درس‌های کرامتی که از امام مجتبی(ع) می‌آموزیم
کد خبر: 3925225
تاریخ انتشار : ۰۴ مهر ۱۳۹۹ - ۱۴:۳۲

درس‌های کرامتی که از امام مجتبی(ع) می‌آموزیم

حجت‌الاسلام هادی سروش، مدرس حوزه و پژوهشگر دینی، در صفحه اینستاگرام خود یادداشتی را با عنوان «امام حسن مجتبی(ع) کریم اهل بیت(ع) درس کرامت می‌دهد» منتشر کرده است.

به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام هادی سروش، مدرس حوزه و پژوهشگر دینی، در صفحه اینستاگرام خود یادداشتی را با عنوان «امام حسن مجتبی(ع) کریم اهل بیت(ع) درس کرامت می‌دهد» منتشر کرده است که در آن به برخی از برخوردهای کریمانه امام حسن مجتبی(ع) اشاره شده است:

کنیزی شاخه گلی را به حضرت مجتبی(ع) هدیه دادند. حضرت مجتبی(ع) او را در راه خدا آزاد کردند. شخصی که ناظر این محبت کریمانه امام‌ حسن مجتبی(ع) بود، پرسید: مگر می‌شود کسی به شما شاخه گلی بدهد و شما او را آزاد کنید؟ حضرت امام حسن(ع) در پاسخ این آیه مهم قرآن را تلاوت فرمودند: «وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها»(نساء/۸۶). هر وقت کسی به شما خوبی کرد، با بهترین شکل ممکن و بالاتر از آن جوابش را بدهید[بحار،ج۴۳ص۸۴].

شخصی در مسجد داشت راز و نیاز می‌کرد و از خدا می‌خواست ده هزار درهم به او دهد تا با آن رفع حاجت و مشکلش نماید، امام مجتبی(ع) شنید و فوری آمد منزل و ده هزار درهم برای او فرستاد[کشف الغمه ج۱ص۵۵۸].

امام صادق(ع) نقل می‌فرمایند: در یکی از این سفرها حضرت امام حسن(ع) پیاده مشرف به بیت‌الله الحرام می‌شدند، پای حضرت(ع) آسیب دیده و متورم شد. فردی که شاهد این منظره بود عرضه داشت: خواهش می‌کنم سوار شوید. امام(ع) فرمودند: من سوار نمی‌شوم. اگر می‌خواهی به من خدمتی کنی، به این منزلی که می‌رسیم یک کسی هست که یک روغنی دارد. برای ورم پای ما خوب است. این روغن را از این خریداری کن و بیا من پایم را درمان کنم و حضرت مجتبی(ع) به آن فرد سفارش کردند که با او سر قیمت چانه نزن و هرچه قیمت گفت: بده.

به آن منزل رسیدند و آن شخص مشخصاتی که حضرت(ع) فرموده بود را پیدا کرد. به آن مرد مراجعه کرد و گفت: شما یک چنین روغنی برای ورم پا دارید؟ گفت: بله. چند می‌دهی؟ گفت: برای چه می‌خواهی؟ گفت: برای امام حسن(ع)! گفت: جانم فدای او! امام حسن اینجا وسط بیابان چه می‌کند؟ قصه را گفت‌ که حضرت مجتبی(ع) پیاده آمده است. گفت: من خودم خدمت حضرت(ع) می‌آیم. خدمت حضرت(ع) آمد و روغن را تقدیم کرد و پول نگرفت. هرچه آقا اصرار کرد، پول نگرفت. خدمت امام مجتبی(ع) عرضه داشت: آقا من در این بیابان شما را پیدا کردم اصلاً باور نمی‌کردم. من کجا و دیدار شما کجا؟ فقط از شما یک تقاضایی از شما دارم. و آن یک دعاست! امام(ع) فرمود: چه دعایی؟ گفت: من از خانه که می‌آمدم، همسرم در آستانه وضع حمل بود. دعا کنید خداوند به من فرزندی بدهد، که «یحبکم اهل البیت» از محبیین و شیعیان شما اهل بیت(ع) باشد. حضرت امام مجتبی(ع) فرمود: الان که به منزل بروی، خدا به تو یک پسری بدهد، و از شیعیان ما خواهد بود[اصول کافی/۲۷۷].

مردی [گویا از شام] از دشمنان شاخته شده امیرالمؤمنین(ع) وارد مدنیه و در شرائط بدی قرار گرفت و از نظر مالی درمانده شد. از هرکسی طلب رفع نیاز کرد پاسخی نگرفت تا به او گفتند به محضر امام مجتبی(ع) رود. او گفت: اگر در این وضعم به خاطر کینه با پدر او و خود او است، چگونه به ملاقات او بروم! بالاخره از درماندگی خود را به امام حسن(ع) رساند و مشکل خود را گفت. امام(ع) به او کمک کرد و مرکبی هم به او اهداء نمود. آن مرد به حقانیت امام حسن اعتراف نمود. وقتی از امام(ع) علت کمک او به یک دشمن سابق دار نسبت به پدرش را جویا شدند؟ فرمود: آیا آبروی خود را با توشه و مرکبی از او خریداری نکنم[تاریخ ابن عساکر /۱۴۹].

مروان به امام مجتبی(ع) اهانت کرد! امام(ع) بعد از سکوت او فرمود: گناه تو را پاک نمی‌کنم اما دیدار من و تو در پیشگاه خداست که اگر آنچه گفتی راست است پاداش می‌گیری، ولی اگر دورغ گفتی؛ خدا سزای دروغت را دهد و خدا کیفرش از کیفر من بسیار سخت‌تر است[ مقتل الحسین خوارزمی/۱۳۱].

دو نمونه از اعترافات مهم علمای اهل سنت بر کرامت امام مجتبی(ع)

ابن‌حجر عسقلانی از شخصیت‌نگاران سنی‌مسلک و بسیار متعصب می‌نویسد: که وقتی حسن بن علی(ع) از دنیا رفت یکی از دشمنان سرسخت آن حضرت در تشییع جنازه او گریه می‌کرد. حسین بن علی(ع) به او گفت: «تو با آن همه اذیت و آزار و مخالفت که در باره برادرم روا می‌داشتی باز هم گریه می‌کنی؟!» او گفت: «من با کسی دشمنی می‌کردم که صبورتر و حلیم‌تر از این کوه‌ها بود.»[تهذیب التهذیب، ج۲ص۲۵۹] 

جلال‌الدین سیوطی از دیگر دانشمندان مهم اهل سنت می‌نویسد: «حسن بن علی دارای امتیازات اخلاقی و فضایل انسانی فراوان بود، او شخصیتی بزرگوار، بردبار، با وقار، متین، سخاوتمند، و مورد ستایش بود.»[تاریخ الخلفاء، ص ۱۸۹]

تا دیر نشده، با درس از کرامت امام مجتبی(ع) با یک نیت خالصانه، امشب و یا فردا؛ فرد و یا خانواده‌ای را میهمان سفره اخلاق کریمانه خود کنید.

هوالودود

 

انتهای پیام
captcha