کد خبر: 3940738
تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۳۹۹ - ۲۰:۴۲

علوم انسانی عهده‌دار ساختن انسان است

در علوم انسانی با ساختن انسان‌ها سروکار داریم و به تعبیر خداوند با اصطناع کار داریم که در مورد موسی(ع) فرمود «وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي» و این یک پروسه و جریانی است که فرد در آن ساخته می‌شود. کار بزرگ انبیا(ع) نیز این بوده است که برای ساختن انسان مبعوث شدند.

به گزارش ایکنا، نشست «پژوهش در علوم انسانی ـ اسلامی با رویکرد مسئله‌محوری» از سلسله نشست‌های همایش مجازی «علوم انسانی اسلامی، پژوهش و فناوری»، امروز 23 آذرماه با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین نجف لکزایی، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و مسعود معینی‌پور، عضو هیئت علمی دانشگاه باقر العلوم(ع) و رئیس  شبکه چهار سیمای جمهوری اسلامی برگزار شد. در ادامه متن صحبت‌های حجت‌الاسلام والمسلمین لکزایی را می‌خوانید؛

ما نباید دچار غفلت شویم که اگر برخی اوقات می‌گوییم در پاره‌ای از تحقیقات با کشف حقایق و واقعیت‌ها مواجه هستیم، اما در تحقیقات مسئله‌محور و عملی با امور اعتباری رو‌به‌رو هستیم. این امور اعتباری اموری است که از جوانب مختلف تکیه بر حقایق و واقعیت‌ها دارد و هر کشفی که در آن حوزه داریم، در اینجا تأثیر دارد.

چرا مسئله‌محوری در علوم انسانی دشوار است؟

مسئله دیگری که کار را در پژوهش‌های مربوط به ساحت علوم انسانی اسلامی با رویکرد مسئله‌محور دشوار می‌کند، این است که در این علوم، با انسان رو‌به‌رو هستیم، برخلاف علوم طبیعی که با طبیعت مواجه هستیم. در علوم طبیعی به راحتی می‌توانیم از رابطه میان علل و معالیل صحبت کنیم؛ یعنی مثلاً به راحتی می‌گوییم که ترکیب آب به چه صورت است یا می‌گوییم اگر می‌خواهید آب به حرارت تبدیل شود، در صد درجه به جوش می‌آید. اما در علوم انسانی، این امر میسر نیست و نمی‌توان گفت که اگر انسانی فقیر شد، آیا دست به سرقت می‌زند یا خیر و نمی‌شود روابط علی و معلولی را مشابه آنچه در علوم تجربی داشته‌ایم، مطرح کنیم، چون اینجا با جعبه سیاهی به نام اراده انسان رو‌به‌رو هستیم

اگر انسان فقیر شد، آیا حتما سرقت می‌کند؟ معلوم نیست. آیا حتما خودنگهداری می‌کند؟ باز هم نمی‌توان به صورت صد درصد به این سوال پاسخ داد و مجبوریم به سراغ احتمالات برویم. اینجا پای دلیل و عامل به میان می‌آید. در علت با امور تکوینی روبه‌رو هستیم. اگر کسی دستش را نزدیک آتش ببرد، می‌سوزد، چه عمداً این کار را بکند، یا غیرعمد. اگر کسی پایش را روی پدال ترمز اتومبیل بگذارد، سرعت اتومبیل کم می‌شود، خواه عمداً و یا سهواً باشد.

اما در امور مربوط به حوزه دلیل، قضیه اینطور نیست و باید به عنوان عامل انسانی از چیزی مطلع باشیم، دانش لازم را داشته باشیم و غیر از محرک معرفتی، یک محرک انگیزشی نیز داشته باشیم و براساس اختیاری که داریم، تصمیم بگیریم که آن کار را بکنیم یا خیر. مثلاً اگر توقف ماشین را از منظر دلیل‌گرایی در نظر بگیریم، می‌گوییم فرد ایستاد، چون چراغ قرمز را دید و فرد باید آموزش دیده باشد که چراغ قرمز علامت چیست و با قانون آشنا باشد و بعد، انگیزه به زیستن را نیز داشته باشد. با این حساب تصمیم می‌گیرد، دست به انتخاب می‌زند و ماشین خود را متوقف می‌کند.

اراده انسان تابع انگیزه و دلیل است

پس بسته‌ای از معرفت و انگیزه باید پشت تصمیم اراده‌گرایانه انسان باشد و هر کدام دچار اختلال شوند، تصمیم‌گیری نیز دچار اختلال می‌شود. بنابراین، کار دشواری داریم و مانند علوم طبیعی نیست. حتی وقتی با طبیعت بدن انسان سروکار دایم نیز مانند سروکار داشتن با خود انسان نیست، چون تأثیرات اقدام «الف» روی «ب» در بدن انسان، یک امر کاملأ علِی و معلولی و تکوینی است. اما در علوم انسانی با ساختن انسان‌ها سروکار داریم و به تعبیر خداوند با اصطناع کار داریم که در مورد موسی(ع) فرمود «وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي» و این یک پروسه و جریانی است که فرد در آن ساخته می‌شود.

کار بزرگ انبیا(ع) این بوده است که برای ساختن انسان مبعوث شدند. پس وقتی از رویکرد مسئله‌محوری صحبت می‌کنیم، با توجه به بهره‌گیری از جهان‌بینی که در ساحت نظری وجود دارد و بهره‌گیری از محرک‌های انگیزشی که در فطرت انسان هست و بخش غریزی که با دیگر موجودات مشترک است، بسته پیچیده‌ای را جلوی چشم یک محقق می‌گذارند تا آن را حل کند و باید دید چه مقدار حل آن ریشه در مباحث نظری، معرفتی و یا انگیزشی دارد که کار را دشوار می‌کند.

تقریری بر دو سنخ از پژوهش در حوزه علوم انسانی

نکته دیگر این است که دو سنخ از شیوه پژوهش، خود را نشان می‌دهد؛ یکی قیاسی و دیگری استقرایی. در سنخ پژوهش‌های قیاسی می‌توانیم با تکیه بر آموزه‌های وحیانی مانند قرآن کریم و سیره معصومین(ع) در باب وضع مطلوب سخن بگوییم. وقتی می‌خواهیم از وضع مطلوب صحبت کنیم، اگر پژوهشگری باشیم که وحی را قبول کرده، ایرادی ندارد که به صورت قیاسی تحقیق کنیم. مثلاً بیاییم صحبت کنیم که یک فرد طراز اسلام چگونه فردی است یا یک سیاست، اقتصاد و خانواده طراز اسلام چطور نهادی است.

اما وقتی می‌خواهیم ببینیم چه مقدار جامعه مطلوبِ مدنظر اسلام در شرایط کنونی قابلیت اجرا دارد یا ویژگی‌هایی که برای فرد طراز گفته شده، چه میزان قابل اجرا است و وقتی می‌خواهیم فاصله میان مطلوبِ مقدور از مطلوبِ آرمانی را کشف کنیم، اینجا دوباره به تحقیقات استقرایی نیازمند هستیم؛ یعنی صرف تحقیق قیاسی و کلی نمی‌تواند این نتیجه را بدهد که الآن باید این اقدام را انجام دهیم.

اگر رسیدیم به اینجا که طبق آنچه در قرآن و عترت آمده، اجرای عدالت لازم است و بعد نظریه عدالت را نیز ارائه کردیم و می‌خواهیم عدالت را اجرا کنیم که نیازمند تحقیقات استقرایی است، باید دید عدالت مطلوب را در شرایط کنونی چطور می‌توانیم اجرا کنیم؛ یعنی یک شکافی بین وضع مطلوب آرمانی و وضع مطلوب مقدور وجود دارد. از طرفی وقتی می‌خواهیم در مورد وضع موجود صحبت کنیم و فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب مقدور را کشف کنیم، نیازمند تحقیقات استقرایی هستیم. وقتی می‌خواهیم شیوه انتقال از وضع موجود  را به وضع مطلوبِ مقدور کشف کنیم نیز نیازمند تحقیقات استقرایی هستیم و اینها نیز باید متناسب با جامعه و زمان باشد.

اینجا اگر بخواهیم از لسان تمثیل استفاده کنیم، باید بگوییم عالم علوم انسانی حکم پزشکی را دارد که می‌خواهد برای بیمار نسخه بنویسد. در نوشتن نسخه، صرف دانستن دانش طب کافی نیست تا یک طبیب نسخه بنویسد، دانش به علاوه تجربه نیز کافی نیست، دانش باید باشد، تجربه و مهارت نیز باید باشد و مشاهده مریض هم باید باشد و غیر از مشاهده باید تلاش کند به شیوه استقرایی و ملموس به بیماری مریض نیز راه پیدا کند که ببیند این بیماری چیست. فارابی می‌گوید اگر بروند پیش پزشک و بگویند این مریض تب دارد، پزشک نمی‌تواند نسخه بپیچد، چون تب انواعی دارد، در نتیجه داروهای متفاوتی می‌خواهد.

در تحقیقات مسئله‌محور و متناسب با مشکلات هر جامعه و مبتنی بر تحقیقات پیشینی در حوزه وضع مطلوب آرمانی، می‌توانیم تقسیم‌بندی دیگری داشته باشیم و تحقیقات مسئله‌محور نیز دو نوع می‌تواند باشد؛ یکی تحقیقات راهبردی و یکی هم تحقیقاتی است که راهبردی نباشد. اینکه می‌گوییم راهبردی، یعنی باید اولویت‌بندی و بحث تأثیر و تأثرات رعایت شود و باید مشکل اصلی را شناسایی کنیم و با حل آن بتوانیم مشکلات فرعی را نیز حل کرده باشیم و بتوانیم فرق بین اشکالات با مشکلات را نیز در نظر بگیریم. این زمینه‌ها باعث ‌شد دفتر تبلیغات اسلامی حوزه و ذیل آن پژهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در سال‌های قبل به سمت رویکرد مسئله‌محوری برود و به عبارت دقیق‌تر رویکرد مسئله‌محوری را جدی‌تر از قبل در دستور کار قرار دهد و اتفاقاتی در این زمینه رقم بخورد.

انتهای پیام
captcha