به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «مؤلفههای عرفان اجتماعی در مکتب شهید سلیمانی» صبح امروز، شنبه، 29 آذرماه، به صورت مجازی و با حضور حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد رودگر، دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجتالاسلام محمود پاکیزه، استاد دانشگاه و نماینده ولی فقیه در دانشگاه امام حسین(ع) و مهدی جمشیدی، عضو هیئتعلمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.
جمشیدی در این نشست اظهار کرد: نکته اصلی بحث این است که لازم است سیر تطور و شدنهای عرفانِ اجتماعی شهید سلیمانی را در بستر تاریخ هم ببینیم. اگر بخواهیم صفحات تاریخ را ورق بزنیم باید به چند مرحله اساسی اشاره کنیم؛ نخستین مرحله، واقعه پیروزی انقلاب اسلامی و پیوند عرفان و جامعه از سوی امام خمینی(ره) است که از حرکت انبیای الهی الهام گرفت. حضرت امام(ره) معتقد بودند راه رسیدن به حق از انزوا نمیگذرد؛ لذا باید با انگیزههای قدسی در صحنه حضور داشت و با اصلاح باطن به اصلاح ظاهر رسید، یعنی امام خمینی(ره) به قافلهسالار صیرورت جامعه تبدیل شدند.
وی ادامه داد: مرحله دوم، دوران دفاع مقدس است. شهید سلیمانی جملهای اعجاببرانگیز دارد و میگوید که اگر بخواهیم جامعه دفاع مقدس را توصیف کنیم باید بگوییم جامعه مهدوی در نهایت و در قله کمال خود به چیزی میرسد که ما به آن میگوییم دفاع مقدس و در واقع دفاع مقدس، نمایی از حکومت مهدوی است. این موضوع در شکلگیری شخصیت عرفانی شهید سلیمانی تأثیر بسیاری داشته است و بیجهت نیست حضرت امام(ره) میفرمودند که ای عرفا، سَری هم به وصیتنامه شهدا بزنید. بنابراین شهید سلیمانی در مرحله دوم تربیت یافته مکتب عرفان عملی دفاع مقدس بودند.
عضو هیئتعلمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: مرحله سوم به بعد از دوران دفاع مقدس بر میگردد که برخی در این دوران از آن فضای روحانی گذشته خود فاصله گرفتند و محصور در حالات مادی شدند اما زیست سیاسی شهید سلیمانی بر همان مدار دوران دفاع مقدس حرکت کرد. ایشان از جمله بزرگان و کارگزاران طراز اول جمهوری اسلامی ایران بود که دچار آلودگی و دگردیسی باطنی نشد.
جمشیدی تصریح کرد: مقطع چهارم، این است که ایشان به ویژه در سالهای اخیر که درگیر جنگ با داعش شد، مردم نوعی از کشش باطنی را در وی حس کردند و ایشان را همانند مالک اشتر میدیدند که از قعر تاریخ سر برآورده و به آنها اقتدار بخشیده است؛ لذا سردار سلیمانی به معنای واقعی کلمه اسطورهای بود که از منابع عرفانی نیز برخوردار بودند.
وی بیان کرد: علت استقبال عظیم از پیکر ایشان همین همذاتپنداری معماگونه معنوی در میان مردم بود. معتقدم اگر جناب حجتالاسلام رودگر، مسئله را در بستر تحولات تاریخی بیفکند و از آن منظر به ماجرا نگاه کنند نکات افزونتری را هم پیدا خواهد کرد. مشروط بر اینکه ادوار حیات معنوی و تکاملی شهید سلیمانی را ببینند، آنگاه بُعد اجتماعیِ شدنهای عارفانه شهید سلیمانی، تجلی و عینیت بیشتری پیدا میکند.
همچنین حجتالاسلام محمود پاکیزه، استاد دانشگاه و نماینده ولی فقیه در دانشگاه امام حسین(ع)، در این نشست به ایراد نکاتی درباره گفتههای حجتالاسلام رودگر پرداخت و گفت: از آنجایی که از نقش سه نوع جهاد در وصول به مراتب بالای عرفان بحث شده است. سوال بنده از حجتالاسلام رودگر این است که آیا جهاد کبیر به معنایی که مقام معظم رهبری فرمودند در وصل به مراتب بالای عرفانی نقش دارد یا خیر؟ آیا مخالفت صریح شهید سلیمانی در مقابل استکبار نقشی در عرفان شهید سلیمانی دارد؟
وی افزود: نکته دیگر اینکه در بیان مؤلفههای عرفان اجتماعی شهید سلیمانی، اکثر مواردی که ذکر کردند در عرفان فردی هم صادق است؛ لذا سؤال این است که اگر مولفههای عرفان فردی شهید سلیمانی را میخواستید ذکر کنید به کدام موارد اشاره میکردید. هرچند ثقل اصلی مقاله مؤلفههای عرفان اجتماعی شهید سلیمانی است، اما باید در بُعد بینالمللی نیز مورد بررسی قرار گیرد؛ چراکه همه محرومان و آزادگان جهان از جمله در عراق، سوریه، فلسطین، یمن و ... به این شهید میبالند و متأثر از عرفان ایشان هستند.
حجتالاسلام پاکیزه اظهار کرد: شعاع بُعد هدایتی شهید سلیمانی به گونهای بود که همه را تحت تأثیر قرار میداد چراکه همه اعم از مسلمان و غیر مسلمان، شیعه و سنی و با حجاب و بیحجاب و .. را شامل میشد. وی در این بُعد از عرفان مثل باران بود که بر همه میبارید و خورشیدی بود که بر همه میتابید. نکته دیگر اینکه آیا خصوصیات عرفانی ایشان همانند علاقه به نیازمندان، و مردمگرایی این شهید بزرگوار و حضور در عرصههایی که مردم نیاز به کمک داشتند همان حضور در جمع سیلزدگان، به عرفان اجتماعی مربوط نمیشود و جای تبیین ندارد.
وی با اشاره به مسئله عرفان اجتماعی شهید سلیمانی بیان کرد: نکته مهم دیگر ارتباط این مؤلفهها با عرفان اجتماعی شهید است و اینکه حلقه وصل کجاست و چگونه ایشان این موارد را به عنوان نمونههای عرفان اجتماعی آورند. اینها نکات کلی بود اما برخی از نکاتی جزیی نیز وجود دارد که لازم است اشاره کنم. در ذیل بحث مؤلفههای اجتماعی، آن تقسیم بندی که ارائه دهنده محترم داشتند نیازمند یک دسته بندی است؛ مثلاً میتوانستند مطالب خود را در بُعد اعتقادی یا بینشی یا بعد عملی یا رفتاری سامان دهند. همچنین ایشان به میزان اندکی به مقوله اصل ولایت فقیه به عنوان استمرار امامت اشاره کردند که نیاز به تفسیر بیشتری دارد.
انتهای پیام