
به گزارش ایکنا،
حجتالاسلام والمسلمین احمد غلامعلی؛ استاد دانشگاه قرآن و حدیث، شامگاه سوم مرداد ماه در نشست علمی
«وارونگی حقیقت؛ نگاهی به تبلیغات بنیامیه» از سلسله نشستهای
حزب سیاسی بنیامیه در تقابل با قرآن و اهل بیت(ع) با بیان اینکه حضرت امام حسین(ع) از زمانی که معاویه مُرد و یزید به ناحق به جانشینی او انتخاب شد، امام حسین(ع) در مدینه زندگی میکردند، گفت: یزید قصد داشت از طریق والی مدینه با اجبار از امام حسین(ع) بیعت بگیرد و از این جا شش ماه طول کشید تا حادثه کربلا رخ داد.
وی با بیان اینکه وقتی امام وارد مکه شدند توجه همه مردم را جلب کردند و حتی عبدالله بن زبیر که دوست نداشت رقیبی برای او در مکه باشد، چارهای نداشت جز اینکه پشت سر حضرت نماز بخواند و با او باشد یعنی حضرت در اوج مقبولیت بود، افزود: ایشان در این مقطع فردی 57 ساله بودند که جایگاه ویژه اجتماعی و قومی _ قبیلهای دارد زیرا رئیس یک قبیله بزرگ مانند بنیهاشم بود. حضرت در هنگام خروج از مکه، فرمودند هر کسی که جانش را در راه ما میبخشد و خود را برای ملاقات با خدا آماده کرده است با ما حرکت کند که ما فردا حرکت خواهیم کرد.
غلامعلی اضافه کرد: امام حسین(ع) در اینجا نفرمود کسی که مخلص باشد و زورِ بازو داشته باشد و ... بلکه شرطش این بود که، آماده جانفشانی و ملاقات با خدا باشد؛ وقتی حضرت چنین سخنانی بر زبان آوردند عده زیادی از مردم که پشت سر ایشان نماز میخواندند شانه خالی کردند؛ برادران حضرت جز حضرت عباس(ع) بقیه کجا بودند؟ حضرت علی(ع)، 15 پسر داشتند که البته امام مجتبی(ع) شهید شدند ولی بقیه هم مانند عبدالله بن عباس به میدان نیامدند لذا امام(ع) به شدت غریب بودند.
استاد دانشگاه قرآن و حدیث در توضیح غربت حضرت اظهار کرد؛ افرادی در لشکر امام(ع) بودند که توان رزم نداشتند، کسی مانند جون، 90 سال عمر داشت و قدرت شمشیر زدن نداشت؛ گزارشی هم مبنی بر اینکه او کسی را کشته باشد وجود ندارد؛ قاسم بن الحسن و عبدالله بن الحسن و ابن رضی و .... رزمنده نبودند و در برابر دست کم 30 هزار نفر در لشکر دشمن حضور داشتند.
چرایی انتخاب کوفه به پایتختی
غلامعلی با بیان اینکه حضرت علی(ع) در کوفه و مکه در مقطعی طرفداران زیادی داشت، افزود: حضرت علی(ع) کوفه را به عنوان پایتخت قرار داد؛ برخی میگویند چون قصد داشت با روم درگیر شود و آنجا نزدیکتر بود ولی دلیل مهم این است که پایگاه اجتماعی حضرت در کوفه قویتر از مدینه بود؛ لذا حتی بعد از شهادت امیرمؤمنان(ع)، 50 هزار رزمنده در لشکر امام مجتبی(ع) بودند که البته به خاطر خیانت کسانی چون عبیدالله بن عباس شکست خوردند.
وی با بیان اینکه لشکر امام حسین(ع) کسی را میخواست که جان فدای اسلام و خدا باشد، تصریح کرد: همین سبب شد تا حبیب و مسلم بن عوسجه و ... هم در لشکر امام(ع) باشند ولی در لشکر امام مجتبی(ع)، 50هزار نیرو وجود داشت.
غلامعلی با اشاره به تعبیر زیاد بن ابیه در مورد معاویه، افزود: معاویه نامهای به زیاد بن ابیه، پدر عبیدالله بن زیاد نوشت و از او درخواست کرد به خودش ملحق شود؛ زیاد گفت وای به معاویه، پسر هند جگرخوار و پناهگاه منافقین و ...؛ آیا من حرف معاویه را گوش دهم در حالی که در حزب رسول خدا و کسانی هستم که با خدا هستند و شجاعت آنان زبانزد است. در گزارش دیگری داریم که مغیره، استاندار معاویه در کوفه در یک سخنرانی به عترت رسول خدا(ص) اهانت کرد ولی حجربن عدی، یار وفادار حضرت علی(ع) با او برخورد و مجلس را ترک کرد به گونهای که مجلس کلا خالی شد. مغیره گفت، جسم شما با من است ولی ذهن و روح شما با علی است.
وی اضافه کرد: عدهای از یاران حضرت علی(ع) نزد معاویه رفتند و از حضرت علی(ع) دفاع جانانهای کردند و گفتند ما هیچگاه به علی(ع) خیانت نکردیم و پیمان وفاداری خود را با او نگسستیم و معاویه به علی چه کار داری. بعد گفتند ما با همان شمشیرهایی که در صفین علیه تو به کار بردیم آماده هستیم. اینقد این افراد شجاع هستند و آماده دفاع از حق.
فضیلتسازی برای معاویه
استاد دانشگاه قرآن و حدیث با اشاره به جایگاه و مقام امام حسین(ع)، اظهار کرد: عبدالله بن زبیر گفته است تا وقتی حسین در مکه هست این مردم با من بیعت نخواهند کرد ولی بنیامیه چند شیوه برای جدایی بین مردم و امام(ع) به کار گرفتند؛ ابتدا فضیلتسازی برای ابوسفیان و معاویه و حزب بنیامیه کردند و نتیجه آن تا امروز هم ادامه دارد، زیرا هنوز هم اهل سنت او را کاتب وحی میدانند. وقتی بنیعباس در سال 132 به سمت شام رفتند مردم سوگند خوردند که ما نمیدانستیم پیامبر(ص) غیر از ابوسفیان و بنیامیه، قوم و خویش دیگری هم دارد.
وی با بیان اینکه 70 سال بعد از شهادت حضرت سیدالشهدا(ع)، بساط بنیامیه برچیده شد، اضافه کرد: بنیامیه بعد از شکست از بنی عباس به سمت اندلس رفتند و تا قرون متمادی در آنجا به جنایت پرداختند؛ بنیعباس هم که از سال 132 تا چند قرن بعد حکومت در اختیار داشتند نتوانستند مانند معاویه برای خود و قومش فضیلتسازی کنند با اینکه عباس، عموی پیامبر(ص) بود و در مکه اعتبار داشت.
جدایی دین از سیاست
غلامعلی با بیان اینکه امیرمؤمنان(ع) فرمودند من از فتنه بنیامیه بر امت پیامبر(ص) میترسم چنین دلیلی داشت، تصریح کرد: کار دیگر بنیامیه
جدایی دین از سیاست و تفکیک قدرت از دین بود؛ معاویه با پررویی تمام، خطاب به علی(ع) میگوید تو چرا برای خلافت میجنگی و جالب اینکه آیه قرآن هم میآورد و به آن استناد میکند و به انتقاد از امیرمؤمنان(ع) میپردازد که تو مردم را دچار اختلاف میکنی.
وی افزود: مکر و نیرنگ سیاسی معاویه سبب شد تا مردم در مقاطعی چون صفین فریب بخورند و حکمیت را به حضرت علی(ع) تحمیل کنند؛ او با فضیلتتراشی و ترویج فکر جدایی دین از سیاست در دوره امام مجتبی(ع) هم کار خود را پیش برد و در دوران خلافتش به این مقدار هم بسنده نکرد بلکه اعلام کرد تا در سرزمینهای اسلامی و در هر مسجدی نسبت به علی(ع) سب و لعن علنی بکنند.
انتهای پیام