به گزارش ایکنا، مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا(س)، شب گذشته هشتم دیماه، در منزل حجتالاسلام والمسلمین حسین انصاریان برگزار شد. در ادامه متن سخنان ایشان را میخوانید:
از متن سوره مبارکه «آل عمران» استفاده میشود که آیات قرآن دارای تأویل هستند؛ یعنی غیر از معنای ظاهر، بازگشت به معنای دیگری نیز وجود دارد. آیه شریفه میفرماید بازگشت آیه به معنای دیگر یک علمی است که این علم را جز خداوند و راسخون در علم یعنی آنهایی که دانش الهی ملکوتی ثابت را دارند ـ عالمانی که علمشان با جریان زمان قابل تغییر نیست ـ نمیدانند. این علم، غیر از علوم دانشمندان زمینی است که قبلاً هر چند سال و امروز هم هر روز تغییر پیدا میکند. امروز یک مطلبی را به جهان ارائه میدهند و دو روز بعد از فهمشان نسبت به آن واقعیت برمیگردند و میگویند آن نیست و این درست است اما فرق بین راسخون در علم و عالمان دیگر همین است که آنها هرگز نمیگویند امروز این درست است و دیروز آن درست بود.
علت این است که علم آنها بنا بر دو آیه قرآن از جانب خدا بوده است. وقتی خداوند تأویل را منحصر به خودش و یا راسخون در علم میداند، هرکسی به تأویل دست بزند، تحریف قرآن است. اگر دوست داریم تأویل را بدانیم باید سراغ خدا و اهل بیت(ع) برویم اما اگر سراغ خدا و راسخون در علم نرویم و تأویل کنیم، تحریف است که خدا به این تأویل راضی نیست، چون چیزی به قرآن تحمیل میشود. یعنی آیه به ما میگوید خیلی مواظب باشید و در این قضیه تقوا داشته باشید و اگر بخواهید مستقیما آیهای را تأویل کنید، این خیانت به قرآن است.
در مورد تأویل باید ببینیم خدا و راسخون در علم چه میگویند که در روایات کتاب کافی داریم راسخون در علم، اهل بیت(ع) هستند. متحول در علم که راسخ نیستند و این علم، منحصر به اهل بیت(ع) و پروردگار میشود اما باید سراغ تأویل آیهای از قرآن در سوره الرحمن برویم که راسخون در علم، آیات را به معنا و مصداقی که در ظاهر آیه نشان نمیدهد، تأویل کردهاند. ظاهر آیه، چیز طبیعی است و در مورد یک نعمت طبیعی بحث میکند و دو نتیجه آن نعمت را مطرح میکند. فرمود: «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ». دو دریا است که باهم برخورد دارند و الان روشن شده که یکی اقیانوس هند و یکی نیز اطلس است. در دماغه امید آفریقای جنوبی رفتم و این چسبندگی را دیدم که این دو آب باهم قاطی نمیشوند. یعنی یک امر طبیعی در این جهان را به رخ مردم میکشد که این دو دریا که باهم قاطی نمیشود کار خدا است.
این یک نشانی از پروردگار است، اما تأویل آن را خدا و راسخون در علم میدانند و کس دیگری نیز حق تأویل ندارد و کسی هم حق رد کردن این تأویل را ندارد. فرمودند یکی از این دریاها امام علی(ع) و دیگری حضرت زهرا(س) است. امام سجاد(ع) به پروردگار عرض میکند، شگفتیهای آفرینش تو در دریا است نه روی زمین. یعنی زمین، شگفتی ندارد اما دریا شگفتی دارد اما چه شگفتیهایی در دریا است؟ پیامبر(ص) به امام علی(ع) فرمود اگر جن و انس نویسنده شوند و تمام دریاها مرکب شوند و بخواهند ارزشهای وجودی تو را بنویسند این مرکبها و ... تمام میشود، اما ارزشهای تو در شمردن تمام نمیشود؛ «کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست، که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم».
دریای دیگری که فضائل آن قابل شمارش نیست، صدیقه کبری(س) است. مراد از «اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ» نیز امام مجتبی(ع) و امام حسین(ع) است. ارزشهای وجودی حسنین(ع) نیز به شماره نمیآید. از زمان حادثه کربلا که مطالب به صورت جزوه نوشته شده و بعد کتاب شده است، چقدر کتاب در مورد حضرت سیدالشهدا(ع) نوشته شده که خیلی از مطالب تکراری نیست، اما نمیتوانند ارزشهای وجودی ایشان را بشمارند.
حضرت امیر(ع) فرمود که ما نظامداده و دستپرورده شخص پروردگار هستیم و او بود که ما را اینطور پرورش داد و سروسامان داد و مردم بعد از این، نظامداده ما هستند اما کدام مردم؟ همانهایی که از شدت عشق به علی(ع) در برخورد با حادثه نمیترسیدند از اینکه زبانشان قطع شود، نه منافق و مشرک و کافر اما ابن ابی الحدید در شرح این جمله میفرماید این یک کلام عظیم است و فوق همه کلمات در جهان است و معنایش نیز فوق تمام معانی در این عالم است. وی از امام علی(ع) نقل میکند که فرمود، احدی در این عالم بالاتر و برتر از ما نیست. این خداوند است که از سر لطف و احسانش همهچیز را به ما اهل بیت(ع) داده است اما این بخش از کلام مهم است که بین ما و خدا واسطهای نیست اما بین همه مردم و خدا واسطه میخورد و ما واسطه بین مردم و خدا هستیم و اگر مردم این واسطه را قطع کنند در این دنیا چیزی گیرشان نمیآید. سپس ابن ابی الحدید میگوید، این خیلی مقام بزرگی است. ظاهرش را شنیدید اما باطنش این است که اهل بیت(ع) نزد خدا بالاترین مقام را دارند و آن مقام عبداللهی است.
اما در روایتی نیز آمده است که در روز قیامت از باطن عرش الله یک صدازنندهای صدا میزند که چشمانتان را فروبگذارید و شما حق ندارید به این شخص که قرار است رد بشود نگاه کنید. فرمود چشمانتان را بپوشانید تا دختر حبیب خدا به کاخ بهشتیاش وارد شود. فرمود دختر من به سمت کاخش حرکت میکند، در حالی که دو پارچه سبز رنگ همراهش است و اطرافش را هفتادهزار حوریه بهشت میگیرد. وقتی به در ورودی کاخ میرسد، میبیند امام مجتبی(ع) ایستاده است، اما امام حسین(ع) با سر جدا روی زمین افتاده و حضرت زهرا(س) به امام مجتبی(ع) میگوید این بدن برای کیست؟ میفرماید این برادر من است. این مردمی که ادعای امت بودن میکردند او را کشتند و سرش را از بدنش جدا کردند. اینجا خداوند به حضرت زهرا(س) خطاب میکند که من، حسین(ع) تو را به این شکل به تو ارائه دادم تا بدانی امت با او چه کردند و ثانیاً من یک آرامش دائمی و همیشگی را به خاطر این مصیبت برای تو ذخیره کرده بودم که میخواهم این آرامش را به تو بدهم.
این آرامش این است که پرونده این انسانها را باز نمیکنم تا اینکه تو، نسلت، شیعهات و هر کسی به شما خوبی کرده که شیعه هم نبوده، وارد بهشت شود. یعنی به خاطر حضرت زهرا(س) تصور کنید که چند میلیارد وارد بهشت میشوند. پیامبر(ص) فرمود این پیادهشده گفتار خدا است که در قرآن فرمود: «لَا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ». اینها در قیامت به خاطر حضرت زهرا(س) ترسی ندارند و هرچه در بهشت بخواهند برایشان هست. این گوشهای از مقام صدیقه کبری(س) است.
انتهای پیام