تفاوت اخلاق قرآنی با اخلاق در جهان غرب چیست
کد خبر: 3941729
تاریخ انتشار : ۲۸ آذر ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۱
حجت‌الاسلام هادی سروش پاسخ داد:

تفاوت اخلاق قرآنی با اخلاق در جهان غرب چیست

حجت‌الاسلام هادی سروش با بیان اینکه نهایت سخن فلاسفه اخلاق جهان غرب در مورد اخلاقی زیستن است‌، گفت: هدف این اخلاق این است که زندگی انسان زندگی توأم با اخلاق و رعایت معیارهای اخلاق انسانی باشد، اما اخلاق الهی در قرآن و عترت محدود به چگونه زیستن نیست، بلکه چگونه بودن را نیز مطرح می‌کند؛ یعنی ممکن است کسی در تعامل با جامعه موازین را رعایت کند، اما در درونش رذائل اخلاقی موج بزند.

به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش، مدرس حوزه و پژوهشگر دینی، سلسله مباحثی را در باب «خطراتی که ایمان را تهدید می‌کند» در اینستاگرام ارائه می‌دهد. در ادامه، متن مباحث، 27 آذرماه، را می‌خوانید؛

[در جلسات قبل] اشاره کردیم که زبان در اخلاق تأثیر غیرقابل انکاری دارد. نکته دیگر توجه به رحمت الهی و اینکه خدای عالم با همه بندگان خود با بهترین رحمت تعامل می‌کند و انسان را کم‌کم به وادی اخلاق سیر می‌دهد، اما در اینجا باید به مسئله تفاوت بین اخلاقی که ما از آن صحبت می‌کنیم که اخلاق بر مدار قرآن و سنت و اهل بیت(ع) است با اخلاقی که در جهان غرب مطرح است بپردازیم و ببینیم چه تفاوتی دارند؟ آنها نیز در طول 400 سال اخیر و به ویژه 150 سال اخیر بسیار داد اخلاق بلند کرده‌اند، اما آیا دروغ می‌گویند؟ اگر راست می‌گویند و مدافع اخلاق هستند، آیا با اخلاق الهی که در قرآن و اهل بیت(ع) متبلور است تفاوت دارند یا خیر؟

غایت فلاسفه اخلاق غرب چیست؟

فلاسفه اخلاق جهان غرب نهایت سخنشان در مورد اخلاقی‌زیستن است؛ یعنی زندگی انسان یک زندگی توأم با اخلاق و رعایت معیارهای اخلاق انسانی باشد. بخشی از این فلاسفه دروغ هم نمی‌گویند و تحقیقات خوبی هم دارند، اعم از آنهایی که در فلسفه یا روانشناسی اخلاق کار کرده‌اند، اما نهایت سخن آن‌ها در اخلاقی زیستن است، اما اخلاق الهی که در قرآن و عترت متبلور است در مورد صرف چگونه زیستن نیست، بلکه چگونه بودن نیز مطرح است. ممکن است کسی زندگی‌اش اخلاقی باشد و تعاملش با جامعه درست باشد و موازین را رعایت کند، اما در درونش رذائل اخلاقی موج بزند. اینجا از فلاسفه اخلاقی غرب می‌پرسیم که با این آدم چه می‌کنید؟

ممکن است کسی که به اخلاق براساس موازین غربی آراسته شده باشد، در مواقع حساس و بزنگاه، امتحان خوبی را پس ندهد؛ پس ما در اخلاق دنبال اخلاقی بودن هستیم؛ یعنی فرد از درون اخلاقی باشد و به بیرون هم که می‌رسد اخلاق مطرح باشد. دل انسان از رذائل پاک باشد و از کینه، حقد، حسد، دشمنی و بدبینی پیراسته باشد و در ارتباط با خانواده و جامعه نیز اخلاقی رفتار کند. این درس مهم اخلاق از قرآن و عترت است. انسان باید درون خود را برای رضای خدا اصلاح کند. این تمایز مهم اخلاق در مکتب اهل بیت(ع) و دیگر مکاتب است.

معنای «عَلَیکُم اَنفُسَکُم»

نکته دیگر اینکه همیشه انتظار نداشته باشیم آدم‌هایی که بداخلاق هستند همه ساعات روز و همه زندگی‌شان بد باشد. ممکن است یک انسانی در طول روزها، ماه‌ها و بلکه سال‌ها آدم موقری باشد و یک شخصیت آرامی داشته باشد که وقتی به ظاهر او نگاه می‌کنیم، بداخلاقی در او نبینیم و رذیله‌ای در رفتار و گفتار و حرکات او نبینیم، اما در یک شرایط مهم که منفعتی مطرح باشد، همین آدمی که بداخلاقی از او سراغ نداشتیم بسیار خود را بد نشان می‌دهد. اینجاست که ابن‌عربی، عارف بزرگ در کتاب «فصوص الحکم» در «فص الیاسی» یک جمله مهمی دارد و می‌گوید نفس انسان که اتاق فرماندهی به بدی‌هاست و مار و اژدهاست. بیرون از نفس شما مار و اژدهایی نیست و آن اژدهایی که به جان شما می‌زند نفس شماست. لذا ایشان می‌گوید که نفس انسان حالت اژدها دارد، اما آیا همیشه چنین است که مار در حال نیش زدن است؟ خیر، چنین نیست و گاهی نیش می‌زند، اما اگر بزند پر خطر است.

از این‌رو، استاد ما، علامه حسن‌زاده آملی، در درس می‌فرمودند که علمای اخلاق به تبع اهل بیت(ع) و اهل بیت(ع) به تبع قرآن، پیرو آیه 105 سوره مائده هستند که تأکید فرمود: «عَلَیکُم اَنفُسَکُم»؛ یعنی همیشه مراقب خود باشید، برای همین است. نگاه نکنید که در یک گوشه‌ای این نفس مانند یک ماری خزیده است. اگر زمینه‌ای ببیند چنان نیش‌هایی می‌زند که واویلا به‌پا می‌کند؛ لذا فرمودند که باید دائماً از این نفس مراقبت کرد و انسان همیشه باید بر خورد مسلط باشد و کاری کند که در شرایط حساس که خدای‌ناخواسته پیش آمد، نفس انسان به ایمان ضربه نزند و راهش این است که اول زبان را حفظ کنیم.

تاثیر اخلاق بر جان در کلام امام صادق(ع)

بیان امام صادق(ع) این است که اخلاق و رفتار صحیح شما، تأثیر مستقیمی بر جان شما می‌گذارد و حسن خلق در جان شما مؤثر است. حالا این حسن خلق چیست؟ یک مفهوم خیلی راحتی دارد. روایتی که اشاره شد در اصول کافی است. امام صادق(ع) فرمودند: یکی از رفتارهای خوب، رفتار خوب با خویشاوندان است و این فقط یک بحث خانوادگی نیست، بلکه یک بحثش اخلاقی و انسان‌سازی است و نفس انسان را تربیت می‌کند. البته نه آنکه سمت دیگر را رها کند و انسان سخنان نامربوطی در دورهمی‌ها مطرح کند و آبروی کسی برود یا رعایت شئون افراد نشود. پس اخلاق در روابطی که ما داریم درست می‌شود.

اخلاقی که در آن انسان‌سازی وجود دارد را می‌توانیم از رفتار شایسته با مردم به دست آوریم و این رفتار خود را در سه‌جا به دست می‌آوریم؛ به امام(ع) عرض شد، خوش‌اخلاقی که ما را به آن ترغیب می‌کنید، چیست؟ فرمودند: اخلاق خوب انسان‌ساز است، تاثیرگذار است. این اخلاق ماری که گوشه‌ای خزیده را کنترل می‌کند و موقع حساس نیش را از آن می‌گیرد. اما اولاً در جایی است که با افراد مختلفی که مواجه می‌شوید، با آغوش باز مواجه شوید. برای خودتان در برابر افراد شأن خاصی احساس نکنید و بال محبت خود را باز کنید. دوم اینکه وقتی با مردم صحبت می‌کنید، بهترین نحو صحبت را انتخاب کنید. بهترین کلام، کلمه‌ها، گویش‌ها و بهترین مقدار تُن صدا را داشته باشید که می‌شود اخلاق. سوم اینکه امام صادق(ع) فرمودند در ملاقات خود با افراد گشاده‌رو باشید. آنها هیچ وقت متوجه نشوند که مثلاً در زندگی شما، در داخل دل شما چه سختی‌هایی می‌گذرد. این معنای اخلاق است. پس رفتار شایسته و ارتباط خوب با افراد مختلف در جان انسان تاثیر می‌گذارد و اخلاق انسان را درست می‌کند و آدم را از رذائل دور می‌کند.

سلوک ملاحسین‌قلی همدانی و توبه لوطی‌ها

خاطره‌ای را از استاد خود علامه حسن‌زاده آملی نقل می‎کنم. ایشان در یکی از جلسات درس از قول آقای قاضی می‌فرمودند که با استاد خود ملاحسین‌قلی همدانی از نجف به سمت کربلا آمدیم و در مسیر به تعدادی از جوان‌هایی که شرایط خاصی داشتند و حالت لوطی‌مسلک داشتند برخورد کردیم. به مرحوم آقای ملاحسین‌قلی به تمسخر گفتند که شما هم در کاروان ما بیایید. مرحوم ملاحسین‌قلی گفته بود می‌آیم. شاگران اعتراض کرده بودند، اما گفت می‌رویم. سؤال کردند می‌خواهید هدایت کنید؟ فرمود خیر کاری ندارم، دعوت کردند، ما می‌خواهیم همراه شویم.

چنان رفتار شایسته‌ای از این معلم اخلاق دیدند که وقتی به کربلا رسیدند دیگر اینها عبای ملاحسین‌قلی را رها نکردند. این تأثیر خوش‌اخلاقی است و استاد تأکید می‌کرد که مرحوم ملاحسین‌قلی در این مسافرت، کلامی اینها را نصیحت نکرده است و نفس حضور و منش حضور ایشان اینها را تغییر داده بود. اینکه دستور دادند که بتوانید بر خود و نفسانیات خود مؤثر باشید و اخلاق خود را با افراد و جامعه پسندیده کنید، سِرش در همین است که در جان انسان اثر می‌گذارد و در دیگران نیز اثرگذار است.

انتهای پیام
captcha