کد خبر: 3943600
تاریخ انتشار : ۰۷ دی ۱۳۹۹ - ۲۰:۰۳

عذری برای ایستادن در برابر توحید، وجود ندارد

شیخ حسین انصاریان بیان کرد: منحرف، مشرک و کافر از توحید با میلیاردها نشانه‌هایی که در این جاده‌ها قرار داده شده است، بهانه و عذری ندارد. در اوایل دعای کمیل است که فرمود حجت، دلیل و برهان تو بر من تمام است؛ یعنی درِ هر عذری به روی من بسته است، اما من دلیلی ندارم که برای انحراف به تو ارائه دهم و تو قبول کنی. در این زمینه، آیاتی وجود دارد که خداوند در قرآن هر آیه‌ای را که مطرح می‌کند، اعم از عالم کیهان، انفس، حیوانات و جمادات، «یعقلون» و «یتفکرون» را آورده است.

به گزارش ایکنا، مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا(س)، شب گذشته ششم دی‌ماه در منزل حجت‌الاسلام والمسلمین حسین انصاریان برگزار شد. در ادامه متن سخنان ایشان را می‌خوانید.

تک‌تک موجودات خلقت، اعم از آنهایی که در ظاهر عالم با چشم و ... قابل دیدن هستند یا موجوداتی که مانند مجردات و ملکوتیان قابل مشاهده نیستند و با قوی‌ترین ابزار علمی نیز دیده نمی‌شوند، آیات خدا محسوب می‌شوند. آیه در لغت فارسی به معنای نشانه است. از مجموعه‌ای از آیات و روایات استفاده می‌شود که خداوند این نشانه‌ها را در صراط مستقیم و جاده خودش و به تعبیر دیگر در راه توحید قرار داده که مردم با اندیشه در این نشانه‌ها برای یافتن توحید حرکت کنند و به توحید برسند و با دیدن این نشانه‌ها منحرف نشوند و در جاده ضلالت و کفر و شرک قرار نگیرند. قرآن در آیاتی دارد که در قیامت عذر احدی قبول نمی‌شود.

با وجود نشانه‌های توحیدی عذری برای انسان مطرح نیست

منحرف، مشرک و کافر از توحید با میلیاردها نشانه‌هایی که در این جاده‌ها قرار داده شده است، بهانه و عذری ندارد. در اوایل دعای کمیل است که فرمود حجت، دلیل و برهان تو بر من تمام است؛ یعنی درِ هر عذری به روی من بسته است، اما من دلیلی ندارم که برای انحراف به تو ارائه دهم و تو قبول کنی. در این زمینه آیاتی وجود دارد که خداوند در قرآن هر آیه‌ای را که مطرح می‌کند، اعم از عالم کیهان، انفس، حیوانات و جمادات، «یعقلون» و «یتفکرون» را آورده است. یعنی با چشم حیوانی نباید به این آیات نگاه کرد، چون در این‌صورت چیزی گیر انسان نمی‌آید، اما آنها که چشمانشان اهل تیزبینی و دقت است، بالاترین سرمایه‌ای که نصیبشان شده، توحید است.

شعاع توحید نیز سراپای درون و برون این افراد را می‌گیرد و به تعبیر قرآن ربانی می‌شوند و به تعبیر روایات ملکوتی و خالص شده و از تمام تعلقات مانع در مسیر توحید آزاد می‌شوند. بیابان‌نشین و صومعه‌نشین هم نبودند و از نعمت‌های زمین و آسمان نیز نبریده بودند و زندگی‌شان هم مانند زندگی همه طبیعی بود، اما خودشان غیر از همه بودند. عقلشان عقل نوری بود که «عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان» کارش بود. دیگران نیز عقل دارند و در شرق و غرب عالم عناصر را به هم می‌چسبانند و صنعتی به وجود می‌آید. اما انبیا نیز صنعت داشتند و برای نمونه ادریس(ع) صنعت خیاطی داشت، اما علم دیگری هم غیر از علوم بشری داشتند. اندیشه‌ای داشتند که تا ملکوت عالم را پرواز می‌کرد و همه‌جا می‌رفت.

ما که شیعه آنها هستیم، یک حرکت مختصری داریم و قابل مقایسه با حرکت فکری و قلبی آنها نیست، اما همین مقدار کم را نیز اگر نداشتیم، کافر و مشرک و جهنمی بودیم و همین کم نیز آدم را سعادت‌مند ابدی می‌کند. در قرآن هم هست که فرمود: «وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ»، اگر کسی کمی از این حرف‌ها را داشته باشد، اهل نجات است. «مِن» به معنای تبعیض است، یعنی آنهایی که اندکی از این خوبی‌ها را دارند، اهل نجات هستند. امام صادق(ع) فرمود دین را به این افراد عادی و محدود سخت نگیرید و همان اندک برایشان کافی است و اگر سخت بگیرید، چون ظرفیت ندارند، می‌گویند نمی‌دانیم. اما به کسی که تحمل دارد، خوبی‌ها را ارائه می‌کنند و او نیز قبول می‌کند. در معانی‌الاخبار است که امام سجاد(ع) شبانه‌روز هزار رکعت نماز می‌خواند، چون حکومت دست ایشان نبود و اگر کارش برای مردم بود، همان کار، عبادت محسوب می‌شد، اما کار دستش نبود یا این دعاها را ظهور می‌داد و امام باقر(ع) می‌نوشت یا شبانه‌روز خود را با هزار رکعت نماز پُر می‌کرد که شدنی است.

زن و فرزند مانع توحیدی شدن نیستند

امام(ع) قبول کرده و عاشقانه نیز به کار برده است و از ایمان، اخلاق، حقایق و توحید لذت می‌بردند و عشقشان در این عالم یکی بود. «امروز شاه انجمن دلبران یکی است، دلبر اگر هزار، ولی دل برای یکی است» و این توحید است. زن و بچه داشتند و اهل توحید بودند و تعلق به آنها مانع از توجه به توحید نبود. چون زن و فرزند و کار و غذا خوردن و ... را ابزار حرکت به سوی توحید می‌دانستند. در روایتی است که داود(ع) به خدا عرض کرد، هم‌نشین من در بهشت کیست؟ خداوند آدرس یک نفر را به او داد و او نیز آن فرد را دید و به او گفت خدا آدرس تو را داده است، تو چه می‌کنی؟ گفت من هیچ چیزی را بدون خدا انجام نمی‌دهم و همیشه به خدا توجه دارم. گفت حق تو است که در بهشت در کنار من باشی.

نه اینکه اینها زندگی مادی‌شان غیرمعمولی بوده باشد؛ خیلی هم طبیعی زندگی می‌کردند، اما در عین حال در همه برنامه‌های درون و برون «لله» بودند و این را می‌شود محقق کرد و فکر نکنید پیاده کردن عملی این کارها سخت است و ما اهلش نیستیم. همه عذرها و بهانه‌ها درش به سوی ما بسته است و یافتن توحید نیز کار سختی نیست، چون خداوند برای ما نشانه‌های بسیاری قرار داده تا جایی که نشانه‌های کبری و عظمی دارد و امیرالمومنین(ع) نیز آیت‌الله‌العظمی است و با او بهتر می‌شود راه توحید را پیمود. اگر در خلقت آسمان و زمین دقت کنید، فقط به این می‌رسید که عالم خالق دارد، اما در این که کیست و چیست، این تفکر شما را به جایی نمی‌رساند.

اگر بچه‌ای که به دنیا آمده را به کویری بگذارند و برگردند و او نیز به شکلی رشد کند و آدمیزاد و ... را نیز نبیند و بعد به 12 سالگی که برسد، عالم بالا و خودش را که نگاه کند، به حقیقت این مطلب را می‌یابد که نه خودش باعث به وجود آمدن خودش شده و نه خودش باعث این آسمان و زمین شده است. همین که فکر می‌کند، می‌فهمد که سازنده دارد و این مرز توحید است و جای تماشا کردن توحید است. حالا اگر یک مقدار هم درس بخواند و مغزش را شلوغ نکنند، بدون اینکه سوادش بالا رود، درک می‌کند که تمام جمادات در حرکت هستند و چیز ساکنی نداریم و میلیون‌ها سال قبل عناصری زیر زمین جمع شده و به نفت و گاز و عقیق و ... تبدیل شده است. این مقدار که درک کند، کل عالم در سیطره حرکت است، حکم می‌کند که حرکت، محرک دارد و ذاتی نیست. خورشید به خودی خود حرکت ندارد و اگر حرکت وضعی و انتقالی دارد، این حرکت ذاتی او نیست.

محرک حرکت عالم را چه کسی معرفی می‌کند؟

اما تنها مسیری که این محرک را درست معرفی می‌کند، نبوت و ولایت اهل بیت(ع) است که با دعای عرفه، جوشن کبیر و ... محرک را معرفی می‌کنند و در این‌صورت انسان عالم بالله می‌شود و اشرف علوم در قلبش تجلی می‌کند. انسان با نظر عقلی به یک «بسم الله الرحمن الرحیم» می‌تواند موحد واقعی شود و آلودگی‌های خود را از بین ببرد.

انتهای پیام
captcha