کد خبر: 3936385
تاریخ انتشار : ۰۱ آذر ۱۳۹۹ - ۱۵:۰۵

واکاوی پدیده دین‌زدگی در جامعه ایران

به باور علی زما‌نیان، پدیده «دین‌زدگی» هنگامی است که حجم عظیمی از گفتار دینی از ده‌ها شبکه رادیو و تلویزیونی پخش شود؛ بروز و ظهورات اجتماعی و عینی دین، به معنای دین‌دارتر شدن جامعه نیست و بلکه برعکس، سبب پدیده «دین‌زدگی» می‌شود؛ به نحوی که هرچه شعله‌ تبلیغات، گفتارها، آیین‌ها، مناسک و ضوابط بیرونیِ دین بیشتر شود، مزرعه سبز دین را در ساحت درون آدمیان بیشتر می‌سوزاند.

به گزارش ایکنا، علی زمانیان، نویسنده و جامعه‌شناس، در جدیدترین یادداشت خود به بررسی مسئله «دین‌زدگی» در جامعه ایران پرداخته است. وی معتقد است که ذائقه‌‌ اجتماعی با حجم بالای ارائه‌‌ دین و شریعت، دینی‌تر نمی‌شود و دچار «دین‌زدگی» شده است. متن یادداشت از نظر می‌گذرد؛

«ما آدمیان ممکن است دچار دو گونه «زدگی» شویم. سنخ اول: گاهی سرمازده، گرمازده، مارزده و... می‌شویم. در این موارد، جسم و بدن ما مورد تهاجم و آسیب واقع می‌شود. مثل وقتی که کسی گرمای بیش از حدِ طاقت و توان‌اش به او تابیده و جسم او را از حالت طبیعی خارج نموده باشد. در این صورت است که به آن، ‌گرمازدگی‌ می‌گوییم. سرما‌زده نیز مانند گرمازده همان گونه است. بالاخره طاقت آدمی حد و مرز دارد. وقتی گرما و سرمای بیش‌تر از توان و تحمل جسمانی به او برسد، بیمارش می‌کند.

«زدگی» موقعیت خاصی است که اشاره دارد به این‌که، بدن بیش از حد مجاز در معرض چیزی قرار گرفته است و نمی‌تواند آن را جذب، کنترل و یا با آن مقابله نماید. بدن در حالت طبیعی با انواعی از سموم مواجه می‌شود، اما از آن جایی که می‌تواند آن‌ها را کنترل و مدیریت نماید، بیمار نمی‌شود. اما در زمان مارزدگی، حجم و نوعی از سم وارد بدن می‌شود که می‌تواند بر جسم غلبه کند و فرد را از پای درآورد.

اما سنخ دوم «زدگی» هست که نه جسم، بلکه ‌روان‌ را مورد تهاجم و آسیب قرار می‌دهد؛ به نحوی که سلامتی روان‌شناختی آدمی را با خطر مواجه می‌کند. شاید کسانی که از لفظ ‌غرب‌زدگی‌ استفاده کردند نیز بر این نکته تاکید می‌کردند؛ و آن وقتی است که ‌غرب‌، چنان در شخصِ ‌غرب‌زده‌، حلول یافته که او را در خطر از دست رفتن هویت و یا انشقاق هویتی (بیماری فرهنگی)، و یا آسیب روان‌شناختی قرار می‌دهد. همان که ‌شایگان‌، بر آن، ‌اسکیزوفرنی فرهنگی‌ نام نهاد. در این‌جا، ‌غرب‌زده‌ کسی است که غرب را (سبک زندگی، هویت، معرفت و تکنولوژی آن دیار را) بیش از حد و توان معرفتی و سلامت هویت‌اش درونی کرده و خود را در معرض انحلال و فروپاشی قرار داده است.

تکنیک «غرقه‌سازی» (Flooding) یکی از روش‌هایی است برای ایجاد بیزاری در فرد، از مصرف چیزی که استفاده می‌کند. به عنوان مثال، پدری که متوجه سیگار کشیدن فرزندش می‌شود، او را مجبور می‌کند بی‌وقفه، دو پاکت سیگار را پشت سر هم دود کند، در واقع از تکنیک ‌غرق‌سازی‌ استفاده کرده است؛ زیرا اگرچه سیگار برای فرزندش لذت‌بخش است، اما مصرف بیش از توان و تحمل او،‌ در نهایت، به بیزاری و نفرت از سیگار منجر می‌شود. این همان وضعیتی است که در حالت افراطی‌اش به آن ‌بیش‌مصرفی‌ (Overdose) می‌گویند. «اوردوز» درجاتی بالاتر از چیزی است که در این جا به آن «زدگی» می‌گوییم.

شاید بتوان چنین نتیجه‌گیری کرد که هر چیزی به نحو نامتناسب (به‌صورت حجیم)، بر انسان عرضه گردد و مورد ‌بیش‌مصرفی‌ واقع شود، به‌ نحوی که روند طبیعی، سلامت جسمی و روحی او را مختل کند، می‌توانیم از واژه‌‌ ‌«زدگی»، استفاده نماییم؛ و این بدان معناست که مصرف متناسب و به قاعده‌‌ آن کالا(مادی و غیر مادی)، نه تنها مفید است که ضرورت دارد. اما «زدگی»، ناشی از بیش‌‌ مصرف کردن است.

مطابق با این معنا، اکنون در ایران، پدیده‌‌ «دین‌زدگی»، را می‌توانیم مشاهده نماییم؛ و آن هنگامی است که حجم عظیمی از گفتار دینی که از ده‌ها شبکه‌‌ رادیو و تلویزیونی پخش می‌شود؛ منابر، کلاس‌های درس، کتاب‌های متعدد با متن و محتوای دینی برای دانش آموزان و دانشجویان، برگزاری آیین‌ها و مناسک دینی پرشماری که در طول سال و به‌ ویژه در چند ماه از سال، همگی چنان‌اند که بار بزرگی از دین را به هاضمه‌‌ جامعه تحمیل می‌کند. این حجم زیاد و بار سنگینی که در چهره‌های مختلف بر انسان ایرانی عرضه می‌شود، همان است که به آن می‌توان «دین‌زدگی» نام نهاد.

بروز و ظهورات اجتماعی و عینی دین، هیچ به معنای دین‌دارتر شدن جامعه نیست و بلکه برعکس، سبب پدیده‌ی «دین‌زدگی» می‌شود؛ به‌ نحوی که هرچه شعله‌‌ تبلیغات، گفتارها، آیین‌ها، مناسک و ضوابط بیرونیِ دین (به‌ ویژه وقتی از سوی قدرت سیاسی باشد)، بیشتر شود، مزرعه‌‌ سبز دین را در ساحت درون آدمیان بیشتر می‌سوزاند.

عرضه‌‌ بیش از حدِ دین (مطابق با قاعده‌‌ اقتصادی عرضه و تقاضا)، سبب می‌شود بازار دین، رو به کاهش بگذارد و کالایش از سکه بیفتد. ذائقه‌‌ اجتماعی با حجم بالای ارائه‌‌ دین و شریعت، دینی‌تر نمی‌شود، حتی دچار «دین‌زدگی» شده و «اوردوز» می‌کند. همین که اکنون شاهدش هستیم. گرچه علل و عوامل متعددی در کار است که اقبال به دین را کاهش داده است، اما پدیده‌ی ‌دین‌زدگی‌ را نباید از نظر دور داشت. درجه‌‌ اهمیت‌اش دست کم در همان سه عامل پراهمیت قرار می‌گیرد.»

انتهای پیام
captcha