به گزارش ایکنا، عبدالکریم سروش در نشستی که ششم دیماه در کالیفرنیا برگزار شد، به توضیح درباره نسبت دین و قدرت پرداخت و نکاتی در رابطه با قرآن کریم، سیره پیامبر(ص) و سنت اسلامی اظهار کرد که واکنشهایی را در پی داشته است.
ناصر مهدوی در یادداشتی که با انگیزه نقد سخنان سروش به رشته تحریر درآمده است، به تعارض موجود در سخنان سروش درباره شخصیت پیامبر(ص) اشاره کرده است و نظریه دین و قدرت او را بر خلاف آرای گذشته وی در نظریه رویاانگاری وحی دانسته است. گزیده ویراستهای از متن یادداشت از نظر میگذرد؛
«به نظر میرسد که جناب دکتر در راهی قدم نهاده که با حیرت تمام احساس میشود که وی سر جنگ با ایدههای خود و شوقی عجیب در به تعارض نشاندن آنها در سر دارد گونهای که بخشی از سخنان ایشان به نفی بخش دیگر افکار وی روی آورده و وحدت و انسجام منطقی سلوک ایشان را به چالش کشیده است.
وی روزی از قبض و بسط معرفت دینی مینوشت و به صراحت دستیابی به ذات و سرشت پدیدهها را نفی میکرد اما در نظریه رویای رسولانه با روشی ذاتباورانه مدعی میشود که بر خلاف تصور همه نزدیکان پیامبر و متفکران بزرگ دورانهای کهن و جدید، ذات دین را دریافته و سِرّ آن را که رویا و تالیف پیامبر باشد بر ملا کردهاند. او نمیگوید فهم من از دین چنان است و چنین است بلکه گونهای القا میکند که ذات دین چیزی جز رویای صادقانه پیامبر نیست.
در همین نظریه رویا انگاشتن تجربه پیامبر، دکتر سروش پیامبر را تا حد خدایی بالا میکشد و چنان بر مرتبه و مقام او میافزاید که فعل و کردار و گفتار پیامبر را همان گفتار و اراده خدا میداند ولی به یکباره در بحث دین و قدرت این پردهنشین غیب که سخنش سخن خداست، به ناگهان به مرز شاهدی بازاری سقوط میکند و به صورت انسانی اقتدارگرا، تندخو و خشونتطلب ظاهر میشود که نه تنها برای کاستن از رنج انسانها نیامده (بر خلاف آیات صریح قرآن) بلكه هدفی جز اعمال قدرت و شکنجه و بردگی مخالفانش در سر نداشته و اگر پس از او خلفایی آمدهاند که با بیرحمی و غضب، خود را به مردم تحمیل کردند همه وارثان شیوه و سلوک چنین پیغمبری بودهاند!
عرض کردم فارغ از نقد محتوایی چنین سخنانی، آنچه حیرتآور است ناسازگاری و تعارضی است که در افکار دکتر سروش جریان دارد و به نظر میرسد قابل تامل و ملاحظه بسیار است. او در نظریه رویای رسولانه میگوید که یافتههای پیامبر نه از طریق تفسیر که به شیوه تعبیر رویا قابل فهم است و لباس مجاز و استعاره بر تن قرآن میپوشاند ولی در نظریه دین و قدرت با تکیه بر دلایلی نه چندان محکم و خردپسند، چنان مفاهیمی مثل عذاب، بندگی و خشیت را توصیف میكند که گویا پیامبر از خواب برخاسته و کاملا با زبانی عادی کلماتی را به کار برده که فقط معنای ظاهری آن مراد بوده و به هیچ تاویل و تعبیر و حتی تفسیری تن نمیدهند. به همین دلیل دکتر سروش قرآن را متنی با قاعده و الگوی ارباب و برده خطاب میکند و با شگفتی تمام، چشم به روی همه زیباییها و معارف دلنشین قرآن میبندد.
اظهارات اخیر دکتر سروش نه خرد و عقل سلیم را مجاب میکند و نه دل از آدمی میبرد؛ زیرا لحن وی بیش از آنکه بوی نقد و بررسی و اصلاح و ترمیم داشته باشد بوی انکار و تکذیب دارد و تا حدودی بوی تهاجم از آن به مشام میرسد.»
انتهای پیام