویش بود و صفات والایى، آنان را از همگان متمایز مىساخت. حضرت تمامى عناصر شرف و کرامت را در خود جمع داشت و از همان خاندانى به شمار مىرفت که خدایشان را از هرگونه رجس و پلیدى پاک و منزه ساخته بود. البته تمامی ائمه(ع) نه تنها در زمینه عبادی و بندگی خدا پیشگام بودند و هیچکس در این میدان گوی سبقت را از آنان نربود، بلکه در زمینههای اجتماعی و رسیدگی به کمبودها و مشکلات مردم و برطرف کردن گرفتاریهای آنان نیز پیشگام بودند؛ بهگونهای که کسی از در خانه آنان ناامید باز نمیگشت. حضرت مثل پدران خود تنها براى جلب رضاى پروردگار مسکین، یتیم و اسیر را بر خانواده خود مقدم داشته و اطعام آنان را در درجه اول اهمیت قرار مى دادند.
تاریخ، نام افراد زیادی را که برای حل مشکل و رفع گرفتاری خود به پیشوای دهم(ع) مراجعه کرده و از محضر آن حضرت با خشنودی بازگشتهاند، ثبت کرده است. موارد بىشمارى از بخششهاى کلان حضرت امام هادى(ع) نسبت به فقرا و درماندگان را نقل کردهاند که در این مجال به نمونهای اشاره میکنیم که اعجاب مورخان را برانگیخته است. حضرت به قصد روستایى متعلق به خودشان از سامرا خارج شدند چندى بعد یکى از بادیهنشینان به در خانه حضرت آمد، خانواده حضرت به آن مرد گفتند که ایشان به زمینى خارج از شهر رفتهاند و آن مرد هم متوجه محل حضرت شده و پس از دیدن ایشان با صدایى ضعیف گفت: «یابن رسول اللّه من مردى از اعراب کوفه و از موالیان و محبّان جدّت على بن ابى طالب هستم، سنگینى قرض مرا از پا درآورده است و جز تو گره گشایى نمى شناسم …حضرت متأثر شدند و دیدند وى متمسک به ولایت على(ع) است؛ لیکن خود حضرت در آن هنگام در تنگنا بودند و کمکى از دستش ساخته نبود، لذا به دست خودشان ورقه اى نوشتند مبنى بر آنکه: «اعرابى از حضرت مبلغ معینى طلبکار است»، سپس کاغذ را به او داده گفتند: «این کاغذ را نزد خودت داشته باش و به سامرا برو، هر وقت دیدى عدهاى نزد من جمع شدهاند برخیز و طلبى را که در این کاغذ است از من بخواه و بر من سخت بگیر که چرا بدهىام را نپرداختهام و تمامى دستورات مرا انجام بده.
اعرابى ورقه را گرفت و هنگامى که حضرت به سامرا بازگشت، عدهاى به دیدن او آمدند که در میان آنان جاسوسان و ماموران حکومت عباسى هم حضور داشتند، چندى نگذشت که اعرابى از راه رسید و کاغذ را نشان داده خواستار پرداخت مبلغ مذکور در آن شد، امام(ع) به عذرخواهى پرداخت لیکن اعرابى با اصرار خواستار پول خود بود و همچنان تأکید مىکرد. حاضرین در مجلس متفرق شدند و جاسوسان متوکل شتابان ماجرا را به گوش خلیفه رساندند او نیز دستور داد تا 30 هزار درهم نزد حضرت ببرند، وقتى که اعرابى آمد حضرت پولها را به او داده فرمودند: «این پولها را بگیر و بدهى خود را بپرداز و باقى مانده را خرج خانواده ات کن....» اعرابى مبلغ را بسیار دیده گفت: «یابن رسول اللّه بدهى من کمتر از یک سوم این مبلغ است … لیکن خداوند بهتر مى داند که رسالت خود را میان چه کسانى قرار دهد. پولها را برداشته با خشنودى تمام و با خیال راحت به سوى خانوادهاش رفت و همچنان براى ناجى خود امام هادى که او را از فقر و سختى نجات داده بود دعا مىکرد.
پارسایى و زهد امام(ع)
حضرت از تمام لذات زودگذر و مادى این جهان روى گردانده و به ضروریات آن اکتفا کرده بود، کمترین توجهى به جلوههاى فریبنده نشان نمىداد و زندگى خود را وقف عبادت خداى متعال کرده بود. سبط بن جوزى درباره زهد امام مىگوید: «امام على هادى کمترین میل و گرایشى به دنیا نداشت و همیشه ملازم مسجد بود، هنگامى که خانهاش را بازرسى کردند، جز قرآن، کتب دعا و چند کتاب علمى در آن چیزى نیافتند».
امام اهمیت زیادى به هدایت گمراهان و منحرفان از راه حق مىداد و در این راه کوشش خستگى ناپذیرى را آغاز کرده بود. حضرت همچون نیاکان خود در برابر ناملایمات بردبار بود و تا جایی که مصلحت اسلام ایجاب میکرد با دشمنان حق و ناسزاگویان و اهانتکنندگان به ساحت مقدس آن حضرت، با بردباری برخورد میکرد.
امام هادی(ع) همچون پدر بزرگوارش کانون سخاوت و کرم بود و گاهی مقدار انفاق به حدی از فزونی میرسید که «ابن شهر آشوب» در مناقب مینویسد: «ابوعمر وعثمان بن سعید و احمد بن اسحاق اشعری و علی بن جعفر همدانی به نزد علی بن حسن عسکری رفتند احمد ابن اسحاق از وامی که برگردنش بود نزد حضرت شکایت کرد، آنگاه امام به عمرو که وکیلش بود، فرمود: «به او سی هزار دینار و به علی بن جعفر نیز 30 هزار دینار بپرداز و خود نیز سی هزار دینار برگیر.» دانشمندی مانند ابن شهر آشوب پس از نقل آن میگوید: «این مقدار انفاق، معجزهای است که جز پادشاهان از عهده کسی ساخته نیست و تاکنون این مقدار انفاق را از کسی نشنیدهام.»
سخاوت و جود
امامان معصوم(ع) برای مظاهر دنیوی از جمله مال و ثروت ارزش ذاتی قائل نبودند و سعی میکردند به حداقل آن که زندگی معمولی روزانه آنان را تأمین کرده اکتفا کنند و آن بزرگواران را در راه انجام وظایف مردمی و اجتماعی یاری رساند بسنده کنند و مازاد آن را در راههایی که موجب خشنودی خداوند بود صرف کنند. یکی از این راهها انفاق به افراد تهیدست و نیازمند است.
این سیاست خداپسندانه مالی که در زندگی همه معصومین(ع) در سطح گستردهای به چشم میخورد علاوه بر جنبههای معنوی و آثار اخروی، عامل مهمی در کاهش فقر و فاصله طبقاتی جامعه اسلامی و تالیف قلوب افراد و حفظ شخصیت وعلاقهمند ساختن آنان به مکتب اهلبیت و جلوگیری از ارتباط گرفتن و نزدیک شدن آنان به دستگاه زر و زور خلفا بود.
در پرتو برخورداری امام هادی(ع) از این خلق نیکو، وجود آن بزرگوار پیوسته مایه امید، و خانهشان نه تنها مرکز نشر دانش، بلکه پناهگاه افراد نیازمند و درمانده و محل رفت و آمد انسانهای مختلف به ویژه آنان که از راه دور آمده بودند، بود.این مساله هم برای عموم مردم جا افتاده بود، به گونهای که وقتی فرد نیازمند و درماندهای را میدیدند او را به خانه امام(ع) راهنمایی میکردند و هم برای خود افراد درمانده، بدین معنی که به محض مواجه شدن با مشکلی مستقیماً سراغ خانه امامت را میگرفتند.
انتهای پیام