به گزارش ایکنا، نشست علمی «بازخوانی حکمت رنج و بیماری با تکیه بر اثرگذاری اجتماعی» صبح امروز دوشنبه، 17 آذرماه به همت دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد. در این نشست، محمدکاظم شاکر با موضوع «تحلیلی بر رنج ایوب در قرآن و عهدین» به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: بحث را با این جمله سعدی آغاز میکنم «نابرده رنج گنج میسر نمیشود». حافظ شیرازی هم میگوید «عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد». ما نمیخواهیم خودمان را وارد رنج کنیم و رنج خودساخته درست کنیم، اما به هر حال نمیشود زندگی بدون هیچ رنجی باشد. آنچه میخواهیم بگوییم این است که وقتی با رنج مواجه شدیم، چه کنیم که نگذاریم رنج ما را نابود کند و بتوانیم از رنج، دسترنج بگیریم. پس ما نمیخواهیم تبلیغ درد و رنج بکنیم، بلکه میخواهیم از رنج، به گنج برسیم. مسئله این است که با رنج دو گونه مواجهه داریم؛ یکی اینکه نابود شویم و دیگری اینکه از رنج، گنج بدست بیاوریم. همانطور که حافظ میگوید بین بلا و عاشقی ارتباط برقرار است. ما مصداق آن را در واقعه کربلا مشاهده میکنیم.
وی در ادامه گفت: مواجهه قرآن با رنج ایوب چگونه است؟ قرآن بهترین مواجهه را دارد و دسترنج ایوب را به زیبایی بیان میکند. بحث ایوب در کتاب مقدس، در سفر ایوب آمده که اختصاص به ایوب دارد و در مجموعه عهد عتیق قرار دارد. آنچه در این سفر آمده، با آنچه در قرآن آمده، بسیار متفاوت است. در فرهنگ اسلامی ایوب نماد صبر است، لذا صبر ایوب ضربالمثل شده است، اما وقتی وارد کتاب مقدس میشویم و کتاب ایوب را مطالعه میکنیم، برعکس است و با بیصبری ایوب مواجه میشویم و با پرسشگری و شکوههای فراوان او برخورد میکنیم. در کتاب ایوب میخوانیم که ایوب بسیار صالح و ثروتمند بود. وی دچار بلا و رنج شد و اموالش را از دست داد. آن وقت دوستان او سراغش رفتند. سه دوست داشت که به ملاقات او رفتند. ماحصل حرفشان این بود که این رنجها نشانه این است که گناه کردی و این رنج، تنبیهی از جانب خداست.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: طبق روایت عهدین، ایوب تا قبل از ملاقات دوستانش صبر کرده بود، اما حرف دوستانش مثل نمک بر زخم بود و صبر او به سررسید و سخنانی گفت که از جانب یک مومن عادی هم بعید است. من برخی جملات را عینا میخوانم که ببینید مواجهه ایوب با این رنجها چگونه گزارش شده است: «لعنت بر آن روز که به دنیا آمدم و در رحم مادر قرار گرفتم، خدا مرا به زمین زده است و یورشهای او مرا به وحشت انداخته است. ای خدا مگر من جانور وحشی هستم که مرا در بند قرار دادی. ... از زندگی سیر شدم، آیا درست است به من ظلم بکنی ...». این مطالب گواه ناشکیبایی ایوب است. برخی مستشرقان که مدعی هستند پیامبر(ص) قرآن را از کتاب مقدس گرفته، داستان ایوب را در قرآن و کتاب مقدس مقایسه کنند که کتاب مقدس، ایوب را نماد ناشکیبایی معرفی میکند، ولی در قرآن کریم در چهار سوره از ایوب ذکر به میان آمده و نماد صبر معرفی شده است. گاهی فقط نام ایوب در میان پیامبران ذکر شده است، ولی در دو سوره، چند آیه کوتاه درباره ایوب آمده است.
وی ادامه داد: اولین سوره بر اساس ترتیب نزول سوره صاد است که در اوج گرفتاری پیامبر اسلام و مسلمانان در مکه نازل شده است. سوره صاد هشتاد و هشت آیه دارد. در وسط این سوره، در آیه 44 میفرماید: «وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ؛ [و به او گفتيم] يك بسته تركه به دستت برگير و با آن بزن و سوگند مشكن ما او را شكيبا يافتيم چه نيكو بندهاى، به راستى او توبهكار بود». این درسی برای مسلمانان است که این سوره در آن شرایط سخت نازل شد و میفرماید: «إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ». به نظر من شاید صاد در سوره صبر هم نمادی از صبر ایوب باشد. از آیه 41 تا 44 کلمات و عباراتی آمده است که برخی اصلا منحصر به فرد هستند و در سایر آیات قرآن وجود ندارند. برخی دیگر مثل «إِنَّهُ أَوَّابٌ» شاید یکبار دیگر در قرآن آمده است. اینکه چهار آیه بیاید و بیشتر کلمات و عباراتش یا منحصر به فرد باشد یا نادر باشد، مثل تابلوی کوچکی با رنگهای منحصر به فرد در یک سالن است که هر کس وارد سالن میشود، اول متوجه آن تابلو کوچک میشود. وسط سوره صاد هم چهار آیه آمده که عبارات منحصر به فردی در آن وجود دارد و توجه هر خوانندهای را به خودش جلب میکند.
شاکر تأکید کرد: یکی از بهترین توصیفهای خداوند از انبیا از حضرت ایوب است و این عبارات را در مورد هیچ کسی به کار نبرده است. ما نکات جالبی را از این آیات و آیات سوره انبیا که درباره ایوب است، به دست میآوریم. خداوند در این آیه، ایوب را به عنوان کسی که نزدیک اوست معرفی میکند. اکثر کلمات در سوره صاد و انبیا به صورت متکلم معالغیر است. اگر در قرآن عبارات به صورت معالغیر به کار برود، دلالت بر عظمت متعلق دارد. خدا در جایی از لفظ من و ما استفاده میکند که مخاطبش عبد باشد؛ لذا در مورد حضرت ایوب هر فرمود: «وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ». مطلب بعد اینکه در این آیات بحث ربوبیت مطرح شده است. ما اینجا رابطه عبودیت و ربوبیت را میبینم. در حدیث هم آمده است: «العبوديّة جوهرة كنهها الرّبوبيّة». این نکته جالبی است که ایوب درست است با رنجهایی مواجه شد، ولی با ندا دادن پروردگار دسترنج بزرگی به دست آورد. اگر کسی رب خود را بخواند، اجابت هم در پی آن است.
وی یادآور شد: پس در مواجهه با رنج باید خودمان را عبد فرض کنیم و فقط رب را صدا میکنیم. نکته دیگر اینکه در سوره صاد میفرماید بحث رنج و صبر که دسترنج او «نعم العبد» شدن است: «ذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ» یعنی کسانی که دارای فکر خالص و آزاداندیش هستند، باید در زندگی ایوب دقت کنند. در سوره انبیا هم میفرماید: «وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ». بنابراین فکر نکنید عابد بودن یعنی اهل فکر نبودن، بلکه در واقع عابدین جایگزین اولوالالباب شدند یا برعکس. پس عبد و عابد کسی است که بالاترین مرتبه عقلانیت را داشته باشد و برعکس تبلیغات جامعه ما که عبودیت را با تعبد صرف معنا میکنند، مهمترین ویژگی عبودیت عقلانیت است.
انتهای پیام