به گزارش ایکنا، نشست مجازی «بررسی فقهی حقوقی سقوط حق حضانت مادر در صورت ازدواج» ظهر امروز، سهشنبه، ۱۱ آذرماه، با همکاری معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری و دانشگاه مفید و با سخنرانی آیتالله محمد عندلیبهمدانی، استاد درس خارج حوزه علمیه قم، معصومه ابتکار، معاون امور زنان ریاست جمهوری؛ حجتالاسلام والمسلمین سیدابوالفضل موسویان، استادیار دپارتمان الهیات دانشگاه مفید و محمدمهدی مقدادی، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید برگزار شد. متن سخنان حجتالاسلام والمسلمین سیدابوالفضل موسویان در ادامه میآید:
قرآن و فقه به مسئله حضانت پرداختهاند. حضانت در مرحله اول به معنای نگهداری است؛ همانگونه که پرنده از تخمهای خود نگهداری میکند. موضوعی که فقها مطرح کردهاند، این است که آیا این حضانت، جزئی از مقوله ولایت است یا خیر؟ این موضوع را برخی از محققان پذیرفته و برخی آن را نپذیرفتهاند و معتقدند که حضانت، وظیفهای است که پدر و مادر نسبت به نگهداری و تربیت فرزند خود دارند.
این مسئله از مسائل بسیار جدی و اساسی است که مورد توجه روایات ما نیز قرار گرفته است که بعد از شیر دادن، وظیفه و تکلیف نسبت به فرزند چه میشود. در مورد شیر دادن، هیچ اختلافی بین فقها و محققان وجود ندارد، مگر اینکه مادر تقاضای اجرت بیشتری داشته باشد که در آن صورت پدر میتواند شیر دادن را به دایه واگذار کند، اما چنانچه اجرتی که میخواهد بگیرد معقول باشد، یقیناً مادر اولویت دارد و نمیتوانند بچه را از مادر جدا کنند.
در دوران حضانت فرزند در این سن، اختلافی نیست و حتی این بحث میان فقها مطرح شده که اگر فرزند به دایه برای شیر دادن داده شود، آیا حضانت مادر برداشته میشود که بسیاری از فقها معتقدند که حضانت وی کماکان باقی است، اما مسئله مورد اختلاف چیزی است که پس از دوران شیرخوارگی به وجود میآید. در بین شیعیان، این قول از ابن ادریس و برخی دیگر وجود دارد که پدر به پسر و مادر به دختر تا هفت سالگی این حق را دارند. نظر مرحوم مفید این است که این حضانت برای دختر تا 9 سال است.
نظر سوم این است که مادر به فرزند دارای حضانت است تا زمانیکه ازدواج کند و تفاوتی هم بین پسر و دختر قائل نشدهاند. نظر چهارم این است که مادر به دختر احق است تا زمانیکه ازدواج نکرده و حضانت پسر را نیز تا 7 سالگی بر عهده دارد. این نظر کسانی همانند ابن جنید است. نظر پنجم نظر صاحب حدائق است که پس از دوران شیر دادن، اگر اختلافی بین زن و مرد پیش آید، پدر احق است و در شرایط عادی که هیچ اختلافی نباشد مادر احق به حضانت است و فرقی هم بین پسر و دختر نگذاشته است.
اینها پنج قول در فقه شیعه است. در بین اهل سنت، قرطبی در «بدایة المجتهد و نهایة المقتصد» نقل کرده است که در حضانت، مادر مطلقاً اولویت دارد تا زمانیکه ازدواج نکرده است. این تقریباً شبیه دیدگاهی است که الان در ایران وجود دارد و آن را نیز به جمهور فقها نسبت میدهد. در اینجا فرقی بین پسر و دختر وجود ندارد و سن نیز مطرح نیست.
بحث این است که آیا اساساً این حضانت یک حق است یا تکلیف؟ در این زمینه گفته میشود در مورد پدر به طور مشخص یک تکلیف است، چراکه اگر مادر به دلایلی این حق را اسقاط کند، اما پدر مطلقاً نمیتواند این حضانت را از خود بردارد. این را از این باب میگویند که تعبیر حق برای آن به کار رفته است، بنابراین قابل اسقاط است، اما آیا کلمه «حق» در آیات و روایات دارای همین معنای اصطلاحی است؟ در این زمینه بحثی جدی در میان فقها است که آیا حق از نوع سلطنت و امثالهم یا قابل انتقال و اسقاط هست یا نیست، اما در این مورد تقریباً اختلافی نیست که حق قابل اسقاط است، اما در برخی از موارد به قطعیت نرسیدهاند، چراکه در بعضی از موارد حق قابل اسقاط نیست، همانند حق ابوت پدر بر فرزند. برخی از محققان بحث را اینگونه مطرح کردهاند که اینها، نه از نوع حق، بلکه از نوع حکم است که قابل اسقاط نیست، بلکه تکلیف است.
آیتالله شبیری سخن بسیار زیبایی مطرح کردهاند که میفرمایند حق اساساً چه در قرآن و چه در روایات به معنای حق اصطلاحی نیست، بلکه باید آن را از مجموعه ادلهای که داریم، به دست بیاوریم. چیزی که فقها مطرح کردهاند که یک حق و یک حکم داریم که با هم متفاوت هستند، اصطلاحی مدرسهای است، اما در آیات و روایات نمیتوانیم از چنین اصطلاحی استفاده کنیم؛ برای مثال کلمه احق، در برخی از موارد به معنای اولویت نیست، بلکه بدین معنا است که این احق، مانع نفر بعدی میشود.
اساساً در اینکه کلمه حق که در قرآن یا روایات به کار رفته را اصطلاحی در نظر بگیریم یا خیر، باید گفت که حق، اصطلاحی نیست، درباره اینکه وظیفه مادر نگهداری از فرزند است نیز بحثی نیست. اما حضانت باید به مادر سپرده شود یا پدر؟ در این مورد باید گفت که در مورد سن، اجماعی وجود ندارد و برخی به دو سالگی، هفت یا نه سالگی اشاره و برخی نیز به سن اشاره نکردهاند، بلکه گفتهاند تا زمانیکه فرزند ازدواج کند. لذا باید خودمان به روایات مراجعه کنیم تا مشخص شود از آن چه میفهمیم. اینکه آیا ازدواج مانع حضانت مادر میشود یا خیر نیز نیازمند رجوع به روایات است.
در روایاتی زن را به طور مطلق برای حضانت تا هفت سالگی احق دانستهاند. دو روایت ضعیف داریم که اگر یک نفر زن خود را طلاق دهد و بین آنها فرزندی باشد، کدامیک احق است که امام صادق(ع) در این مورد میگوید مادر احق به فرزند است تا زمانیکه ازدواج نکرده است. دو روایت هم از اهل سنت وجود دارد که یکی از ابوحریره و یکی از عبدالله ابن عمر نقل شده که معتقدند زن بر فرزند حضانت دارد تا وقتیکه این زن ازدواج مجدد نکرده باشد.
اتفاقاً مرحوم شیخ صدوق نیز بر اساس روایات مطلق گفته است حضانت فرزند بر عهده مادر است تا وقتیکه ازدواج نکرده است. وی این روایات را مسلم و قطعی گرفته است. البته اشاره شد که این روایات از نظر سند ضعیف هستند، اما نکتهای که باید در اینجا مورد توجه قرار بگیرد، این است که به ویژه در شرایط فعلی که با خانوادههایی مواجه هستیم که طلاق در آنها رایج شده است، آیا مادر توانایی حضانت از فرزند را پس از ازدواج مجدد دارد؟ در اینجا باید گفت که مسلماً عنوان ارفق و خیر، در مورد مادر صادق است و معیار و ملاک این حکم قرار میگیرد، لذا اگر در تعارض قرار گرفتیم، بین اینکه مادر را کنار بگذاریم یا نامادری را بپذیریم، طبیعتاً باید مادر را بپذیریم، چراکه بهتر از نامادری از فرزند خود مراقبت خواهد کرد.
انتهای پیام