جنگ 33 روزه؛ تجلی دست برتر مقاومت در تعیین مختصات جبهه نبردهای آینده
کد خبر: 3916377
تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۵
یادداشت وارده

جنگ 33 روزه؛ تجلی دست برتر مقاومت در تعیین مختصات جبهه نبردهای آینده

جنگ تموز تابستان ۲۰۰۶ پس از عقب‌نشست شبانه و‌ خفت‌بار ارتش صهیونیستی از مناطق اشغالی جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰، دومین ضربه مهلک مقاومت بر افسانه شکست‌ناپذیری رژیم صهیونیستی محسوب می‌شود که به وضوح بنیان سست این رژیم و نیز دست برتر مقاومت در تعیین مختصات جبهه نبردهای آینده را نمایان ساخت.

نبرد تموز یا آنچه در محافل رسانه‎ای و سیاسی از آن به عنوان جنگ سی و سه روزه در لبنان یاد می شود، آغاز فصل نوینی در تحولات منطقه آشوب زده خاورمیانه دانسته می‌شود.

جنگ تموز تابستان ۲۰۰۶، پس از عقب‌نشست شبانه و‌ خفت بار ارتش صهیونیستی از مناطق اشغالی جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰، دومین ضربه مهلک مقاومت بر افسانه شکست‌ناپذیری رژیم صهیونیستی محسوب می‌شود که به وضوح بنیان سست این رژیم و نیز دست برتر مقاومت در تعیین مختصات جبهه نبردهای آینده را نمایان ساخت.

قدرت دفاعی و بازدارنده شگفت‌آور و نیز هماهنگی در خور تحسین فرماندهی سیاسی با یگان‌‌های عملیاتی در جبهه‌های نبرد، در کنار حمایت گسترده مردمی از گزینه مقاومت، موجب گردید تا حزب‌الله به مهم‌ترین پایگاه ضد اشغالگری در منطقه تبدیل شود و به عنوان قدرتمندترین مانع در برابر خوی تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی و مهم‌ترین کنشگر حراست از تمامیت ارضی لبنان مطرح شود؛ واقعیتی که با وقوع تحولات بعدی در منطقه همچون سقوط نظام بعثی در عراق و نیز شکل‌گیری پروژه فتنه عربی- عبری- آمریکایی داعش در عراق و سوریه، به صورت الگوی مرجع هسته‌های مقاومت در این کشورها درآمد و نمونه موفقی از صدور ارزش‌های اسلامی را ارائه نمود.

در واقع، امروز مقاومت اسلامی فراتر از یک جنبش سیاسی، اجتماعی و نظامی منطقه‎ای، به‌عنوان یک گفتمان فراگیر برای مقابله با منطق فزون‎طلبی جهان سلطه ارتقا یافته است؛ گفتمانی که در دوره کوتاه ظهور و قدرت‌یابی گفتمان‌های رقیب همچون گفتمان سلفی تکفیری - جهادی حاکم بر دولت خودخوانده و ناکام عراق و شام(داعش)، به خوبی ظرفیت‌ها، ارزش‌ها و میزان سازواری خود با ارزش‌ها و واقعیات زیست انسانی را به نمایش گذاشت.

در واقع، گفتمان مقاومت امروز به عنوان گفتمان غالب و حاکم بر منطقه خاورمیانه ارتقا یافته و همه تلاش‌های اخیر جهان سلطه نیز برای تغییرات معادلات کنونی قدرت در این منطقه راهبردی جهان طرح ‌یزی و اجرا شده است. نمونه اخیر این تلاش‌ها را می‌توان در حادثه انفجار بندر بیروت و افزایش فشارها بر جریان مقاومت جست‌وجو کرد به امید آنکه با اشاره بردن انگشت اتهام به سوی حزب الله، درصدد تضعیف پایگاه مردمی و نیز مشروعیت مقاومت برآیند تا از آن به‌عنوان محملی برای خلع سلاح مقاومت و یا حداقل تضعیف آن استفاده کنند؛ توطئه‌ای که با هوشمندی سیدحسن نصرالله، دبیرکل جنبش حزب‌الله لبنان و رهبر مقاومت اسلامی و آغوش باز این جنبش برای گذار از بحران پیش آمده و نیز عبور از شرایط انسداد سیاسی کنونی در لبنان، عقیم ماند.

نگارنده معتقد است آنچه حزب‌الله لبنان و جریان مقاومت را به کنش‌گری تعیین‌کننده در تحولات منطقه‌ای تبدیل کرده، نه قدرت سلاح و نظم فوق‌العاده سازمانی، بلکه قدرت ایمان و باور عمیق به نصرت الهی است که در شعار رسمی این جنبش نیز نمود یافته است: «وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ».

محمد محمودی‌کیا

عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی

انتهای پیام
captcha