به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین حسین بنیادی، نایب رئیس مجمع عمومی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، در یادداشتی اختصاصی به خبرگزاری قرآن ضمن طرح و تبیین عقلانیت اسلامی براساس سیره نبوی، تأکید کرد که این سیره مجمع تمام اندیشههای وحیانی و عقلانی است. متن این یادداشت به شرح زیر است:
سیره نبوی مجمع تمام اندیشههای وحیانی و عقلانی است؛ درسآموزی از سیره نبوی و ائمه معصومین(ع) بهترین نوع اقتدا و عمل در شیوه و سبک زندگی است که تطابق و توأمانی شرع و عقل را در اندیشه و عمل انسانها ایجاد میکند و حجیت سیره معصومین(ع) و متشرعین نه تنها در احکام شرعیه بلکه در مجموعه معارف دینی، قابل استناد است.
زندگی مبتنی بر الگوی جامع رفتاری، موجب سیر همراه با سلامت زندگی انسان میشود؛ اعمال و رفتاری که روح شرع در آن دمیده شده باشد و عقل سلیم بر آن سایه افکنده باشد، کردار صحیح و اعمال صالح انسان را رقم میزند؛ عقلانیت رفتاری یا رفتار عقلانی از جمله عناوینی است که از آیات قران کریم و کلمات معصومین(علیهم السلام) اخذ شده است؛ توجه و تأکید دین مقدس اسلام بر اتخاذ رفتار متناسب با شرع و عقل، از آن جهت است که رفتار بشر با آموزههای وحیانی، حکمتهای عقلانی و منش عقلائی همراه باشد که نتیجه آن سلامت زندگی و عاقبت نیک است.
آنچه مهم به نظر میرسد، پیادهسازی و به کار بستن عقل در امورات فردی و اجتماعی است که مقدمه آن شناخت اصول زیست عقلائی است؛ قرآن کریم علاوه بر به کار بستن عقل در فهم امور، در موارد مختلف، بشرِ فاصله گرفته از عقلانیت را مورد مواخذه قرار میدهد. شناختی که حیات حیوانی را به حیات انسانی به معنای الهی بودن آن، تبدیل میکند.
اولین روایت کتاب شریف تحفالعقول، سفارشهای نبیاکرم(صلی الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین امام علی(علیه السلام) اختصاص یافته، در دومین فراز از این روایت، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «یا علی انَّه لا فقرَ اَشَدُّ مَن الجَهل و لا مالَ اَعودَ مِن العقل» نهایت فقر، جهل و نهایت ثروت عقل است. این نگاه و بیان به جهل و عقل، نگاهی بنیانی است که جهل را منشأ تمام فقرها و عقل را مبنای تمام داراییها و داشتهها، معرفی میکند، جنود عقل، جبهه عقلانیت و جنود جهل، جبهه جهالت را تشکیل میدهند.
از این رو انسان مؤمن همواره باید به این موضوع توجه داشته باشد که در جبهه و میدان عقل و عقلا قرار گرفته و یا در جبهه و میدان جهل و جهّال؛ موضوعی که سیره نبوی را براساس اصالت وحی و اطاعت از خداوند و ضرورت تعقل در رفتارها، تشکیل میدهد. آنچه که در این بخش گفته شد، نگاه جامع به عقل و عقلانیت در سیره پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بود و در حقیقت مبنای رستگاری و کمالات بشر است که «عقلانیت، عین معنویت و معنویت، عین عقلانیت» معنی میشود و به فرموده امام صادق(ع): «العقل دلیل المؤمن؛ عقل راهنما و دلیل مؤمن است».
روایت دیگری که پس از روایت مذکور در تحفالعقول آمده، کلامی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در جواب شمعون بن لاوی بن یهودا است که فردی یهودی و از علمای یهودی است که پس از شنیدن جوابهای جامع پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) درباره سؤالاتش پیرامون عقل، اسلام آورد، شمعون سؤالاتش را از عقل، چگونگى، شاخهها و انواع آن پرسید، جوابهای رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به قدری جامع و کامل است که هر شخصی را به حقیقت عقل و جریان عقلانیت در تمام امور بشر، آگاه و قانع میسازد.
در بخشی از این روایت، رویکردهای عقل در مواقع و مواضع زندگی به صورت کامل بیان گردیده، میفرماید:«از عقل، بردبارى منشعب شد و از بردبارى، دانایى و از دانایى، رهیابى و از رهیابى، پاكدامنى و از پاكدامنى، خویشتندارى و از خویشتندارى، حیا و از حیا، وقار و از وقار، مداومت در كار خوب و از مداومت كار خوب، نفرت داشتن از بدى و از ناخوش داشتنِ بدى، پیروى از راهنماى خیرخواه» سپس پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) میفرماید: «برای هر کدام از این امور دهگانه، ده امر دیگر منشعب میشود» که بیانگر تأثیر خردورزی در کیفیت زندگی و حیات طیبه است و در پرتو رفتار همراه با عقلانیت «سبک و سلوک متعالیه زندگی» محقق میگردد. به هر صورت آنچه مهم است، جایگاه و تأثیر به کار بستن عقل در فکر، فرهنگ و روش زندگی انسانها، در بیان و سیره نبوی(صلی الله علیه و آله) است.
تأمل، تفکر و اندیشه کردن در اجرای امور و اندیشه کردن در عاقبت کار، از مهمترین مفاهیم تدبیر عقلانی است که به آن عقل تدبیر نیز گفته میشود، توجه به اینکه سرآغاز و سرنوشت کارها، بر اساس تعقل، رقم میخورد و معاش را در مسیر حق و معاد را با فوز و فلاح همراه میکند، اهمیت عقل تدبیر را در یک امتداد مورد اطمینان قرار میدهد که حسنات دنیا و آخرت را در پی دارد. پیامبر اکرم(صلوات الله و سلامه علیه و آله) در یکی از فقرات روایت مذکور در ابتدای سخن، به اهمیت عقل تدبیر، تصریح میفرماید که: «لا عقل کالتدبیر». تدبیر گاهی در امور و رفتار فردی، معنا پیدا میکند و گاهی در تدبیر امور جامعه؛ هر چند هر دو قسم برای آحاد و افراد جامعه به دلیل زیست اجتماعی بشر مهم است، اما درباره انسانهای مسئول و مؤثر در جامعه، معنای پررنگتر و برجستهتری پیدا میکند.
رفتار همراه با عقلانیت که در آن اندیشه، محاسبه و عاقبتاندیشی نهفته شده باشد، سیر جامعه را معلوم و اهداف و مقاصد را برای حرکت اجتماعی، مشخص میکند و به بیان دیگر سعادت اجتماعی بشر به دو امر مهم وابستگی دارد: اول، تدبیر فرد برای گذران زندگی سعادتمندانه و دوم، تدبیر رهبران و مسئولان برای قرار دادن جامعه بر مدار حق و عدالت و جهت دادن جامعه به سوی آنچه خداوند متعال از بشر، طلب کرده است. پرواضح است اوامر الهی مبتنی بر مصالح و حکمتهایی است که رسیدن بشر به کمالات دنیوی و اخروی، در پرتو عمل به آنها محقق میگردد.
این نگرش، یعنی قرار گرفتن جامعه در مسیر اطاعت از دستورهای خداوند، نقطه روشنی از عمل عقلانی در تدبیر امور جامعه است که سیره عملی و سنت قطعی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در هدایت جامعه است که شکلگیری حکومت نبوی در پرتو همین اصل بوده، اصلی که در آن ایمان و اخلاق، ایمان و علم، ایمان و معاش، ایمان و معاد، ایمان و برقراری عدالت، ایمان و استقامت، ایمان و جهاد، ایمان و رسیدن به کمالات سرآمد تمام مذاهب و مکاتب توحیدی و غیر توحیدی است. این جامعیت سیره نبوی نشانگر نظامات جامعی است که برای تحقق جامعه در تراز اسلامی، در سیره پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) وجود دارد، سیرهای که برگرفته از وحی و قران کریم و مطابق با عقل است؛ نمیتوان و نمیشود جامعه را به حق مطلق و لقاء ربّ هدایت نمود اما اسباب، روش و وسائط این سیر را در اختیار نداشت و بیان نکرد.
بیست و سه سال دوران نبوت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در دوران حیات حضرت، همراه و مملو از خیانتها و دشمنیهای کفار، مشرکین و ملحدینِ متعصب و لجوجی بوده که جز به منافع و سیطره ظلم خود بر جامعه، به چیز دیگری فکر نمیکردهاند، ایجاد و اصرار بر انحرافات عقیدتی و فرهنگی که فرهنگ جاهلیت را در خود داشته و ظلمهایی که حقوق انسانیِ انسانها را پایمال میکرده، بخشی از ستم ستمکاران و مستکبرینی بوده که حصر، قتل و غارت را به عنوان راه تفوّق بر جبهه حق، یک اصل برای آنان بوده، سؤالی که مطرح میشود این است که تدبیر و اصل در برابر جبهه متحد در ظلم چیست؟ آیا ترس و تسلیم است که خواسته ظالمین است؟ یا استقامت و پایداری در برابر ظلم؟ تدبیر عقلائی کدام را میگوید؟ شناخت سیره نبوی در تمام زمینهها مهم است، اما آنجا که در برابر ظالمین قرار گرفتهایم، مهمتر است. امام علی(ع) در بیانی نورانی میفرماید: «ثَمَرَةُ العَقلِ الاستِقامَةُ؛ ثمره خرد، استقامت (پایدارى در راه حق) است».
رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله العظمی خامنهای مدظلهالعالی، در سخنان اخیرشان به نکته بسیار مهمی در رابطه با عقلانیت تصریح کردند و فرمودند: «بعضیها اسم عقلانیت و عقل را میآورند، اما منظورشان ترس، انفعال و فرار از مقابل دشمن است، در حالی که فرار کردن و ترسیدن، عقلانیت نیست...» این بیان معنادار حقیقت سیره نبوی در برابر جبهه ظالمین و مستکبرین است، دشمنانی که با تمام قدرتشان، از اهرمهای تهدید و تحریم استفاده کردهاند تا ملتی که اراده کرده است تا در مسیر حق قرار گیرد و این مسیر را ادامه دهد را به زانو درآورند و هدفشان تسلیم چنین ملتی است؛ در برابر این دشمن، ترس و تسلیم به معنای جهالت و نابودی است نه فقط یک شکست؛ در مقابلِ رویکرد تسلیمی، ایستادگی و تقویت جبهه حق، عین عقلانیت و شجاعت است. نکته مهم آن است که سیره مبتنی بر عقل و وحیِ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را بشناسیم و جهات و رفتارهای خود را منطبق بر آن بر آن قرار دهیم.
انتهای پیام