به گزارش ایکنا، مراسم بزرگداشت آیتالله مصباح یزدی، امروز، 24 دیماه از سوی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و با حضور عطاءالله رفیعی آتانی، دبیر مجمع عالی علوم انسانی اسلامی، موسی نجفی، استاد علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، حجج اسلام محمدجواد نوروزی و مهدویزادگان از استادان مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) برگزار شد.
موسی نجفی در این مراسم با اشاره به شخصیت تمدنی آیتالله مصباح، گفت: تاریخ به ما آموخته است که هر فردی که بیشتر مورد هجوم بوده است، بیشتر در جامعه اثرگذاری داشته است؛ مثلاً به علامه مجلسی تاخت و تاز زیادی در زمان خودش شده و عمدتاً کلیدواژه مخالفان هم اتهام تعصب و افراطیگری است.
وی با بیان اینکه افرادی که افکارشان تداوم و موج دارد و یک جریان هستند، مؤثرترند، افزود: هرقدر به دهه چهارم و پنجم انقلاب نزدیک شدیم، حملات بیشتری به علامه مصباح شد، زیرا مباحث سیاسی ایشان بیشتر به سمت مسائل فکری و علمی رفت و بر مبنای فلسفه اسلامی شکل گرفت.
نجفی افزود: امروز قم یک شهر تمدنی و پایگاه علمی و مقدس است و علامه مصباح در چنین کانونی حرکت تمدنی و جریان فکری خود را پیش بردند؛ یعنی از یک شخصیت فردی به یک جریان تبدیل شدند. ایشان شروع به نهادسازی هم کردند و به نظر بنده، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی ریشه حملاتی است که به ایشان شده زیرا تفکر او به یک نهاد تبدیل شده است.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: اگر اجزای تمدن را عقلانیت، اخلاق و ابزار بدانیم، او و مؤسسه ایشان واجد این سه وجه است؛ کسانی که وارد این مؤسسه میشوند یک دوره فلسفه میخوانند، لذا بعد عقلانی آنها رشد زیادی دارد و به نظر بنده در تربیت دانشپژوه از دانشگاه امام صادق(ع) و مفید هم موفقتر بوده است.
نجفی اضافه کرد: از جمله ویژگیهای دیگر یک تمدن، تحول در علوم انسانی است؛ مرحوم مصباح شدیداً به این مسئله معتقد بود و در این راه کار کرد و پرچمدار این مسیر بود. بنده به ایشان پیشنهاد تاسیس گروههای پژوهشی را در کنار آموزشی دادم و گفتم میتوانیم در طول 5 سال این کار به سرانجام برسد و ایشان خیلی تشویق کردند و بعد از 5 سال چندین گروه پژوهشی فعال و در کنار آن هم گروههای دیگری ایجاد شد.
وی با بیان اینکه ایشان شخصیت نوین تمدن اسلامی است، اظهار کرد: وی شبهات علمی، سیاسی و تحولات اجتماعی دهه 4 و 5 انقلاب را به خوبی درک کردند، لذا فهم جدید ایشان از علوم انسانی در کنار معارف اسلامی، کاری تمدنی برای انقلاب بوده و با طرح ولایت هم گام مهم دیگری در مسیر تمدن برداشتند.
نجفی با بیان اینکه شخصیتهای تمدنی افراد افراطی نیستند و کاملا اعتدالی هستند، تصریح کرد: خیلیها هستند که ادبیاتشان اعتدالی است، اما کاملاً فکر افراطی دارند؛ آقای مصباح با این همه کار علمی و تأسیس مؤسسه چطور میتواند افراطی باشد؟ برخی اعتدال را با التقاط خلط کرده و اتفاقا خیلی از افرادی که وی را متهم به افراط کردند خودشان التقاطی و افراطی بودند.
همچنین حجتالاسلام والمسلمین داود مهدویزادگان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در سخنانی، گفت: با ارتحال ایشان شاهد نوعی هجمه سنگین توأم با بداخلاقی و بینزاکتی نسبت به آن مرحوم بودیم و حتی اجازه ندادند این هجمه بعد از خاکسپاری ایشان باشد.
وی افزود: یکی از افرادی که جزء گروه بدگویان به ایشان بود، یک نکته گفت و آن اینکه آقای مصباح فیلسوف مسلمی بود گرچه پای خود را از گلیم فلسفه درازتر کرد و وارد سیاست شد و خوب بود در فلسفه مانده بود و تدریس میکرد.
مهدویزادگان با اشاره به وظیفه فیلسوف، بیان کرد: آنچه در مورد کار فیلسوف اتفاق نظر است، این است که فلاسفه تلاش میکنند تا حقایق اشیاء را به نحو کلی و نه جزیی استدلال کنند. به نظر بنده این حداقل وظیفه فیلسوف است و وظیفه اصلی او حفاظت از حقیقت و عدم اجازه مخدوش شدن آن است.
وی افزود: در این مفهوم فیلسوف در مدرسه خود نمینشیند و کنج انزوا نمیگیرد، بلکه وارد جامعه و سیاست میشود و سراغ مردم میرود. در این معنا، تعهد یک فیلسوف شکل میگیرد تا حقایق در ذهن مردم مخدوش نشود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، اضافه کرد: بهترین مثال در این زمینه سقراط است؛ او تعریفی حداکثری از فلسفه ارائه کرد؛ او در کوچه پس کوچهها راه میافتاد و حقایق را برای مردم بیان میکرد و به همین دلیل هم محکوم به اعدام شد. امروز هم وقتی فیلسوف متعهد وارد جامعه شود، مهمترین خصم او کسانی هستند که خود را فرهیخته و روشنفکر و کشورداری و حکومت را ملک طلق خود میدانند، لذا ورود یک فیلسوف به عرصه سیاسی را بر نمیتابند.
وی اضافه کرد: علامه مصباح تعریف حداقلی از وظیفه فلاسفه را قبول نداشت، لذا نسبت به مسائل کشور نمیتوانست بیتفاوت باشد و بر خلاف بسیاری از اهل فلسفه امروز، خود را ملزم به ورود به جامعه و اجتماع و سیاست میدانست؛ مهمترین کار چنین فردی به لحاظ روششناسی این است که روحیه تفکر استدلالی و برهانی را نشر دهد؛ تمامی مباحث علمی ایشان با روش برهان و استدلال و در عین حال زبان عامهپسند بود.
مهدویزادگان افزود: ایشان در خطبههای نماز جمعه فلسفیترین مسائل سیاسی و اجتماعی را به زبان ساده بیان کرد، همچنین به رابطه دین و سیاست پرداختند و چه بسا اگر در این زمینه بحثی ارائه نمیدادند، برای مخالفان قابل تحملتر بود؛ ایشان رابطه وثیق دین و سیاست را با زبانی عامهفهم مطرح کردند و این سبب افزایش هجوم به ایشان شد.
وی اظهار کرد: هر فیلسوف متعهدی بخواهد وارد سیاست و اجتماع شود، این نوع هجمهها به او کاملاً طبیعی است و نباید هم تصوری غیر از این داشته باشیم؛ این هجمهها پیام به دیگر فلاسفه متعهد هم هست که حد خود را نگه دارید و تنها به فهم حقایق اشیاء به نحو کلی بپردازید و کاری با مردم و سیاست و رابطه دین و سیاست و ... نداشته باشید وگرنه مورد تهاجم خواهید بود.
مهدویزادگان با بیان اینکه این مواجهه با متفکرین خصمانه و نادرست است، گفت: امروز آیتالله مصباح در میان ما نیست، اما معتقدم منتقدان و مخالفان باید به نقد عالمانه بپردازند و دست از خصومت بردارند تا فضا علمیتر شود.
همچنین مهدی جمشیدی، عضو گروه فرهنگپژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: علامه مصباح، ریشه تنگناهای انقلاب را کجروی و تجدد کارگزاران سیاسی و به تعبیر مقام معظم رهبری، اختلال در دستگاه محاسباتی مسئولان میدانستند.
وی افزود: ایشان معتقد بود که حضور امام مانع عرض اندام نیروهای سیاسی غیر اصیل شد. اما بعد از وفات امام، برخی تصور کردند میتوانند نقش بیشتری ایفا کنند و همین باعث ایجاد مشکلات بیشتر در کشور شد، گرچه مقام معظم رهبری توانست خیلی زود مسیر امام را تداوم ببخشند.
جمشیدی تصریح کرد: یکی از برنامههای دشمن برای تضعیف انقلاب، نفوذ افراد زاویهدار با انقلاب در مسئولیتهاست، کسانی که چهرههای ظاهراً مقدس و جبهه رفته، اما مواضعی کاملاً مخالف با انقلاب دارند؛ یعنی انقلاب شده، ولی کارگزاران در بخشهایی همان روحیه قبل انقلاب را دارند.
جمشیدی بیان کرد: ایشان معتقد بود از الان باید به فکر تربیت نیروهای معتقد به انقلاب از همین امروز باشیم، اگر بخواهیم تا 50 سال آینده نیروهای اسلامی و مؤمن بر کشور حکومت کنند، موظفیم ذخایر مدیریتی تربیت کنیم تا استحاله درونساختاری رخ ندهد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اظهار کرد: وی معتقد به نظریه اصالت فرهنگی برای ایجاد ساخت سیاست اسلامی بود و معتقد بودند که شناخت اجمالی از اصول و اهداف انقلاب را باید به شناخت تفصیلی برای مردم تبیین کنیم، زیرا در پیدایش انقلاب سهم احساسات و عواطف ضمیمه بود، ولی برای ادامه راه تکیه اصلی باید بر شناخت و بصیرت به جای احساسات و عواطف باشد.
جمشیدی گفت: از منظر علامه مصباح، انقلابی که سلبریتیها در آن محور باشند و در مردم اثر بگذارند، طبیعتاً انتخابهایشان توجیه منطقی نخواهد داشت و حکما و فلاسفه در این جامعه یا ناشناخته و یا بدشناخته هستند و جامعه دچار اعوجاج میشود.
وی تأکید کرد: ایشان میگوید اختلاف سلیقه نباید سبب شود تا برخی را بیگانه بدانیم و آنها را طرد کنیم؛ از این سخن برخلاف اتهاماتی که زده شد نه بوی انحصارگرایی و نه بوی خشونت میدهد. کسانی که میان این متفکر و بدنه اجتماعی مانع شدند و از او چهره بد و افراطی درست کردند، خیر نخواهند دید. ایشان چقدر چشمانداز و سرنخهای مهمی به مردم دادند و سخنان ذی قیمت با غلظت حکمی بالا ارائه کردند، لذا سیاسیات و اجتماعیات ایشان نباید به حاشیه برود.
انتهای پیام